یک شهید، یک خاطره
احیــا
مریم عرفانیان
سخنرانیهای مشهور ایشان برای اقشار گوناگون بود. هیچوقت نگاه نمیکردند که چند نفر مخاطب دارند؛ مهم این بود که حرفشان را میزدند. آیتالله صانعی میگفتند قبل از انقلاب، در سفری برای ادای نماز به یکی از مساجد توی راه رفتم. مقداری از وقت نماز گذشته بود و آقای هاشمینژاد را دیدم که در حال سخنرانی است؛ اما تنها سه نفر پای منبر ایشان نشسته بودند! تعجب کردم که کیفیت سخنرانی ایشان تغییری نکرده بود، یعنی طوری نبود که به خاطر کم بودن مخاطب لحن کلام ایشان خودمانی شود. چنان پرشور و جدی سخنرانی میکرد که انگار مسجد مملو از جمعیت است. وقتی از منبر پایین آمدند، جلو رفتم و پرسیدم: «شما برای سه نفر سخنرانی میکنید؟»
آقای هاشمینژاد گفتند: «همین سه نفر، سه نفر است که باید جمع شوند. ما وظیفه داریم همین سه نفرها را جمع کنیم تا وقتی جمعیت خیلی عظیمی شوند. حدیث داریم هرکسی یک نفر را احیا کند انگار کل مردم را احیا کرده است.»
ایشان به آنچه اعتقاد داشت عمل میکرد. چنین نگرشی باعث شد که استقبال عظیمی از سخنرانیهای ایشان به وجود آید. در اکثر تظاهرات داغترین سخنرانیها مربوط به آقای هاشمینژاد بود. با عامة مردم ارتباط داشت و همه او را به عنوان خطیب میشناختند.
خاطرهای از شهید سید عبدالکریم هاشمینژاد
راوی: سید محمدجواد هاشمینژاد، پسر شهید