kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۶۰۰
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵

راه رسیدن به رضوان الهی

 
 
فرهاد گل‌محمدی
همواره از اهل عرفان و انسان‌های کامل یا در مسیر کمال این جمله را به عنوان اصلی کلی شنیده و یا می‌شنویم که «رضوان‌الله، اکبر» است و اگر برخی‌ها از ترس دوزخ عبادت و بندگی می‌کنند و یا به هوس بهشت تعبد دارند، ولی انسان متقی باید خدا را برای کسب خشنودی‌اش بندگی کند و در زندگی خویش نه به داشته‌هایش خوشحال و نه به از دسته رفته‌هایش اندوهناک شود.
این بینش و نگرش برگرفته از آيه 72 سوره توبه و آيات دیگری است که فرهنگ‌ بندگی به سبب شایستگی خداوند به معبودیت را بیان می‌کند و فراتر از ترس از دوزخ و هوس بهشت، از مومنان می‌خواهد که در زندگی خویش تنها در جست‌و‌جوی رضوان الهی باشند که از همه امور بزرگ‌تر و برتر است؛ زیرا رضوان‌الله بندگی در مقام عشق و محبت است نه از عبادت حبی می‌شناسند و خداوند درباره ایشان می‌فرماید که «یحبهم و یحبونه» (مائده، آیه 54) خداوند ایشان را دوست می‌دارد و ایشان نیز خداوند را دوست می‌دارند.
آیات متعددی در قرآن به مسئله عبادت حبی و راه رسیدن به مقام رضوان الهی پرداخته است. نویسنده در این نوشتار تلاش کرده است تا بخشی از آثار رضوان الهی و راه کسب رضای الهی را براساس تحلیل قرآنی بیان کند.
***
آثار مقام رضوان
یکی از راه‌های شناخت اهمیت و ارزش چیزی بررسی آثار و کارکردهای آن چیز در زندگی است. انسان برای هر چیزی زمانی بها و ارزشی قائل می‌شود که از آثار و کارکردهای آن آگاه شود. از این رو بها و ارزشگذاری همواره بر اساس میزان تاثیر و پیامدهای مثبت چیزی در زندگی مادی و معنوی بشر و یا دنیوی و اخروی اوست.
در اینجا پیش از آنکه مقام رضوان و رضای الهی و علل و عوامل و نیز راه‌های دستیابی به آن بیان شود، نگاهی گذرا به برخی از آیات قرآن می‌شود تا نقش و آثار مقام رضوان را به دست‌ آوریم و از برکات آن آگاه شویم.
مفهوم رضا 
رضا که ضد سخط و خشم است (لسان‌العرب ج 5 ص 235) در فرهنگ فارسی به خشنودی و خوش‌دلی معنا می‌شود (فرهنگ فارسی ج 2 ص 1659) در اصطلاحات دینی و اخلاقی و عرفانی چنان‌که علامه طباطبایی بیان‌ می‌کند به معنای موافقت و سازگاری امر واقع شده  و با نفس صاحب رضا بدون امتناع از آن و  مقابله با آن است. (المیزان ج 3 ص106)
در این تحلیل از معنای رضا و خشنودی، آنچه مهم و اساسی ارزیابی می‌شود،‌ موافقت کامل شخص است و اینکه شخص با امری که در جهان واقع اتفاق می‌افتد بدون امتناع و یا مقابله‌ای کنار بیاید و خود را با آن سازوار گرداند.
این معنا را باباطاهر عریان به زیبایی سروده است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل هجران 
پسندم آنچه را «جانان» پسندد!
علامه طباطبایی بر این باور است که رضای خدا از اوصاف فعل اوست، نه از صفات و اوصاف ذات؛ و معنای رضا و سخط الهی این است که او با بنده‌اش همانند شخص خشنود رفتار می‌کند و بر او رحمت نازل نموده، نعمت عطا می‌کند و در صورت سخط، رحمتش را قطع و نقمت و عقوبت را سزای او قرار داده، بر او مسلط می‌کند.(المیزان ج 9 ص 376)
رضای الهی، بدان معناست که شخص درباره رخدادها اعتراضی ندارد و در صورت تحقق و وقوع، می‌کوشد تا آن را به شکلی درآورد که رضایت خداوند در آن تجلی کند و در مسیر آموزه‌های الهی(از عقل و شرع) حرکت کند.
