سوگواره داغ فاطمه(س)
منصور ایمانی(صبا)
بر شیعیان آسایش دنیا حرام است
آسایشی گر هست، دشمن را بکام است
از خوان عالم، رزق ما خون جگر بود
از این گلستان، سهم ما خار و خطر بود
«قالوا بلی» ما را به محنت آشنا کرد
با ناله‌های نینوائی آشنا کرد
گاهی سر ما زینت دار بلا بود
گه نالۀ زنجیر با ما همصدا بود
امشب چراغ خانۀ مولا خموش است
در خانه، اطفال علی را، دل به جوش است
زینب بلاگردان این جمع حزین است
این خواهر اما مادری با غم قرین است
گاهی گواه رنج زهرا بود زینب
گه شاهد اندوه مولا بود زینب
گاهی حسن را شاهد خون جگر بود
در کربلا روزی، سفیری بی‌سپر بود
زینب کنار شط، شهید تشنه دیده ست
در سینه از نامردمان، صد دشنه دیده ست
بر نیزه گویی جای سر، مهتاب می‌دید
گویی برادر را چنین، در خواب می‌دید
این غصه پایانی ندارد قصه باقی است
جام بلا لبریز و این از لطف ساقی است