آیا گریه بر مرگ عزیزان خلاف صبر و شکیبایی است؟
صبر به معنایگریه نکردن نیست. ما نمونههای تاریخی فراوانی را داریم. پیامبر خدا(ص)، انبیاء و اولیاء در مصیبتهایی که به آنها میرسید گریه میکردند. زمانی که حمزه سیدالشهدا(ع) در احد به شهادت رسیدند در شهر مدینه غریب بودند. انصاری که در این جنگ به شهادت رسیده بودند، چون در شهر مدینه ساکن بودند، افرادی را داشتند که برای آنها گریه کنند. پیامبر درخصوص حضرت حمزه فرمودند که عموی من حمزه کسی را ندارد که برای او گریه کند. از آن به بعد رسم شد که هرکس میخواست برای شهید خودگریه کند، به سفارش پیامبر ابتدا برای حضرت حمزه عزاداری میکرد. (تاریخ طبری، ج 2، ص 210 ـ السیره النبویه لابن هشام، ج 3، ص 613 ـ الثقات، ج 1، ص 234 ـ البدایه و النهایه، ج 4، ص 54 و 55) امیرالمومنین(ع) برادری داشتند به اسم جعفر ابن ابیطالب که در موته به شهادت رسید. ایشان فرزندی دارد به اسم عبدالله که این قصه را نقل میکند. میگوید روزی که پدر من به شهادت رسید ما بچههای خردسالی بودیم. پیامبر(صلیالله علیه و آله) به خانه ما آمدند و ما را در آغوش گرفته و گریه کردند. اشک چشم پیامبر(ص) روی صورت ما میریخت.(شهید ثانى، زینالدین بن علی، مُسکّن الفؤاد عند فقد الأحبّه و الأولاد، ص ۱۰۶)
بنابراین پیامبر در شهادت حمزه و عبدالله ابن جعفر گریه کردند.(الاستیعاب، ج 1، ص 313 ـ أسد الغابه، ج 1، ص 241 ـ الاصابه، ج2، ص 238 ـ الکامل فی التاریخ، ج2، ص 420)
پیامبر فرزند هیجده ماههای داشتند که از دست دادند. کسانی که به حج مشرف میشوند در قبرستان بقیع به کنار قبر فرزند پیامبر میروند. حضرت در مصیبت ابراهیم بسیار گریه کردند.(صحیح بخاری، ج 2، ص 85، – صحیح مسلم، ج 4، ص 1808، کتاب الفضائل، باب رحمته بالصبیان ـ العقد الفرید، ج 3، ص 19، کتاب التعزیه ـ سنن ابن ماجه، ج 1، ص506، باب ما جاء فی البکاء علی المیت) یا ایشان گاهی به کنار قبر مادر خود رفته و گریه میکردند. پیامبر مادر خود را در کودکی از دست داده بودند و آنقدر در کنار قبر مادر خود متأثر میشدند که کسانی که در کنار ایشان بودند نیز از گریه ایشان بهگریه میافتادند. (المستدرک، ج 1، ص 357 ـ تاریخ المدینه، ابن شبّه، ج 1، ص 118)
گریه؛ نشانه رحمت
پیامبر خدا تنها در مصبیتها گریه نمیکردند. ایشان نوهای داشتند به اسم عمامه که دختر زینب بود. یک زمانی این دختر بیمار شد. موقعی که پیامبر نوه عزیز بیمار خود را دیدند، اشک ایشان جاری شد. اصحاب به پیامبر نگاه کرده و متعجب بودند که چرا ایشانگریه میکند. حضرت فرمودند که چرا نگاه میکنید؟ این رحمتی است که خداوند در قلب من قرار داده است.(بخاری، ج 1، ص 431، ش 1224، کتاب الجنائز باب قول النبی یعذب المیت ببعض بکاء أهله و ج 5، ص 2141، کتاب المرضی باب عیاده الصبیان و ج 6، ص 2452)
بنابراین قطعاً گریه ایرادی ندارد. گاهی اصحاب به پیامبر(ص) میگفتند که شما ما را به صبر دعوت میکنید پس چرا خود شما گریه میکنید؟ حضرت میفرمودند: بعد از مصیبت، انسان دو حالت دارد: اگر آثار این مصیبت در قلب و چشم ظاهر شد نشانه رحمت انسان است. انسان، مخصوصاً مادر، مظهر مهر و محبت و عاطفه است. قلب او میسوزد و اشک او جاری میشود. پیامبر(ص) در تشییع جنازه فرزند هیجده ماهه خود گریه میکردند و میفرمودند که قلب من میسوزد و اشک من جاری میشود. آنچه در چشم و در قلب است نشانه رحمت است. اما اگر اثر مصیبت باعث شد که انسان مصیبت زده، سخنی را به زبان جاری کند که ناشکری نسبت به خداوند باشد و عدل الهی را زیر سؤال ببرد، رد پای شیطان است. اگر فرد مصیبت زده با دست خود نیز کارهایی انجام دهد، مثلاً به سر و صورت خود زده و کارهایی از این قبیل هم انجام دهد، رد پای شیطان است.
دفع یک شبهه
حدیثی را به پیامبر خدا نسبت میدهند که ایشان دیدند یک نفر در حالگریه برای عزیز خود است، فرمودند چرا این فرد گریه میکند؟ اینگریه باعث عذاب فردی میشود که از دنیا رفته است. از این حدیث استفاده کرده و میگویند که به گفته پیامبر(ص) گریه بستگان باعث عذاب میت میشود.
این حدیث را در تمام منابع شیعه و سنی نقل کردهاند. اما جالب است که وقتی از یکی از همسران پیامبر پرسیدند که آیا پیامبر این سخن را درخصوصگریه گفته است؟ ایشان گفتند که پیامبر اینطور نگفته است. آن افرادی که نقل کردهاند اشتباه شنیدهاند. این داستان مورد خاصی بوده. یک نفر از دنیا رفته بود که شایسته عذاب بود. پیامبر خدا فرمود: در حالی که بستگان این میت گریه میکنند، او در عذاب الهی است. نه اینکه این افراد به دلیل اینکه گریه میکنند آن میت عذاب میکشد.(مسند احمد، ج 1، ص 41؛ جامع الاصول، ج 11، ص 99)
لذا مطمئناً اینگونه نیست و خلاف عدالت الهی است که ما گریه کنیم و میت عذاب بکشد. پس قطعاً گریه منافاتی با صبر نداشته و باعث آرامش انسان میشود.
* حجتالاسلام والمسلمین
سید حسین حسینی قمی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی حجتالاسلام سیدعلی غروی