وقتی بلا و گرفتاری و مشکلی را می‌بیند و در مقام آزمون و ابتلا قرار می‌گیرد می‌کوشد همانند مجنون با خود این معنا را زمزمه کند «اگر با دیگرانش بود میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی»؛ زیرا بر این باور است که از خداوند جز جمیل در حق بندگان ظاهر نمی‌شود و هر آنچه از بدی و بلا هست «بما کسبت ایدی الناس» از دستاوردهای بشری و اعمال زشت و ناپاک اوست که حتی «ظهر الفساد فی‌البر و البحر» (روم، آیه 41) و محیط زیست و طبیعت جهان این همه گرفتار آشوب و نیستی و نابودی شده است.
صاحب مقام رضا و رضوان، به وقایع و رخدادها از زاویه دیگری می‌نگرد و جز زیبایی از خداوند چیزی نمی‌یابد: ما رایت الا جمیلا؛ من در کربلای خونین حسینی جز زیبایی از خداوند ندیدم که این جمله خود بیانگر اوج کمال زینبی است که در مقام رضای الهی نشسته است و از آن چشم‌انداز به هستی و وقایع و رخدادهای آن می‌نگرد. پس، از مهم‌ترین آثار مقام رضا و رضوان در زندگی این دنیایی چیزی جز آرامش روح و روان و امنیت خاطر نیست؛ زیرا خداوند در دل چنین بندگانی نوع خاصی از آرامش فرو می‌فرستد که همانند آب آرام در برکه امنیت الهی هیچ موجی از آن برنمی‌خیزد و هیچ تلاطم و اضطراب و تشویشی در دل‌هایشان قرار نمی‌گیرد. این‌گونه است که در برابر رخدادهای سهمگین و توفان‌های درخت برکن چون کوه، ثابت و برقرار می‌مانند و سکون و آرامش بر همه وجودشان سایه می‌افکند.(فتح، آیه 18)
ثبات قدم و استقامت در برابر مشکلات و سختی‌ها نتیجه طبیعی مقام رضاست؛ زیرا کسی که خداوند را مدیر و مدبر هستی می‌شمارد و بر این باور است که هر چیزی در کتاب مبین 
(از رطب و یابس) پیش از آنکه انسانی وجود داشته باشد و خلقتی ظهور و تجلی کند در علم الهی، نوشته شده است، او را بر اعمال انسان، آگاه و بر رفتارها بینا و بر دل‌ها بصیر و دانا می‌یابد و لذا ترسی ندارد؛ زیرا می‌داند که هرچه هست تحت اراده و مشیت الهی انجام می‌پذیرد. 
(حدید، آیه 22- انعام، آیه 59 و اسرا، آیه 58)
کسانی که در مقام رضا هستند از مقامات دیگری چون مقام حزب‌الله بودن (مجادله آیه 22) و آثار آن و نیز مقام نفس مطمئنه (فجر آیه 27 تا 29) بهره‌مند می‌شوند و رهایی از دوزخ و سرنوشت شوم آن (آل‌عمران آیه 162 و نیز توبه آیه 109) و رستگاری بزرگ (مائده آیه 119 و توبه آیه 72) و 100 و مجادله آیه 22) و برخورداری از بهشت و برکات آن 
(توبه آیات 99 و 100 و مجادله آیه 22 و بینه آیه 8 و مائده آیه 119 و فجر آیات 27 تا 30) از امور یقینی و قطعی در حق ایشان است که آیات بیان شده بر آن مهر تایید زده است.
برای مقام رضا و رضوان، آثار دیگری است که می‌توان به پیروزی در همه امور زندگی (فتح آیه 18) و رسیدن به غنایم بی‌شمار از نعمت‌های دنیوی و اخروی و مادی و معنوی (فتح آیات 18 و 19) و از همه مهم‌تر به دانش‌های غیبی و اختصاصی که تنها خداوند و اهل رضوان به اذن الهی از آن آگاه می‌شوند (جن آیات 26 و 27) و دستیابی به مقام عظمای شفاعت از دیگران در پیشگاه الهی به اذن الهی (نجم آیه 26 و انبیاء آیه 28 و طه آیه 109) اشاره کرد.
کسی که به مقام شفاعت رسیده است در اوج کمالی انسان قرار دارد؛ زیرا خداوند سخن او را می‌پذیرد و گناهان شفاعت‌شوندگان را به احترام و شرافت اهل رضوان می‌بخشد و با او معامله خود می‌کند و نظر و سخنش را سخن خویش می‌شمارد.
