آرامـش و آسـایش رهاورد عمل به آموزههای اسلام
بیگمان خوشبختی هدف اساسی و اصلی در زندگی بشر است. از این رو تمام تلاش و همت خویش را مبذول این معنا کرده تا به دو مولفه اصلی آن یعنی آرامش و آسایش دست یابد.
از آنجا که انسان موجودی مرکب از جان و تن یا روح و جسم است؛ هر بخشی از وجود انسانی خواستهها و نیازهایی دارد که باید برآورده
شود.
از این رو جان و روان آدمی یعنی همان روح و نفس بشر، گرایش به آرامش دارد که نیاز و خواسته اصلی آن است و جسم وی نیز نیازمند آسایش میباشد.
البته دغدغه اصلی بشر دستیابی به آرامش و آسایش پایا و ماناست؛ ولی از آنجا که دنیا نمیتواند این خوشبختی را به بشر بدهد، در جستوجوی آرامش و آسایش پایدارتر میرود و میکوشد تا با شناسایی علل و عوامل ایجادی آن، به هدف خویش برسد.
برای انسان، هر چیزی که بستر و فضای آرامش و آسایش را فراهم میآورد، به عنوان امر ارزشی شناخته میشود و تمام همت خویش را مبذول میدارد تا از آن بهره گیرد.
علل و عوامل آرامش و آسایش در همین زندگی دنیوی بسیار متعدد و متنوع است. از جمله میتوان به آرامشی اشاره کرد که در کنار همسر به دست میآید و یا آرامشی که با نماز و عبادت ایجاد میشود. اینها برخی از علل و عوامل آرامشی هستند که در آیات قرآن به آن اشاره شده است. البته برخی از مردم آرامش را در امور و جاهایی دنبال میکنند که هرگز نمیتواند آن را تحقق بخشد. اشتباه در تطبیق و خطا در انتخاب عامل و علت آرامشبخش، سبب میشود که انسان به هدف خود نرسد.
این بدان معنا خواهد بود که گرایش به خوشبختی در سایه آرامش و آسایش، امری فطری و طبیعی بشر است و هر کسی به طور طبیعی خواهان دستیابی به آن میباشد، ولی بسیاری از مردم در شناخت و یا ایجاد علل و عوامل خوشبختی راه به خطا و
اشتباه میبرند.
به عنوان نمونه، برخی گمان میبرند که میتوان آرامش را در مواد مخدر و مسکری یافت که عقل را زائل و تباه میکند و هوشیاری و بیداری را از انسان سلب مینماید.
چنین آرامشی اگر از طریق این مواد تخدیری ایجاد شود، نه تنها مقطعی و گذراست بلکه به دنبال پایان تاثیرگذاری ماده سکرآور و یا تخدیرکننده، فشار مضاعف و درد و رنج دوچندان پدید میآید که عرصه را بر شخص تنگ میکند. از این رو برای تسکین درد و رنج بیپایان خویش، مواد بیشتر یا قویتری را به کار میگیرد.
اینگونه است که زنجیره درد بیشتر و تخدیر قویتر ادامه مییابد تا به مرگ پست و خوارکنندهای ختم شود.
اما آموزههای اسلام که بر پایه فطرت سالم و عقل سلیم نهاده شده، به همه خواستههای طبیعی و غریزی بشر توجه کرده است.
از این رو بیشتر تعالیم اسلام برای برآوردن نیازهای فطری، طبیعی و غریزی بشر و مدیریت انسان برای دستیابی به خوشبختی واقعی میباشد.
خداوند به عنوان آفریدگاری حکیم و پروردگاری رحمان و رحیم، با آموزههای هدایتی خویش بر آن است تا آدمی در یک فرآیندی نه تنها در دنیا به آسایش و آرامش نسبی برسد بلکه خوشبختی جاودانه را برای خود به ارمغان آورد. از طرف دیگر در این آموزههای آسمانی کمترین بیتوجهی و بیمحلی به نیازهای طبیعی و غریزی وی نمیشود و حتی اجازه داده نشده است تا شهوات و غرایز جنسی و جسمی سرکوب شود، بلکه با برنامهها و دستورالعملهایی تلاش گردیده تا مدیریت شده و در چارچوب رسیدن به خوشبختی و کمالات از آن به درستی بهرهبرداری شود.
مرتضی حسنی