سالی که نکوست، از بهارش پیداست! (نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
درباره موضوعات بلاتکلیف و مسائل حل ناشده ورزش بارها نوشتهایم. به جرات میتوان این مسائل را از دغدغههای اصلی و سروکارهای مهم و ثابت این صفحه- به ویژه طی سالهای اخیر- دانست. در همین شروع سال باز هم بنابر وظیفه یادآور میشویم و هشدار میدهیم که بر سر راه ورزش ایران- برای اینکه به طور اصولی انسجام و سامان یابد و حرکت پیوسته و رو به جلوی خود را آغاز کند- مشکلات و موانعی وجود دارد که سالها و حتی دهههاست بلاتکلیف مانده و مسئولان به هر دلیلی (یا حال و جربزه و اجازهاش را نداشتهاند یا...) برای حل و رفع این مشکلات مهم و ساختاری گامی برنداشته و حرکتی انجام ندادهاند و حداکثر درباره آن حرفی زده و شعاری سر داده و وعدهای دادهاند و دیگر هیچ. این در حالی است که به مصداق بیت
مشکلی نیست که آسان نشود
مرد باید که هراسان نشود
همه این مشکلات، حل شدنی و همه این موانع، برداشتنی است، تنها و مهمترین شرط آن وجود «اراده»ای است که باید میدانداری کند و مدیرانی که شجاعانه و متعهدانه برای حل این مسائل و برطرف کردن این موانع به جنگ آنها بروند. قبلا به کرات نوشتهایم که تا تکلیف این مسائلِ حل نشده و کارهای معطل و بر زمین مانده، روشن نشود، محال است که ورزش ایران بتواند در مسیر تحول و پیشرفت قرار بگیرد و به جایگاهی که حقِ مسلم آن است دست پیدا کند. تا این مسائل حل نشود، گفتن از تحول و پیشرفت و داشتن ساختار و سیستم اصولی در ورزش فقط حرف است و چیزی برای خالی نبودن عریضه و در عمل آنچه هست، روزمرگی است و نتیجهگرایی و هیاهو و جنجال و حاشیه و... الخ. در هیچ نقطهای از دنیا ورزش پیشرفت نکرده و قوی و متحول نشده، مگر اینکه روزی حل و دفع این مسائل و موانع را آغاز کردهاند و هنوز به آن ادامه میدهند. برای اینکه بحث از حالت انتزاعی و ذهنی خارج شود و ملموستر و عینیتر ادامه یابد، عرض میکنیم که بلاتکلیفی مالکیتی و مدیریتی تیمهای معروف کشورمان (استقلال و پرسپولیس) از جمله این مسائل حل نشده و کارها بر زمین مانده است. بارها نوشتهایم که اگر روزی ارادههای قوی به میدان آید و مسئولان بالادستی عزم خود را جزم کنند و قرار باشد فراتر از حرف و شعار و وعده، ورزش مستعد کشورمان در مسیر بایسته قرار بگیرد، بدون تردید یکی از پیششرطهای موفقیت و ثمربخشی آن ارادهها، روشن شدن تکلیف این دو تیم است. تا زمانی که با سرمایههای باارزش کشورمان- که مهمتر از هر چیزی، پایگاه عمیق مردمی دارند- آنطور که شایسته است رفتار نکنیم و به خاطر مردم علاقهمند هم که شده توجه لازم و عملی را مبذول نداریم و مثل بچه سرراهی با آنها رفتار کنیم و بر کاروبار مدیریتی بیثباتی و تغییرات پی درپی و... حاکم باشد، به طور طبیعی نمیتوان انتظار داشت که وجود چنین سرمایههایی به پیشرفت و تحول در ورزش منجر شود. بدتر از همه اینکه، از نظر مجامع بینالمللی اصولا سازوکار تشکیلاتی استقلال و پرسپولیس فاقد استانداردهای لازم است. دیدهایم و میبینیم که این دو تیم هر سال برای حضور در رقابتهای باشگاهی آسیا با مشکلات و محرومیتها و... مواجه میشوند و اسباب دلشوره و نگرانی طرفداران پرشمار را فراهم میآورند و این اصلا- نه فقط برای دو تیم پرسابقه و ریشهدار کشورمان بلکه برای آبرو و حیثیت ورزش ایران- خوب نیست.
پس از سالها حرف زدن و عملا کاری نکردن، خوشبختانه به نظر میرسد که این بار مسئولان ورزش با کمک دیگر دستگاههای مؤثر و ذیربط قرار است به خاطر تهدیدات کنفدراسیون فوتبال آسیا و رفع سایه محرومیتی که کماکان مثل اجل معلق بر سر این دو تیم پرواز میکند، مسئله استقلال و پرسپولیس را به یک جایی برسانند و آنها را از این بلاتکلیفی- که صدای مجامع بینالمللی را هم درآورده- خارج کنند. امیدواریم این کار صورت بگیرد و یک بار دیگر به مصداق ضربالمثل «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد» یکی دیگر از مشکلات مزمن و موانع اصلی پیشرفت ورزش ایران بعد از چند دهه این دست و آن دست کردن و وقت را هدر دادن بالاخره حل شود.
متاسفانه واقعیتهای غیر قابل انکار به ما میگوید که در اغلب موارد قرار نیست مشکلی از مشکلات به طور ارادی و خودخواسته و برنامهریزی شده حل شود تا ورزش ایران بتواند راحتتر و آزادتر فعالیت و حرکت کند و تواناییهای بالقوه خود را به فعلیت برساند و اگر هم جایی مسئلهای لاینحل بالاخره حل شده، پای تهدید بینالمللی یا خطر محرومیت و تعلیق و... در کار بوده که موجب تحریک مسئولان ورزش برای حل موضوع یا مشکلی شده است. این در حالی است که مسئولان وظیفه دارند ورزش کشور را به شکل اصولی و منطقی روبراه و درست کنند، مسائل آن را بموقع حل و موانع بر سر راه آن را حتیالامکان برطرف نمایند و آن را در مسیر رو به بهتر شدن و قوی شدن به حرکت درآورند، حال میخواهد بحثها و شرایط بینالمللی و خارجی باشد یا نباشد. در هرصورت، امیدواریم در فرصت باقیمانده (تا5 اردیبهشت) تلاش و کوشش مسئولان ورزش برای حل مسئله این دو تیم و فراهم آوردن شرایط و کسب مجوزهای لازم به نتیجه برسد و بلاتکلیفی و سردرگمی آنها بعد از سالها، آن هم به شکل اصولی و کارشناسانه (نه به روش ماستمالی و صوری) حل شود و پایان یاید، تا به مصداق ضربالمثل «سالی که نکوست، از بهارش پیداست»! این اتفاق فرخنده مقدمه و پیشزمینهای باشد برای حل دیگر مشکلات اساسی و پایان دادن به مسائل مهم بلاتکلیف که هرچند برطرف کردن و سروسامان دادن به آنها شاید به ضرر کسانی و باندهایی باشد که از قبل این بیسامانیها و بلاتکلیفیها حسابی بار خود را بسته و جیبهای خود را پر کردهاند، اما بدون تردید و حتما به نفع ورزش و دوستداران صمیمی آن خواهد بود.