اخبار ویژه
دورگه صهیونیست، کابوس اسرائیل را نگرانی ایران جا زد!
در حالی که آخرین رزمایش حزبالله لبنان، پشت صهیونیستها را در فلسطیناشغالی به لرزه درآورد، یک فعال رسانهای صهیونیست گفت: این رزمایش، گویای نگرانی جمهوری اسلامی از خطر حملۀ نظامی اسرائیل و آمریکا است!
مئیر جاودانفر به رادیو فرانسه گفت: مهمترین علت برگزاری رزمایش اخیر حزبالله، نگرانی جمهوری اسلامی و خود حزبالله از همکاریهای نظامی فزایندۀ اسرائیل و آمریکا است. از دسامبر گذشته تاکنون اسرائیل و آمریکا سه رزمایش مشترک برگزار کردهاند که مهمترین محور آنها شبیهسازی حمله به تأسیسات اتمی ایران بوده است. در رزمایش ژانویه گذشته ١۴٠ هواپیمای جنگنده و ترابری نیروهای هوایی آمریکا و اسرائیل شرکت داشتند و حمله به تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران را شبیهسازی کردند. طبیعی است که افزایش رزمایشهای مهم و مشترک آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران و حزبالله را سخت نگران کرده باشد به ویژه این که دیگر هیچ افقی برای احیای برجام باقی نمانده است. برجام مرده و همزمان تنشها میان اسرائیل و ایران رو به افزایش است. رزمایش حزبالله در واقع رزمایش جمهوری اسلامی ایران بوده است. اگرچه رزمایش حزبالله کوچک بود، اما ما در اسرائیل آموختهایم که دشمن و هیچ چیز کوچکی را دست کم نگیریم.
تحلیل تبلیغاتی تحلیلگر صهیونیست در حالی است که رسانههای اصلی رژیم صهیونیستی، با پوشش اخبار رزمایش حزبالله، تاکید کردند موشکهای نقطهزن حزبالله خواب را از چشمان تلآویو ربوده است.
حزبالله لبنان در سالگرد شکست صهیونیستها و فرار خفتبارشان از جنوب لبنان، رزمایشی را برگزار کرد که ماموریت آن، شبیهسازی نحوه اشغال برخی مناطق و شهرهای رژیم صهیونیستی بود. برخی از تجهیزات مدرن حزبالله در این رزمایش استفاده شد.
پس از برگزاری این رزمایش، رسانههای صهیونیست با اشاره به موشکهای نقطهزن حزبالله تاکید کردند: این نگرانی، خواب را از چشمان نهاد امنیتی و نظامی اسرائیل پرانده است.
مفهوم دیگر این ارزیابی، اذعان به ناتوانی گنبد آهنین و فلاخن داود در برابر موشکهای فوق مدرن حزبالله از انواع مختلف است. محافل صهیونیستی شما موشکهای حزبالله را 150 هزار فروند تخمین میزنند.
کانال ۱۳ تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی درباره رزمایش اخیر گفت: حزبالله در مرزهای شمالی اسرائیل، رزمایشی نظامی برگزار و تهدیدهایی علیه اسرائیل مطرح کرد. بنابراین، این سؤال به وجود میآید که حزبالله چه میخواهد؟
به گفته «هزی سمنتوف» خبرنگار امور عربی کانال ۱۳: «حزبالله رزمایش بزرگ و استثنایی نظامی خود، شلیک گلولههای جنگی، استفاده از سلاحهای ضد زره، خودروهای نظامی، زره پوشها و نیز انواع پهپادهای انتحاری را به نمایش گذاشت و همچنین ضمن شبیهسازی به عمق اسرائیل، اقدام به ربودن سربازان کرد که به منزله نوعی رویارویی گسترده یا جنگ بود.»
به گفته سمنتوف، رزمایش در واقع حاوی این پیام برای اسرائیل بود که حزبالله یک ارتش سازمانیافته با نیروها و سلاحهای ویژه است. در حالی که اینچنین ارزیابی میشد که دبیرکل حزبالله در حال حاضر تمایلی به جنگ یا رویارویی گسترده با اسرائیل ندارد.
