kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۹۰۲۰
تاریخ انتشار : ۰۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۱
حمایت از تفکر کارآفرینی ضامن رونق اقتصادی کشور (بخش نخست)

عزم و اراده جـوانان و مسئولان برای تبلور نهضت کارآفرینی

 
 
 
گالیا توانگر
کارآفرین کسی است که یک مدل تجارت را توسعه می‌دهد و سرمایه فیزیکی و انسانی لازم برای یک سرمایه‌گذاری جدید فراهم می‌کند. همچنین کارآفرین طرح خود را عملی می‌کند و مسئولیت شکست و موفقیت طرح با کارآفرین است. در حقیقت تعریف رسمی کارآفرینی، فرآیند شروع یک تجارت یا سازمان برای سودآوری یا تأمین نیازهای اجتماعی است. در واقع به معنای ساده‌تر کارآفرین شخصی است که با اقدامات خود توانسته است برای دیگران شغل ایجاد کند.
این روزها واژه کارآفرینی را زیاد می‌شنوید، اما تابه‌حال فکر کرده‌اید که نقطه ابتدایی این موضوع آموزش کارآفرینی در مدارس است؟ در رسانه‌ها از افراد کارآفرین تجلیل شده و از آنها به‌عنوان الگوی موفق در کسب‌وکار نام می‌برند.
دنیای امروز، دنیایی پیچیده است که با بارِشِ ایده‌های ناب همراه است، اما واقعاً چرا باید آموزش کارآفرینی در مدارس آغاز شود؟ کارآفرینی تبدیل به یک ضرورت برای جوامع مختلف شده است، زیرا نه‌تنها امکان رسیدن فرد به منابع مالی حاصل از ایده را آسان می‌کند، بلکه با حل مسائل به شیوه‌ای نو، موجب پیشرفت و توسعه یک کشور نیز می‌شود.
باتوجه‌به اهمیت و فواید کارآفرینی، کشورهای مختلف از جمله ایران در پی تأسیس و گسترش مدارس کارآفرینی و آموزش کارآفرینی در مدارس جهت شناسایی و تربیت افراد کارآفرین هستند.
ایجاد فرصت کارآفرینی در ایران می‌تواند آینده روشنی را برای کشور رقم بزند.
آموزش کارآفرینی در مدارس
پایه و اساس پرورش کارآفرین باید در سیستم آموزشی بنا نهاده شود. سیستم آموزشی باید به سمتی برود که از قوه تفکر خلاق دانش‌آموزان بهره بگیرد و از آن استقبال کند.
فکر خلاق مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت‌های حل مسائل و تصمیم‌گیری از افکار یا روابط نو برخوردار می‌شود و قدرت کشف و انتخاب راه‌حل‌های جدید را پیدا می‌کند.
انواع تفکر خلاق عبارت‌اند از: 1- تفکر همگرا 2- تفکر واگرا.
تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطه‌ای مستقیم دارد. افراد با تفکر واگرا سعی می‌کنند پدیده‌ها و امور افکار را آن‌چنان‌که هستند به‌راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوت‌تری داشته باشند و از قالب‌های فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیده‌ها را با چشم و منظر دیگری نگاه کنند؛ اما در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر راه پیدا می‌کند و افراد امور و پدیده‌ها را آن‌چنان‌که هستند می‌بینند و می‌پذیرند.
محب رضایی یک مدرس فنی و حرفه‌ای برایمان توضیح می‌دهد: «آموزش کارآفرینی از نظر تمام زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی به نفع دانش‌آموزان است، زیرا به کودکان یاد می‌دهد آزادانه فکر کنند و مهارت‌ها و استعدادهای غیرمتعارف خود را پرورش دهند. علاوه‌بر این فرصت‌هایی ایجاد و عدالت اجتماعی را تضمین می‌کند، و اعتمادبه‌نفس را به دانش‌آموزان القا می‌کند. حتماً لازم نیست که مدارس خودشان این مهارت‌ها را تدریس کنند، بلکه می‌توانند با سازمان‌های دیگر در ارتباط باشند. آموزش کارآفرینی در مدارس منجر به افزایش فرصت‌های اقتصادی می‌شود.»