کسی که به مقام شفاعت رسیده کسی است که دارای مقامات بسیاری شده است؛ زیرا مقام شفاعت مقام کسانی است که به قرب فرائض و قرب نوافل رسیده‌اند (اصول کافی، ج 4، ص 74) و نوعی وحدت میان ایشان و خداوند پدیدار شده است و ایشان عین‌الله و ید‌الله شده و خداوند آنان را در مقامی نشانیده است که تأسف و نومیدی ایشان را نومیدی خویش می شمارد و دوگانگی را از میان خویش و بنده رخت بربسته می‌داند. (زخرف، آیه 55) این همان وحدتی است که عارفان همواره در عشق آن بی‌تاب هستند و در سوز آن می‌سوزند.
اهل رضا و رضوان هر کاری را که انجام می‌دهند با اخلاص تمام است؛ کار ایشان نه‌تنها از هر جهتی استوار و خدشه‌ناپذیر است (توبه آیه 109) بلکه عین خواسته و فرمان الهی می‌باشد و همان خیر و مبنای داوری و ارزشگذاری (توبه آیه 109 و نیز نساء آیه 114) است که دیگران باید رفتارهای خویش را با توجه به رفتارهای ایشان ارزشگذاری کنند و آنان را به عنوان الگوهای زندگی در علم و عمل بدانند و سرمشق خویش قرار دهند.
راه جلب رضای الهی
نخستین کاری که انسان باید انجام دهد، جلب رضای الهی است و در این راه باید همواره در عمل صالح (عقلی و شرعی) بکوشد و رفتارهای پسندیده و هنجاری داشته باشد. 
(نمل آیات 18 و 19)
سپاسگزاری از نعمت‌های خداوند و آنچه به وی از رزق و روزی مادی و معنوی نصیب می‌شود (احقاف آیه 15) و تلاش در جلب رضای خداوند به هر راهی که رضایت وي را جلب مي‌كند (طـه آيات 83 و 84) و دوري از ايجاد خشم و سخط وي (آل عمران آيه ١٦٢ و توبه آیه ۱۰۹) استقامت و پايداري در راه خدا و عدم ترس از تهدیدات دشمنان (آل) عمران آیات ۱۷۲ و ١٧٤) همانند رفتارها و کردارهاي پيامبران (فتح آیه ۲۹) مهاجرت 
(حشر آیه ۸ و نیز ممتحنه آیه ۱) و فداکردن جان (بقره آیه ۲۰۷) و انفاق مالي و غيـر مـالي 
(بقره آيه ٢٦٥) و صدقه دادن به هر عنوان كوچك و بزرگ 
(نساء آيه ١١٤)، دعوت دیگران به کارهاي خير و اعمال نيك و صالح در انجمن‌هاي اصلاح‌گري و برنامه‌ريزي آشكار و نهان براي دستيابي به اين امور خداپسندانه (نساء آيه ١١٤) حج (مائده آیه ۲)، اولويت بخشي کارها و فرمان‌هاي خدا بر ديگر فرمان‌ها و کارها (توبه آیه ٩٦)، مهرورزي و محبت با مومنان (فتح آیه ۲۹)‌، توکل به خدا در همه کارها (آل عمران آیه ۱۷۳ و ١٧٤) و گوشه‌گيـري بـراي رضاي خداوند (حدید آیه ۲۷) از شیوه‌ها و سازوکارهايي است که خداوند براي جلب رضايت خداوند بيان مي‌کند تا درهاي ديگري بر روي انسان گشوده شود که از آن به آثار جلب مي‌توان یاد کرد. 
اگر شخص براي جلب رضاي خداوند كاري را انجام دهد آثار آن در زندگي‌اش آشكار مي‌شود. قرآن در آیه 16 مانده هر يك از علوم و اعمال خوب و نيك را راه‌های رسیدن به خدا می‌‌شمارد که با عمل بدان دري از نور به سوي او گشوده می‌شود و شخص از ظلمات و تاریکی درونی راهي مي‌يابد و چراغی فروزان در برابرش روشن می‌شود. 
اگر شخص به همه آموزه‌هاي الهي كه موجب جلب رضایت خداوندي مي‌شود عمل کند‌، از هر چراغ و نوري که با آنها پديد مي‌آید چنان پيش‌روي او روشن می‌شود و جاده‌ای وسیع و بزرگ پدید می‌آید که خداوند از آن به صراط مستقیم یاد‌، کند. شخص این‌گونه از راه‌هاي كوچك و نورهای کم که با اعمال و علم صالح و مثبت خویش پديد مي‌آورد به راه بزرگی وارد مي‌شود که گمراهي در آن راه ندارد و این چنین به آرامش خاص راه مستقیم دست می‌یابد. 