این تحلیلگر صهیونیست گفت: سلاحی که در این رزمایش استثنایی به نمایش گذاشته نشد، موشکهای دقیق حزبالله است؛ در حالی که شمار زیادی از این موشکها را در اختیار دارد. امری که خواب را از چشم نهادهای امنیتی و نظامی دور میکند.
کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی هم اعلام کرد: نامگذاری این رزمایش به نام «ما عبور خواهیم کرد»، بیانگر همهچیز است. برای تجسم این موضوع، مانور با شبیهسازی شکستن حصار مرزی فرضی بین اسرائیل و لبنان آغاز شد.
یادآورمیشود مئیر جاودانفر از فعالان ضدایرانی و صهیونیست در حوزه رسانهای است. وی یهودی متولد ایران است اما یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (سال ۱۹۸۷) ایران را ترک کرد و در فلسطین اشغالی ساکن شد. او مدتی در بیبیسی فارسی به کار مشغول بوده و در عملیات روانی صهیونیستها در کنار کسانی مانند یوسی میلمان فعالیت میکند. وی همچنین مدرس «سیاست معاصر ایران» در مرکز بینرشتهای-هرتزلیا است.
پررویی نجومی روزنامه زنجیرهای درباره تولید مسکن
روزنامه زنجیرهای اعتماد، بدون اشاره به نقش سوء مدیریت دولت متبوعش میگوید: تورم مسکن در دوره اجرای برنامه ششم توسعه 274 درصد رشد داشت و این برنامه در اهداف خود در زمینه مسکن ناکام ماند.
اعتماد نوشت: «14 ماه پيش بايد برنامه ششم جاي خود را به برنامه هفتم ميداد. اما برنامه ششم در دو مقطع تمديد شده است. آخرين بار 15 اسفند سال 1401 بود كه مجلس به دليل عدم تكميل برنامه هفتم، برنامه ششم را تا شهريور 1402 تمديد كرد. نكته تاسفبار اين است كه به رغم فرصت 7 سال و نيمه دولت براي اجراي قوانين برنامه بسياري از اهداف آن محقق نشد. طبق گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، اهداف برنامه در حوزه تامين مسكن ناكام بوده است. بهطوري كه در مناطق شهري، بيش از نيمي از خانوارهاي هر دهك به مسكن در استطاعت دسترسي ندارند. هزينه مسكن براي 78 درصد از خانوارهاي دهك اول يعني فقيرترين خانوارهاي ايراني، بيش از 30 درصد سبد هزينهاي آنها را شامل ميشود. در قياس با فقرا در كشور 55 درصد ثروتمندان يا همان دهك دهم بيش از 30 درصد هزينههايشان را مسكن در بر ميگيرد.
همه اين دادهها بيانگر رشد فزاينده مسكن در 7 سال اخير است؛ رويدادي كه دولت را در رسيدن به اهدافش درحوزه مسكن ناكام كرده است. بخشي از احكام قانون برنامه ششم توسعه كشور به تامين مسكن اقشار كمدرآمد و رفع فقر سكونتي آنها معطوف بوده است. براساس جزء «1» بند «چ» ماده80 اين قانون، دولت مكلف شد، نسبت به تدوين برنامه «مسكن حمايتي» و «مسكن اجتماعي» اقدام كند. در واقع دولت موظف شده بود، براي تامين مسكن گروههاي كمدرآمد در سال اول برنامه دو رويكرد را دنبال كند. در جريان ساخت و خريد مسكن ملكي ورود كند و همزمان به ساخت مسكن استيجاري، پرداخت كمك هزينه اجاره و وام قرضالحسنه و وديعه مسكن اقدام كند. سياستهايي كه در طول سالهاي اجراي قانون هيچ عملكردي نداشته است.