این مدرس فنی و حرفه‌ای در ادامه می‌گوید: «افراد معمولاً نوجوانان را به ریسک‌پذیری و اشتباه‌کردن تشویق نمی‌کنند، درحالی‌که این دو کار برای ابتکار و خلاقیت ضروری هستند. شاید اگر دانش‌آموزان به مطالعه کارآفرینی بپردازند، مجبور شوند آزادانه فکر کنند تا شکست‌خورده و باز به راه خود ادامه دهند. این تجربیات به آنها الهام می‌بخشند تا افرادی خلاق، مبتکر و نوآور گردند. کارآفرینی از مهارت‌ها و استعدادهایی استقبال می‌کند که اگر دانش‌آموزان در کلاس درس‌های معمولی آن استعدادها را از خود نشان دهند، توسط معلم جریمه و تنبیه می‌شوند. به لطف افراد آینده‌نگر و سازمان‌ها آموزش کارآفرینی در مدارس راه‌یافته است. با پیشرفت در روند آموزش کارآفرینی در مدارس دانش‌آموزان را تشویق می‌کند در همان دوره دبیرستان، کسب‌وکار خود را راه‌اندازی کنند و مدارس از این طریق سرمایه‌گذاران خلاق و خطرپذیر بتوانند بودجه استارتاپ‌های دانش‌آموزان را تأمین کنند.»
وی درباره وضعیت سیستم آموزشی ما در پیوند باتربیت کارآفرین متذکر می‌شود: «در ایران هنوز فاصله زیادی تا رسیدن به مدارس کارآفرینی موفق و پربازده و آموزش کارآفرینی در مدارس مانده است. در این زمینه هم باید از طرف بخش خصوصی و هم بخش دولتی حمایت‌هایی صورت پذیرد. بسیاری از مدارس و مؤسسات کارآفرینی علاوه‌بر آموزش‌های تئوریک با برگزاری کلاس و کارگاه‌های مختلف به آموزش توانمندی‌های اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی، رویکردهای خلاقانه و... می‌پردازند.
هدف آنها کاهش افرادی است که بدون درنظرگرفتن نیازهای جامعه وارد دانشگاه شده، به دلیل فرآیند آموزشی ناقص و ناکارآمد، بدون یادگرفتن مهارت‌های لازم و کاربردی پس از فارغ‌التحصیلی به‌جای اینکه جذب بازار کار مرتبط با رشته خود شوند، فقط آمار بیکاران را بالا می‌برند.
افراد کارآفرین علاوه‌ بر اینکه می‌توانند به موفقیت‌های بزرگ و منافع شخصی برسند، می‌توانند منشأ تحولات بزرگی در زمینه‌های صنعتی، تولیدی و خدماتی شوند. در مدارس کارآفرینی دستیابی به منابع و منافع مالی ناشی از کارآفرینی، یک ارزش تلقی می‌شود و این ارزش خود انگیزه‌ای برای خلق ایده‌های نو و به ثمر رساندن آنها است.»
ضرورت حمایت دولت از کارآفرینان
مصطفی‌زاده یک کارآفرین با بیان اینکه حمایت دولت از کارآفرین یک ضرورت است، می‌گوید: «کارآفرینان پرچمداران اقتصاد مقاومتی هستند که باید مورد حمایت قرار گیرند.
وی با بیان اینکه کارآفرینان باید به سمت بهره‌وری و ارتقا کیفیت پیش بروند، ضمن آنکه آشنایی با سیستم‌های مدیریت کیفیت برای آنها ضرورت دارد، می‌افزاید: «از دیگر موارد ضروری و لازم برای توسعه کارآفرینی، شناسایی کارآفرینان و حمایت دولت از آنها است.»
