مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه- ۴۸
پاسـخ آیتاللّه مشکینی به نامه آیتاللّه منتظری
سید یاسر جبرائیلی
آیتالله مشکینی در پاسخ به نامه آیتالله منتظری، موضع وی را با ملاحظه عظمت روح و صفای باطن ایشان، امری مترقّب دانست. همچنین ضمن محاجّه با ایشان درباره انقلتهایی چون مصلحت نبودن این اقدام یا احتمال اهانت به امام و مراجع در صورت اتّخاذ چنین تصمیمی، به مسئله نگرانی خبرگان درباره بیت ایشان نیز اشاره کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سماحة الاخ الکریم آیتالله المنتظری دام وجوده الشّریف و ظلّه النافع انشاءالله
پس از اهداء سلام و درخواست توفیق وافر و ذاتالابعاد درباره آن جناب، با اختصار کلام بالنّسبة الی ما ینبغی ان یقال فی المقام، خاطر شریف را به مطالب زیر معطوف میدارد، و قبلاً روشن باشد مطالب معروضه نشئتیافته از اخلاص و محبّت دیرینه است. امید است گاهی بیپرده و گاهی جسارتآمیز بودن مورد عفو باشد.
اینکه مرقوم داشتهاید مطرح نمودن شخص آن جناب در اجلاسیّه اخیر خبرگان مصلحت نبوده، البتّه این سخن با ملاحظه عظمت روح و صفای باطن جنابعالی امری مترقّب است و لیس ظنّنا بک الّا هکذا، لکن آن جناب بیش از دیگران از عظمت و خطر کار رهبری و لزوم حفظ حدود و سدّ ثغور خطرات احتمالی آن اطّلاع دارید، و میدانید اگر حادثهای خداینکرده رخ دهد کار کشور چگونه میشود با وجود دشمنان زخمخورده خارجی و آتشهای زیر خاکستر داخلی و روحانیهای ضدّ انقلاب و مَرَدهی عبیدالفلوس آنها در شهرها و روستاها که امکان دارد آنها جنجالی برپا کنند و ناراضیهای بالذّات و بالعرض را دور خود جمع نمایند و استانها را پر از آشوب کنند؛ و ایادی نفوذی قدرتها نیز سروصدایی از کارخانهها و مدارس و غیرها برپا نمایند و خوابانیدن چنین فتنهای مشکل باشد؛ علاوه اینکه در داخل حوزهای که تشریف دارید عدّه کثیری از ابوالهیاکلها هستند که پیوسته با لبخند تمسخرآمیز به انقلاب و ولایت فقیه و مرجعیّت رهبر و رهبری مرجع سخن از تخطئه میزنند و بیش از آن را جرئت ندارند که نمیگویند و نمیکنند و لیس عددهم بقلیل و یوحی الیهم اولیائهم و هم یوحون الی اولیائهم. اضف الی ذلک اختلافنظر در نهادها از اهل مجلس گرفته تا ارتش، سپاه و باب فعلل و تفعلل و تا حال، وحدت راهبری و نیروی معنوی آن مقام مقدّس است که همه چیز را کنترل کرده و هروقت احتمال بروز فتنهای را داده با بیان متّکی به تقوا خاموش نموده و مینماید؛ فیضرب بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق؛ علاوهبر عدم رضایت کثیری از مردم از رفتار ادارات و قوّه قضائیّه و غیره و علاوه بر در کمین بودن دشمن که با هر وسیله فرصت را عنداللّزوم مغتنم میشمارد. بنده گاهی فکر میکنم در توجّه قلوب ملّت به رهبر انقلاب و عشق و محبّت آنها و ارزش این امر و اثرات آن در حلّ معضلات جامعه در رفع خطرات هنگام هجوم حوادث که با یک دستور، مردم یکجا تکان میخورند و مهمترین مشکل بهآسانی حل میشود و باز فکر میکنم آیا مردم اگر روزی این دل را از وی کندند به کجا خواهند برد؛ آیا جانشینی با آن سوابق ممتد و خاص دارد که این علاقهها به وی متوجّه شود؟ و آیا خبرگان میتوانند این امر پرارزش را که به منزله رشته تسبیح است به شخصی متوجّه نمایند تا انقلاب و حکومت اسلامی سالم بماند؟ این فکر برایم ناراحتکننده است و امّا کلّی صحبت کردن و اجلاسیّه را با بیان شرایط و مطالب کلّی گذراندن، فلا یسمن و لایغنی من جوع؛ چه آنکه تعیین فرد در این مرحله ابحاثش بیش از کلّیّات است؛ به ویژه اینکه شرایط کلّی غالباً مورد توافق آراء است و مبحث محلّ اختلاف و جنجالآفرین تعیین مصادیق است که قانون اساسی میگوید: «خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیّت مرجعیّت و رهبری دارند بررسی و مشورت میکنند.» (اصل107). آیا صلاح است خبرگان آن را بگذارند برای روزی که خود روز آشوب و جنجال است؟ و آیا در آن روز زبانها و قلمهای فتنهجویان، منتظرالولایهها و سیاستمدارها ساکت میمانند و خبرگان را به حال خود میگذارند که انتخاب اصلح کنند؟ خاصّه با ملاحظه حال برخی از اعضای محترم آنها که ترک اولی را جایز میدانند و لذا مطالب جلسه را که اکیداً توصیه بر عدم نشر آن شده بود حتّی به خبرنامهها دادهاند و تحریف نیز فرمودهاند. و امّا قولکم دام ظلّکم که فعلاً مقام رهبری از نعمت سلامت برخوردارند، بلی الحمدلله علی هذه النعمة و نسئل الله دوامها، لکن میدانید این امیدها مانع از پیشبینی حوادث و انجام وظایف نیست و نباید باشد و ما خدا را میشناسیم که عند اقتضاء الصلاح مشیّته بالغة او هر امری را بخواهد محقّق میسازد و لا یستشیر من احد، این همان خدا است که اگر در اواخر عمر مبارک پیامبر اسلام یک هفته یا کمتر به آن حضرت مهلت میداد علیالقاعده یا قطعاً مسیر اسلام و مسلمین غیر از این بود که فعلاً هست؛ و لعلّ دنیای امروز همه مسلمانهای صحیحالعقیده بودند؛ حال همان خدا اگر خواست ماها شب بخوابیم و فردا را طور دیگر ببینیم خبرگان باید چه کنند؟
و امّا قولکم: با وجود حضرات آیات عظام تعیین آن جناب توهین به مقام رهبری و آیات است، فنقول لابأس بذلک فی الجمله، زیرا مقدّمه آن را قبلاً عدّهای از بزرگان در مصاحبهها و روزنامهها بهجا آوردهاند و خود جنابعالی نیز با اعلام آمادگی عملی برای مرجعیّت و رهبری و انجام برخی از مقدّمات هر دو امر اقدام فرمودهاید؛ فلاضیر فیه و لاحرج، عمده مطلب در اینجا کیفیّت معامله خبرگان با آنها است و این خود معضلهای است بالاستقلال؛ خبرگان باید برای آن فکر کنند و محتمل آن است که تعجیل در تعیین فرد خاص بهعنوان بیان مصداق لابشرط بود نه بشرط لا؛ و بعداً دراینباره بحث خواهند کرد و در این مراحل اگر نظریّهای دارید ولو به نحو غیر مستقیم ارائه فرمایید.
و فیالجمله خبرگان جازم بودند که بههیچوجه تأخیر امر صلاح نیست بلکه باید کار در نزد آنها روشن و مبرهن شود که عنداللّزوم در تمام کشور از حلقوم همه یکصدا درآید. باشد مترصّدین کدورة المیاه لاخذ الحیتان در مقابل عملی که دبر بلیلةالقدر باشد قرار گیرند. و ضمناً معلوم شود که حضرتعالی نوشتهاید: «در چنین شرایطی مطرح نمودن شخص مخلص صلاح نبوده»، اگر مراد آنکه بهعنوان طرف احتمالی و تردید هم صلاح نبوده فلا یقبله الخبرگان منکم، و اگر مراد تعیین است اصل ذلک الطرحای التعیین در اختیار کسی نبوده، زیرا فردی بهعنوان نطق قبل از دستور و یا بغیر ذلک مطرح میکند و نمیتوان گفت نه و ضمناً در اینجا برخی از مطالب مجلس در خلال صحبتها عرض شد ولکن میدانم بیش از اینها به سمع مبارک رسیده است؛ فلم اخالف ما عهدنا علیه.
در خاتمه چون کلام بدینجا کشید جسارتاً معروض میدارد نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید، لکن با یک نگرانی خاص از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جناب که متأسّفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مرجعیّت گرفتار میشدند و شما قبل از آن. من دراینباره لامتثال امرکم کلّی میگویم. پیوسته از دوستان صمیمیتان اظهار ناراحتی میشنوم حتّی در مجلس نیز مطرح شد و بیسروصدا گذشت، و قبلاً هم پس از سمینار ائمّه جمعه برخی به حقیر میگفتند به حضورتان گفته شود و اینان از دوستان مخلص آن جنابند و شما را برای اسلام میدانند و راضی نیستند شخصی که از آن عموم است در قبضه خصوص باشد. من به عقیده خود موقع را مغتنم دیدم و گفتم و بعد از این نیز خواهم گفت کائنا ما کان. من در عمر 64 سالهام از اصفهانی(ره) گرفته تا به بعد این گرفتاریها را درک کردهام. و امید اینکه عرایضم نزد خودتان باشد و اگر درست هم نباشد مانند برخی اباطیل که میشنوید بایگانی شود، و نیز معلوم شود که علاقه من به جنابعالی بهواسطه قدمت و رسوخ با این مطالب کاسته نمیشود و توفیقتان را پیوسته خواستارم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1/7/64
محبّکم، علی المشکینی1
بررسی اسناد تاریخی موجود ازجمله کتاب خاطرات آیتالله منتظری نشان میدهد ایشان پاسخی به نامه آقای مشکینی ندادهاند.
پانوشت:
1- همان، ص 921