بند «ب» ماده 59 اين قانون نيز اهدافي را براي تسهيل در ساخت يا خريد مسكن اين اقشار در مناطق روستايي و شهري در نظر گرفت. جزء «1» اين بند مربوط به اجراي طرح ويژه بهسازي و نوسازي مسكن روستايي است كه براساس آن بايد تا پايان دوره اجراي قانون برنامه ششم بيش از 1 ميليون واحد مسكن روستايي احداث ميشد.
در سالهاي اخير، تورم بالا و بيثباتي در متغيرهاي كلان اقتصادي، مهمترين مانع سياستگذاري در اين حوزه بوده است. قيمت هر متر مربع مسكن در شهر تهران در آذرماه ۱۴۰۱، نسبت به پنج سال گذشته در ماه مشابه يعني آذر ۱۳۹۶، بيش از ۸۴4 درصد افزايش يافته است. همچنين در كل خانوارهاي شهري، شاخص قيمت مسكن در آذر ۱۴۰۱ نسبت به آذر ۱۳96، حدود 247 درصد رشد داشته است».
اعتماد در پایان با ادعای شکست پروژه مسکن مهر مینویسد: «طرح «مسكن مهر» بزرگترين مداخله دولت است. البته يكي از گروههاي هدف طرح «مسكن مهر» اقشار نيازمند مسكن شهري بوده است. اما شواهد نشان ميدهد كه حداقل بخشي از خانوارهاي كمدرآمد نتوانستند با استفاده از اين طرح به مسكن مناسب دست يابند و برنامههاي جايگزين ديگري با نمونههاي موفق جهاني همچون طرح مسكن اجتماعي استيجاري هيچگاه بهطور جدي دنبال نشده است».
فرار به جلوی روزنامه اعتماد در موضوع مسکن در حالی است که همین روزنامه، از حامیان عباس آخوندی (وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی به مدت پنج سال، از مرداد ۱۳۹۲ تا اواخر مهر ماه ۱۳۹۷) بود و هم اکنون هم از وی به عنوان نظریهپرداز، گفتوگو و مقاله منتشر میکند. منطق «نساخت» و انباشت تقاضا و تحقیر مسکن مهر و عدم جایگزینی آن با هیچ پروژه ایجابی دیگری موجب انباشت تورم هشت برابری در دولت روحانی شد.
ضمنا طراحی پروژه مسکن مهر در دولت نهم مجموعا موجب صاحبخانه کردن بیش از دو میلیون خانوار (جمعیتی حدود هفت هشت میلیون نفر) شد و با این وجود، روزنامه وابسته به مدیریت اشرافی، چگونه رویش میشود که با وجود بیکفایتی مطلق دولت متبوعش در زمینه مسکن، تعبیر شکست را درباره مسکن مهر به کار ببرد.
تقلب و تحریف در مناظره به روش اشرافیت لیبرال
نحوه مناظره موسی غنینژاد از حامیان لیبرالیسم و نوع تحلیلهای نشریات زنجیرهای درباره دو مناظره اخیر وی، مصداق کامل عوامفریبی، فرار به جلو به جای پاسخگویی و پروپاگاندای رسانهای است.
اخیراً شبکه چهار سیما میزبان مناظره موسی غنینژاد و علی علیزاده مقیم لندن بود. پیش از آن هم دکتر غنینژاد و پروفسور مسعود درخشان در شبکه افق مناظره کردند. در هر دو گفتوگو، غنینژاد که از همفکران و رفقای نزدیک برخی مدیران ارشد دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی بوده، به جای پاسخگویی درباره آورده (خسارتها) مدیریت اشرافی لیبرالی، ژست انتقادی گرفته و به تخطئه جمهوری اسلامی پرداخت.