(مائده آیه ١٦)
آدمی با هر علم و عملي در زندگي بركت مي‌یابد و پاداش اعمال و رفتارش دو چندان مي‌شود (بقره آيه ٢٦٥) و با هر کاري که به نام خدا و به فرمان وي انجام مي‌دهد زمينه‌هاي رشد و بالندگي دروني خويش را فراهم مي‌آورد و انشراح صدر در وي رخ مي‌دهد و زمینه و ظرفیت و قابليت بيشتر براي كارهاي بزرگ پیدا می‌کند (بقره آیه 265) گام‌به‌گام با هر نوري که از علم و عمل صالح بر می‌گیرد و در صراط مستقیم گام بر می‌دارد از تاريكي‌ها مي‌رهد (مائده آيه ١٦) و در مسیر هدایت خاص قرار مي‌گيرد و آرامش و امنیت روحی و سلامت الهی را به دست می‌آورد. (مائده آیه 15 و 16) 
اگر به این مجموعه پیش گفته توجه شود‌، به خوبي مي‌توان دریافت که راه دستيابي به رضاي خداوند آن است که آدمی گام به گام در مسیر فطرت پاك و سالمي بـرود كه خداوند براي او در ذاتش آفریده و با آموزه‌هاي عقلاني و وحياني آن را استواري بخشيده و تکمیل کرده است؛ 
از این ‌رو حضرت پیامبر(ص) وظیفه و مسئولیت خویش را تکمیل مکارم اخلاق مي‌شمارد؛ به اين معنا که ذات آدمی براساس فطرت پاك‌، خـوي وخلق انساني است که با اهتمام به آن مي‌توان در مسیر برخورداري از هدايت خاص قرار گرفت (بقره آیات نخست) و پس از آن است که آیات وحياني به عنوان تکمیل‌کننده به ياري انسان مي‌آيد و او را به مقامات انسانی بالا می‌برد که نهایت آن رضوان‌الله است که خداوند از آن با صفت اکبر یاد کرده است. 
رضوان من الله اكبر؛ يعني دستيابي به يكي از رضوان‌هاي خداوند (با توجه به حرف من) اکبر و بزرگ‌تر از هر چيزي است که در خيال و وهم آدمی بگنجد.
مقام رضا در کلام امام باقر(ع)
جابر ابن عبدالله انصاري يکي از پیشگامان در اسلام است که از روزهاي نخست با پیامبر(ص) بیعت کرد و در اغلب جنگها در رکاب آن حضرت بود. او علاوه‌بر میدان جنگ و جهاد در میدان علم و معارف الهي نيز چهره ممتـازي به شمار مي‌رود و از علوم و معارف خاندان رسالت بهره‌هاي زيادي ‌اندوخته و در نقل آثار و احادیث پیامبر(ص) و امامان شیعه شهرت فراوانی دارد. 
افتخار و سعادت دیگر جابر این است که به سبب عمر طولاني توفيق معاشرت و استفاده از محضر هفت تن از چهارده معصوم (علیهم‌السلام) را داشته است.
جابر در آخر عمر به ضعف و پيري مبتلا شد‌، امام باقر (ع) به دیدار او رفت و از حال او پرسید. جابر گفت: حالی دارم که در اين حال پيري را بر جواني و بيماري را بر تندرستي و مردن را به زیستن ترجيح مي‌دهم. 
امام فرمود: اما من اگر خدا مرا پیر گرداند‌، حال پيري را دوست می‌دارم و اگر جوان سازد جـواني را. اگر بیمار سازد بيماري را و اگر شفا دهد شفا و سلامتي را دوست دارم‌، اگر بمیراند مردن را دوست مي‌دارم و اگر زنده بدارد زندگي را. 
جابر چون این سخنان را شنید صورت آن حضرت را بوسید و عرض کرد رسول خدا(ص) راست فرمود. 
او به من فرمود: يکي از فرزندان مرا خواهي ديد که نام او نام من است و مشکلات علم را خواهد شکافت چنان شکافتني که زمین را شخم مي‌زنند و از این جهت به او لقب باقر علم اولین و آخرین داده‌اند 
(مسکن‌الفواد، نوشته شهید ثانی، ص 87)