نگاهی به فیلم «تعمیر خط»
تعمیر جسم و روح بر باد رفته به کمک ماهیگیری!
فاطمه قاسمآبادی
تا به حال فیلمهای زیادی در مورد سربازان بازمانده از جنگهای آمریکا ساخته شده است، در بیشتر این فیلمها سازندگان سعی کردهاند چهره این سربازان را به شکل افراد معصومی به تصویر بکشند که مجبور شدهاند به گفته فرماندهان خود مرتکب جنایت بشوند یا به خاطر وطنپرستی به سمت این راه رفتهاند و... در هیچ یک از این ساختهها هرگز چهره واقعی و ضد انسانی این سربازان و جنایتهایشان در کشورهایی مانند ویتنام، افغانستان و عراق و... نشان داده نشده است و بیشتر این ساختهها تنها روی بازگرداندن این سربازان به زندگی عادی خود که کیلومترها از آن دور شدهاند، تمرکز داشتهاند.
فیلم «تعمیر خط» به کارگردانی «جاشوا کالدول» و نویسندگی «استفان کاملیو»، محصول سال 2022 آمریکاست که به زندگی و شرایط دو سرباز بازنشسته آمریکایی، از دو نسل متفاوت میپردازد.
داستان تعمیر جسم و روح
داستان فیلم تعمیر خط، از جایی شروع میشود که «جان کولتر» سرباز سیاهپوست آمریکایی در آخرین روز عملیات خود، داوطلبانه گشتزنی را به همراه تیمش قبول میکند ولی در این گشت آخر، تمام سربازان زیر دستش کشته میشوند و خودش هم به شدت مجروح میشود. بعد از برگشت به خانه، کولتر به خاطر عذاب وجدان به الکل روی میآورد ولی در نهایت به یک مرکز بازپروری کهنه سربازان در مونتانا فرستاده میشود.
در همین زمان کولتر با سرباز پیری که در جنگ ویتنام مجروح شده به نام «آیک فلچر» آشنا میشود که تنها راه درمان مشکلات جسمی و روحیاش بعد از جنگ را، در ماهیگیری و ارتباط با طبیعت پیدا کرده است.
از طرف دیگر کولتر در این مرکز با دختری به نام «لوسی» آشنا میشود که در مرکز توانبخشی داوطلب شده و برای معلولین کتاب میخواند. این دختر هم به عنوان شخصیت فرعی ماجرا، با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و در راه رسیدن به آرامش نسبی، به کولتر کمک میکند....
مشکلات فانتزی آسیبدیدگان جنگی
در تمام جنگها مشکلاتی که برای سربازان بر جای میماند، معمولا سنگین و جبرانناپذیر است. این مشکلات که هم به خاطر سلامت جسمی از دست رفته است و هم شامل آسیبهای روحی ناشی از دیدن مرگ دوستان و... میشود، در تمام جنگها گریبان بازماندگان را میگیرد ولی در مورد سربازان آمریکایی، مسئله شکل و رنگ دیگری دارد، بخصوص که بیشتر این سربازان در دو دهه اخیر، مهمترین دلیلشان برای پیوستن به ارتش، مشکلات مالی بوده است و چون بیشتر آنها جزو طبقات فرودست جامعه آمریکا هستند، راهی برای گذران زندگی، بهتر از پیوستن به ارتش نداشتهاند.
با توجه به این مسائل، معلوم است که چرا در بیشتر عملیاتها این سربازان مواد مخدر مصرف میکردهاند و طبق آمار از ۱۵۲۹۳ سرباز و ملوان، نیروی هوایی و تفنگداران دریایی آمریکایی، از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ که بیش از حد مواد مخدر غیرقانونی مصرف کردهاند، ۳۳۲ مورد فوت کردهاند.
تمامی این آمار نشان از این مطلب دارد که وضعیت روحی واقعی سربازان آمریکایی، به هیچ وجه شبیه کلیشههای نخ نمای سرباز جان برکف وطندوست که برای آرمانهایش میجنگد، نیست و آن دسته از سربازان که از نظر جسمی میتوانند قسر در بروند و با آسیب کمتر به خانه برگردند، مشکلات روحی زیادی دارند که به خاطر جنایتهای هولناکی است که در دیگر کشورها مرتکب شدهاند.