در کنار این رویکرد مغالطهای (فرار به جلو)، اقدام نشریات زنجیرهای نیز در نوع خود جالب بود؛ به این نحو که فارغ از محتوای مناظرات سعی کردند، تیترهای القایی، غنینژاد و لیبرالیسم را پیروز مناظره جا بزنند آنها پس از مناظره اول، عناوینی مانند عنوانهای ذیل را در تیترهای نخست خود گنجاندند:
- مناظره علم و شعار (آفتاب یزد)
- جدال علم و ایدئولوژی (روزنامه سازندگی)
- شکست اسناد (تیتر روزنامه هممیهن متعلق به کرباسچی، علیه پروفسور درخشان و به نفع غنینژاد)
پس از مناظره اخیر نیز روزنامههای یاد شده با انتخاب تیتر و عکسهای درشت، سعی کردند غنینژاد و لیبرالیسم را پیروز مناظره جا بزنند:
- سازندگی: «در ستایش آزادی». مناظره غنینژاد اقتصاددان با علیزاده تحلیلگر لندننشین که سخنانش بوی پوپولیسم میدهد، نشان از برتری لیبرالها بر سوسیالیستهایی است که سعی میکنند به اتهام زدن بر سرمایهگذاران و تولیدکنندگان، اقدامات هزینهزای دولت را نادیده بگیرند.
- هممیهن: پیروزی آکادمی، پیروزی استاد.
- آفتاب یزد: جدل منطق و پریشانی.
روزنامه سازندگی در تحلیل القایی خود نوشت: باز هم مناظره و باز هم موسی غنینژاد و باز هم برتری اندیشمند لیبرال بر سوسیالیست پوپولیست. این دومین مناظرهای بود که در یک ماه گذشته به میزبانی سیمای جمهوری اسلامی برگزار شد و طی آن مهمانی که اندیشه لیبرال را نمایندگی میکرد، دو مهمان مدافع سوسیالیسم را کیش و مات کرد. در مناظره اول که دو هفته پیش برگزار شد، موسی غنینژاد در شبکه افق شبی به یادماندنی برای مدافعان اقتصاد آزاد خلق کرد. او در این مناظره، مسعود درخشان- از نظریهپردازان اقتصاد اسلامی- را مغلوب کرد. مهاجرانی وزیر پیشین ارشاد و فرهنگ اسلامی که در لندن زندگی میکند در واکنش به این مناظره نوشت: مناظره غنینژاد و علیزاده را دیدم. دو بار هم دیدم. غنینژاد عمیق، منطقی، منسجم و صمیمانه (بود) و علیزاده؛ سطحی، غیرمنطقی، پراکنده و پریشان.»
آفتاب یزد هم ذیل عنوان باسمهای «جدل منطق و پریشانی» نوشت: «غنینژاد در یک مناظره دیگر پیروز میدان بود. او در مناظره قبلی هم پیروز شد؛ آنجا که درخشان نه تنها حریف علم و دانش او نشد، بلکه از در توهین هم درآمد. اما خب همیشه علم و دانش پیروز است»!
روزنامه اعتماد هم از قول غنینژاد تیتر زد لیبرالیسم در ایران شوخی است و ما در ایران اقتصاد دستوری و سرمایهداری رفاقتی داریم، نه اقتصاد بازار آزاد.
در این میان روزنامه هممیهن متعلق به غلامحسین کرباسچی- که دوستان و همحزبیهایش متولی چهار دولت به مدت 32 سال بودهاند- با القای پیروزی غنینژاد، او را سخنگوی عقل معرفی کرد و نوشت: «از سعدی علیهالرحمه نقل است که: «دانا چو طبله عطار است خاموش و هنرنمای و نادان خود طبل غازی بلندآواز و میان تهی». و این گفتار، در دورانی که اهل عقل از دایره سیاستگذاران و کارگزاران رانده شدهاند و از دانشگاهها نیز در حال رانده شدناند، بیشتر به یاد میآید.
یک طرف دقیق و منطقی اما دیگری در سطح سیر میکرد. بحثهای یک طرف منسجم بود، اما طرف دیگر پراکندهگویی میکرد و هر لحظه از یک شاخه به شاخه دیگر میپرید. یک طرف آکادمیک بحث میکرد و دیگری در مقام دفاع از ایدئولوژی خود در مناظره حاضر بود. یک طرف دلسوزانه و در مقام معلمی گفتوگو میکرد، اما دیگری انگ میزد و پرخاش میکرد. در نهایت یک طرف قصد روشن کردن دیدگاههای اقتصادی را داشت و قصد دیگری غالب کردن عقیده خود به جای مباحث اقتصادی بود.»