این کارآفرین با اشاره به افزایش کیفیت به‌عنوان موضوع مهم در هر تولید، ادامه می‌دهد: «کیفیت محصولات یکی از مهم‌ترین عوامل رشد اقتصادی است، چراکه اعتماد عمومی به کالاهای داخلی را افزایش می‌دهد؛ درواقع اگر کالای داخلی نتواند اهداف کیفیتی موردنظر مردم را برآورده کند به‌مرور از سبد مصرفی مردم حذف می‌شود، بنابراین این امر باید در دستور کار قرار گیرد.»
وی با اشاره به اینکه رفاه حال شهروندان و مشتری‌مداری بسیار مهم است، می‌گوید: «اگر بخواهیم شاهد رشد اقتصادی و توسعه کارآفرینی باشیم باید کیفیت کالا افزایش یابد.»
این کارآفرین در پایان صحبت‌هایش بیان می‌کند: «کارآفرینی به‌عنوان موتور محرکی در نظر گرفته شده است که سبب رشد و پویایی اقتصاد می‌شود و کارآفرینان پرچمداران اقتصاد مقاومتی هستند.»
تفکر سیستمی در توسعه کسب‌وکار
سازمان، ارگان و اداره‌ای که در آن کار می‌کنید، شامل چندین سیستم است که برای رسیدن به اهداف باهم کار می‌کنند. وقتی فقط به یک قسمت از مشکل بپردازید، احتمالاً هرگز راه‌حل بلندمدت را پیدا نمی‌کنید. با مشاهده پویاییِ به‌هم‌پیوسته سیستم، می‌توانید روش بهتری برای انجام کار خود کشف کنید. 
اکبر صفابخش یک برنامه‌ریز شغلی برایمان درباره اعجاز به‌کارگیری تفکر سیستمی در کسب‌وکار توضیح می‌دهد: «تا زمانی که از تفکر سیستمی در کسب‌وکار خود استفاده می‌کنید، تصمیمات آگاهانه‌تری خواهید گرفت و هر تصمیم سازمانی را باتوجه‌به پیامدهای سیستماتیک آن تجزیه‌وتحلیل می‌‌کنید.»
وی با ذکر مثالی در ادامه می‌افزاید: «مثلاً اگر قصد خرید ابزار تولیدیِ جدیدی را داشته باشید، تفکر سیستمی باعث می‌شود که هزینۀ آموزش کارکنان و زیرساخت‌ها را در نظر بگیرید و سود و زیان این تصمیم را بسنجید. در نهایت، هدف از تفکر سیستمی در کسب‌وکار، کمک به شما برای جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه و سایر منابع سازمانی است.»
این برنامه‌ریز شغلی در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «یکی از جاهایی که مجبوریم تفکر سیستمی را در حد خودمان در اولویت قرار دهیم هنگام رانندگی است. زمانی که در یک ترافیک به یک پیچ می‌رسیم، نمی‌توانید صرفاً فرمان را چرخانده و به مسیر خود ادامه دهیم. به همان علتی که زمان پیچیدن خودرو در ترافیک به آینه نگاه می‌کنیم، راهنما می‌زنیم، سرعت خود را کم می‌کنیم، به خودروهای جلویی دقت می‌کنیم و گاهی مجبوریم ترمز کنیم و متوقف شویم. باید در زمان مدیریت کسب‌وکار خود نیز تفکر سیستمی داشته باشیم. بدون شک تک‌تک تصمیماتی که می‌گیریم وضعیت فعلی و آینده کسب‌وکار ما را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهند.»
