مــردم تعیینکننده نظام سیاسـی
سید یاسر جبرائیلی
امام(قدّسسرّه) در طول چهارده پانزده سالی که به پیروزی انقلاب منتهی شد، با متن مردم و توده مردم حرف زد، آنها را هدایت کرد و توانست این مایه فکر اسلامی و نهضت اسلامی را در ذهنها عمیق کند، در سطح جامعه توسعه دهد، دلهای جوانان و ذهنها و ایمانها را به آن متوجّه کند، تا زمینه برای آن انقلاب عظیم آماده شود.1 و اینگونه بود که سرانجام اسلام سیاسی بهعنوان یک تکلیف شرعی تبدیل به مطالبه عمومی شده و تشکیل یک نظام سیاسی مبتنی بر «ولایت فقیه» _ که مطلوب فقه سیاسی شیعه در طول تاریخ بود _ ممکن شد و فقیهی چون امام خمینی(قدّسسرّه) ملّت ایران و توده میلیونی آن را در عصر خود «بهتر از ملّت حجاز در عهد رسولالله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسینبن علی(علیهماالسّلام)»2 یافت.
آیتالله خامنهای میگویند: «در طول تاریخ اسلام، بعد از زمان ائمّه(علیهم السّلام) تا امروز، بنده هیچیک از علما و بزرگان را سراغ ندارم که بهقدر امام(رضوانالله
تعالیعلیهواعلیاللهمقامهالشّریف) به جامعه اسلامی عموماً و به شیعه خصوصاً، خدمت کرده باشد. در طول تاریخ، علمای بزرگی بودهاند. بنده، تا حدودی، به شرححال این بزرگان وقوف دارم و تا اندازهای قدر کارهایشان را میدانم؛ امّا کاری که این بزرگوار انجام داد، از نوعِ کارِ انبیا بود، نه از نوعِ کارِ علما. اگرچه علما ورثه انبیا هستند، امّا غیر از این بزرگوار، عالمی که توانسته باشد شأن وراثت را تحقّق بخشد، نداشتهایم.»3 هم از ابتدای نهضت روشن بود و هم در هنگامه پیروزی انقلاب اسلامی بر همگان مشخّص شد سیری که طی شده و تحوّلی که در ایران حاصل گشته، نه برای انجام اصلاحاتی در سطح جابهجایی و حذف و اضافه برخی افراد و نهادها و سیاستها، که یک دگرگونی اساسی در هویّت نظام سیاسی و حرکتی برای پایهگذاری یک تمدّن نوین اسلامی است. شاید این تعبیر در سرمقاله روزنامه گاردین دو روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نشاندهنده این باشد که حتّی در نگاه ناظران بینالمللی، آنچه به وقوع پیوسته بود، تحوّلی عمیق، ریشهدار و دارای جهت مشخّص بود که برای تحلیل ماهیّت آن باید به فلسفه بعثت پیامبر اعظم(صلّیالله علیهوآلهوسلّم)، و برای پیشبینی ساختار و رفتار نظام برخاسته از این انقلاب باید به قرآن و سنّت رسول خدا(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمّه اطهار مراجعه میشد: «حتّی اگر نیروهای وفادار به شاه بتوانند دوباره قدرت گیرند و از شاه بخواهند به ایران بازگردد، دیگر نمیتوانند جلوی جنبشی را بگیرند که گرچه فقط سرعت دوازده ماهه داشته، ولی سیزده قرن گذشته پشتوانه آن بوده است.»4
مبارزه امام(قدّسسرّه) با رژیم پهلوی، از جنس منازعات محدود به سطح نخبگان نبود که نقش مردم را به راهپیمایی و تظاهرات برای براندازی رژیم محدود کنند و وقتی پیروزی حاصل شد، آنان را راهی خانهها کنند و درباره نظام جدید، در مجامع خصوصی و نخبگانی تصمیم بگیرند. بررسی سیره امام(قدّسسرّه) نشان میدهد ایشان هم در رابطه با سرنگونی سلطنت پهلوی، و هم درباره تأسیس نظام اسلامی، برای «مردم» نقش تعیینکنندگی قائل هستند. ایشان از یکسو نظام پهلوی را به سبب اینکه خواسته مردم نیست، غیرقانونی میدانند و از سوی دیگر، پس از پیروزی انقلاب، هم درباره نوع نظام سیاسی و هم محتوای آن یعنی قانون اساسی جدید، به آراء عمومی مراجعه میکنند. قبل از پیروزی انقلاب، امام(قدّسسرّه) اوّلاً تأسیس نظام پهلوی از طریق تغییر اصولی از قانون اساسی مشروطه توسّط رضاخان پهلوی را حاصل زور سرنیزه _ نه خواسته مردم _ و لذا یک پدیده «غیر قانونی» دانستند: «این موادّی که از قانون اساسی برداشتند و جایش یک موادّ دیگر گذاشتند، یعنی سلطنت قاجاریّه را گفتند نه و سلطنت اینها را گفتند آره، این همهاش روی سرنیزه بود. قانونی نبود اینها.»5؛ ثانیاً ضمن غلط خواندن اصل رژیم سلطنتی و تأکید بر ضرورت تعیین شدن فردی از جانب مردم برای رسیدگی به امورشان، استقرار حکومت پهلوی بر اساس قانون اساسی موجود را نیز نامشروع اعلام کردند: «همین خود قانون اساسی میگوید که سلطنت یک موهبتی است الهی که به اعلیحضرت آن را مردم میدهند!...خب حالا همین مادّه را میخواهیم عمل بکنیم به آن، مردم باید سلطنت را بدهند به شاه؛ هیچکس جواب آری ندارد.»6؛ و نهایتاً در آستانه فروپاشی سلطنت پهلوی پس از تصریح مردم در یک تظاهرات میلیونی و سراسری بر «رهبری» ایشان و ضرورت تشکیل «حکومت اسلامی»، بر این مبنا که «همه در همه اطراف مملکت یکصدا دارند میگویند ما حکومت اسلامی میخواهیم.»7، ضمن تأکید بر اینکه نوع حکومت جدید، «جمهوری اسلامی» است، وعده دادند قانون اساسی از هر آنچه غیر اسلامی است تصفیه خواهد شد: «قانون اساسی فعلی را تصفیه میکنیم؛ یعنی نظر میکنیم هر مقدارش موافق با قانون اسلام است آن را حفظ میکنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است آن را حذف خواهیم کرد.»8 این جمله امام(قدّسسرّه) که میفرمود «ما دنبال ملّت ایران هستیم.»9، ترسیم کاملاً روشنی از جایگاه مردم در اندیشه ایشان است.
پانوشتها:
1- آیتالله خامنهای، خطبه نماز جمعه در سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، 14/3/1378
2- صحیفه امام خمینی، ج 21، ص 410، وصیّتنامه سیاسی _ الهی
3- آیتالله خامنهای، در: عبد صالح خدا، ص 23
4- Huaman Rights: The Best Test for the West, The Gaurdian, Feb 12, 1979; p.12
5- صحیفه امام خمینی، ج 4، ص 205، 7/8/1357
6- همان، ص ۵۱۶، 24/8/1357
7- همان، ص 522، 24/8/1357
8- همان، ج 5، ص170، 13/9/1357
9- همان، ج 4، ص 512، 24/8/1357