یادآور میشود از همفکران و دوستان صمیمی نیز چون عباس آخوندی، مسعود نیلی و برخی دیگر از مدیران و تصمیمگیران ارشد دولتهای هاشمی، خاتمی و روحانی بوده و با این حال غالبا با تردستی، بهجای اینکه دوباره خسارتهای پدیده آمده از سوی همفکران و دوستان نزدیکش سخن بگوید، ژست انتقاد به خود میگیرد. بهعنوان مثال عباس آخوندی از دوستان و همفکران کاملا نزدیک غنینژاد است که پنج سال افتضاح مدیریتی وی در دولت روحانی کاهش شدید تولید مسکن، به افزایش حدود 800 درصدی قیمت مسکن منتهی شده و با این حال، آخوندی همچنان از موضع لیبرالی، به نقد و انتقاد حکمرانی در جمهوری اسلامی میپردازد، حال آنکه خود وی در طول این چهار دهه- به استثنای برخی سالها- نوعا وزیر و معاون و مدیرکل بوده است. بامزه اینکه در فضای مجازی، توئیتی از آخوندی منتشر شده که کنار عکس دو نفر با غنینژاد نوشته: درود بر #آزادی و #آزادیخواهی.
غنینژاد در حالی در مناظرات اخیر به اقتصاد دستوری حمله کرده که چنانکه گفته شد نزدیکترین رفقای وی سکاندار اقتصاد و مدیریت دولت بودهاند. او ضمنا درباره مداخلات چشمگیر دولت در حوزههای اقتصاد و فرهنگ و سیاست در کشورهای لیبرال غربی کاملا ساکت است و حال آنکه لیبرالیسم را نه در خیال و خلأ و توهم و شعار، بلکه باید به شکل مصداقی و روی زمین جست؛ در انگلیس و آمریکا و فرانسه، در شکافهای طبقاتی و فقر و دوقطبیشدگی گسترده، در سرکوبهای پیدا و پنهان سیاسی و رسانهای، در محدودیت رسانهای، در حدود 50 میلیون کارتنخواب نیازمند کوپن غذا در آمریکا، در محدودیت شبکههای اجتماعی و رسانهای با کمترین بهانهها و...
گفتنی است غنینژاد در مناظره قبلی هم ضمن ترور شخصیت شهید مظلوم دکتر بهشتی(ره)، انگ «چپ مصدقی» به آن شهید زد و حال آنکه گروهکهای چپ التقاطی در اوایل انقلاب، برای ترور شخصیت مشابه، شهید بهشتی را لیبرال جا میزدند و سرانجام هم آن شهید والامقام را در بمبگذاری جنایتکارانه 7 تیر ترور کردند.
در شناخت شخصیت غنینژاد، صرفنظر از اینکه به نوشته روزنامه هممیهن سوابق چپ داشته و بعدا لیبرال شده، همین بس که قبلا در گفتوگویی، ضمن انتقاد از ملی شدن صنعت نفت در مقابل استعمار انگلیس و آمریکا گفته بود: بهتر بود شرکت نفت ایران و انگلیس باقی میماند و ایران با مذاکره سهم مناسبی از درآمد نفتی کشور را به دست میآورد... ملی شدن صنعت نفت با مدلی که اجرایی شد منجر به انزوای ایران در دنیا شد. او در مناظره قبلی هم بهجای اشاره به کودتای 28 مرداد و سپس تدارک کودتا و براندازی علیه انقلاب توسط لانه جاسوسی، تسخیر سفارت آمریکا را به چپ نسبت داده و ملت ایران را مقصر وانمود کرده بود.
اجمالا اینکه منطق آقای غنینژاد در کنار بانیان کودتای 28 مرداد 1332 (سازمان سیاه و MI6 و مزدورانش نظیر فضلالله زاهدی) و منطق برچسب زنانه و تروریستی گروهکهای تروریست و برانداز قرار میگیرد و همافقی مدعیان غربگرای لیبرالیسم با وی و امثال وی نیز عجیب نیست.