در فیلم تعمیر خط اما هیچ اشارهای به این عذاب وجدانها نمیشود و تنها عذاب وجدان کولتر، از دست دادن زیردستانش به خاطر اشتباه خودش است.
در کشوری مانند افغانستان، سربازان آمریکایی جنایتهای زیادی مرتکب شدند ولی مخاطبین در فیلم تعمیر خط، هیچ تصویری از این مردم مظلوم نمیبینند و حتی زمانی که سربازان زیردست کولتر کشته میشوند، کسی که به آنها شلیک میکند در تصویر دیده نمیشود و تنها سر اسلحه مشخص است!
از طرف دیگر فلچر، به عنوان یک کهنه سرباز بازمانده از جنگ ویتنام، شخصیت بسیار سطحی و غیرقابل باوری دارد. این کهنه سرباز هیچ تاسفی برای از دست دادن سلامت جسم و روحش در جنگی بیهوده که الان دیگر واقعیتش بر همه مشخص شده، ندارد. از طرف دیگر هیچ مشکل مالی با وجود سالها از کار افتادگی ندارد و در عوض از صبح تا شب مشغول ماهیگیری و رها کردن همان ماهیها در رودخانه است!
این نگاه بسته و نصفه نیمه به سربازان و وضعیت جسمی و روحیشان به علاوه عدم توجه به مشکلات معیشتی این سربازان و خانوادههایشان، باعث میشود تا فیلم تعمیر خط، نتواند با مخاطبینش ارتباط عمیقی برقرار کند و واقعیتها را به تصویر بکشد.
سرباز همیشه جان بر کف
فیلم تعمیر خط، در مورد نگاه سیاهپوستان در جامعه آمریکا هم اغراقهای بسیاری دارد. برای مثال شخصیت اصلی که جوانی سیاهپوست است، هیچ گذشته و خانوادهای ندارد و انگار از دل جنگ در آمده و حالا که دیگر نمیتواند به میدان برگردد، آواره شده است... با توجه به واقعیت زندگی سیاهپوستان، معمولا بدنه اصلی سیاهپوستان در آمریکا بسیار خانواده محور هستند و به خاطر تبعیضها و رفتار نژادپرستانه سفیدپوستان در این جامعه، هیچ رابطه خوبی با دولت آمریکا و مفاهیم دهن پرکن مانند وطنپرستی ندارند و معمولا به خاطر شدت فقر وارد ارتش میشوند چون در غیر این صورت، باید وارد کارهای خلاف بشوند و راههای زیادی برای کسب درآمد منطقی برای آنها وجود ندارد.
در فیلم تعمیر خط اما سیاهپوست ماجرا نه سبک زندگیاش شبیه سیاهپوستان است و نه مشکلاتش، شخصیت او بیشتر شبیه تیپ سیاهپوستی است که در فیلمها و سریالهای هالیوودی سازندگان سالهاست به عنوان نماینده سیاهپوستان، به مخاطبینشان قالب میکنند.
ارتباط با مخاطبین
فیلم تعمیر خط، با توجه به اینکه فیلمی دستوری بود و پر از کلیشههای بیسر و ته، نتوانست نظر منتقدین و مخاطبین را به خود جلب کند.
تعمیر خط، هیچ کدام از مشکلات واقعی سربازان آسیب دیده آمریکایی را به تصویر نکشید و در نشان دادن مشکلات شخصیت کولتر، با توجه به رنگینپوست بودنش هم به همین شیوه عمل کرد و بدون هیچ منطقی، تنها صحنهها را با دیالوگهای دهن پرکن ادامه داد و در یک پایانبندی مثلا شاد و امیدبخش، درمان به کمک ماهیگیری و ارتباط با طبیعت را برای سربازان آسیب دیده از جنایتها و... تجویز کرد!
این فیلم با توجه به فروش بسیار اندکش در گیشه، در نهایت توانست کمتر از نیم میلیون دلار بفروشد که مشخص میکند داستان سربازان بازنشسته و ماهیگیر، که بسیار امیدوارند، به هیچ وجه مورد توجه مخاطبین قرار نگرفته است.