از وی سؤال می‌کنم: «چه موانعی بر سر راه استفاده از تفکر سیستمی وجود دارد؟» وی پاسخ می‌دهد: «چون در دوره تغییرات سریع زندگی می‌کنیم، غالباً حواسمان با حوادث و مسائل روزمره پرت می‌شود. البته به طور ذاتی، افراد تمایل دارند روی چیزهایی که در مقابلشان قرار دارد تمرکز کنند؛ مثلاً روی افرادی که کار خود را به‌خوبی انجام نمی‌دهند، بودجه‌هایی که تأمین نمی‌شوند، مسائل لجستیکی که به توجه نیاز دارند. آسان است که گرفتار مسائل جزئی شوید و فراموش کنید که از تفکر سیستمی برای ایجاد راه‌حل استفاده کنید.
افراد در زمینه تفکر سیستمی آموزش نمی‌بینند. تعداد کمی از شرکت‌ها آن را در نظر می‌گیرند. تعداد کمی از مدیرانِ منابع انسانی ارزش آن را می‌دانند. درک تفکر سیستمی اولویت نیست؛ در نتیجه هیچ گفت‌وگویی درباره تفکر سیستمی میان مدیران و کارکنان وجود ندارد؛ حتی اگر حواستان به مسائل جزئیِ روزمره پرت نشود و با تفکر سیستمی نیز به‌خوبی آشنا باشید، طبیعت انسانی این است که از رویارویی با مشکلات ریشه‌دار جلوگیری کند. یک مدیر گفت: «برخی مسائل وجود دارند که من به‌زودی آنها را در صندوقچه‌ای برای مدیر بعدی می‌گذارم.»
کارآفرینی با هنر دختران ترکمن
سمیه بهبودنیا بانوی کارآفرینی است که توانسته در گنبدکاووس به‌رغم سختی‌ها و ناملایمات، ناامید نشود، فرصت‌یابی کند و در زمینه صنایع‌دستی دست به اشتغال‌زایی بزند.
ایده این کارآفرین در ابتدا آن‌قدر در حجم کوچک انجام شد که به گفته خودش، برای کمک به فروش صنایع‌دستی اقوام بوده، اما پس از ایجاد ارتباط با بافندگان صنایع‌دستی، تولیدات آنها را هم به فروشگاه‌های همسرش آورد و به‌مرور کسب‌وکارش را گسترش داد.
این بانوی کارآفرین می‌گوید: «ازآنجاکه تک دختر خانواده بودم و به مادرم دلبستگی زیادی داشتم و مادرم نیز در بافت قالی و قالیچه و صنایع‌دستی، بسیار ماهر و زبردست بود و در خانه، ضمن کارهای خانه و خانه‌داری، به بافت قالیچه یا صنایع‌دستی مشغول بود، من از همان دوران ابتدایی در کنار مادرم، همه کارهایی را که انجام می‌داد با نگاه دنبال می‌کردم به‌طوری‌که دوک‌های قالی تنها ابزار بازی من بود. همچنین از همان بچگی دوست داشتم کارهای مادرم را تقلید کنم و خیلی زود، روش گره بستن قالی را یاد گرفتم و از ۷ سالگی بافتن قالی و قالیچه را بلد بودم و پس از آن در کنار مدرسه رفتن، سوزن‌دوزی را هم از مادرم یاد گرفتم.»
این کارآفرین، مادرش را دارای بیشترین نقش در رشد و علاقه‌مندی‌اش به صنایع‌دستی و بافت قالی و قالیچه می‌داند و اضافه می‌کند: «از دوران ابتدایی و نوجوانی به‌عنوان یک دختر ترکمن، تمامی فوت‌وفن و هنرهای صنایع‌دستی را یاد گرفتم. وقتی در کودکی راه‌رفتن را یاد گرفتم اولین قدم‌هایم روی قالی‌هایی بود که مادرم بافته بود و اسباب‌بازی من همان دوک‌های نخ قالی بود و به‌مرور در کنار تحصیل و مشق، مادرم تمام زیروبم سوزن‌دوزی و قالی‌بافی را به من یاد می‌داد و علاوه‌بر اینها، یار بودن با همسر و خانواده را به من یاد داد و بهترین الگوی من در زندگی بوده و هست.»