kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۴۵۰۸
تاریخ انتشار : ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۵
نگاهی آسیب‌شناسانه به حضور زنان در عرصه بازیگری

تأملات فقهی درباره بازیگری زنان مسلمان در سینما و تلویزیون

 
 
 
محمدرضا محقق
از سال‌های دور و از اوان استقرار نظام اسلامی، موضوع نقش‌آفرینی بانوان در عرصه هنر تصویر و ملاک و معیار درستی و نادرستی این حضور و میزان سنجش دینی و غیردینی بودن آن و وجه ممیزه عمل درست و نادرست در این عرصه در محافل مختلف دینی و مراکز هنری مطرح بوده و پرسش و پاسخ‌هایی از منظر افتاء در پیرامون آن رخ نموده است.
آنچه در متن استفتائاتی که از محضر حضرت امام خمینی(ره) و نیز رهبر معظم انقلاب بدان توجه و اشاره داده شده است بحث مفسده برانگیزی و عدم آن، در تشخیص ملاک حلیت و حرمت این حضور بوده است. به عبارت دیگر، آسیب این حیطه و وجه ممیزه میان عمل درست و موقعیت نادرست، مسئله مفسده‌ای بوده است که می‌تواند دامنگیر فعالان این عرصه شود.
طبیعی است که در یک اثر هنری تصویری در هر یک از حیطه‌های سینما، تلویزیون و تئاتر، موضوع نقش‌آفرینی زن و مرد و فضایی که علی‌القاعده و به صورت طبیعی و البته در قالب نقش، به عنوان زن و شوهر میان دو بازیگر از دو جنس مخالف برقرار می‌شود به شدت استعداد این را دارد که محمل و محفلی برای خروج از شئونات دینی گردد، چرا که در اصل و واقع قضیه این دو فرد هیچ نسبت محرمانه‌ای با یکدیگر ندارند و تنها مرز میان آنها موضوع بازیگری است.
این مسئله البته در دو حیطه قابل بررسی است:
اول؛ فضای نقش‌آفرینی و اصل مراوده و مؤانست میان دو فرد زن و مرد در قالب بازیگری و دوم؛ فضای پشت صحنه و موقعیت پیرامونی این دو که معمولاً بیشترین آسیب‌ها و مشکلات هم از ناحیه این موقعیت‌گریبان گیر افراد می‌شود و این همان نکته‌ای است که در نامه دردمندانه بازیگران زن عرصه هنرپیشگی مطرح شده است.
به نظر می‌رسد مشکل اصلی نه در بیان تفقه دینی در این حوزه و مشخص نمودن حیطه‌های احتیاط و اصول کلی حکم دینی درخصوص مسئله هنرپیشگی زنان، بلکه در توجه مدیریت فرهنگی و سیاستگذاران رسانه‌ای به جزئیات عملی این حیطه و رعایت موازین شرعی در عینیت‌های جاری و ساری در فضاهای هنری است.
اینکه فقیه در استفتائی که از او می‌شود مشخصاً به مرزبندی کلی «مفسده انگیز بودن و نبودن» اشاره می‌کند، در واقع همان مبنای کلی است که از دل اصول دینی بیرون می‌آید و همان توقعی که از مجتهد و اجتهاد او می‌رود.
اما اینکه رعایت این مرزبندی در حیطه هنر وظیفه چه کسی است و آیا او در این حیطه به وظایف خویش عمل کرده است یا نه، بحثی است که به نظر می‌رسد پاشنه آشیل این موقعیت است و بسیار سرنوشت ساز.
در واقع نکته‌ای که در این‌جا به شدت احساس می‌شود، خلأ و فقدان نهاد نظارتی و چشم بینا و ناظر دقیق و عالمی است که مسیر رعایت حکم فقهی را در قالب عینی مسئله هنرپیشگی آن هم در فضاهای هنری امروز تلویزیون، سینما، تئاتر و... دنبال و رصد کند و اجازه ندهد تا این مرزبندی نابود شده و مبنای فقهی از میدان مرحله اجرا بیرون رانده شده و فضا برای ترک تازی اهالی شهوت و دنائت هموار گردد.
به عبارت دیگر باید گفت ما در اصل مبنای فقهی و حکم کلی این مسئله با مشکل نظری رو‌به‌رو نیستیم: مسئله این است که زن می‌تواند در عرصه هنر بازیگری به ایفای نقش بپردازد، منتها با رعایت حریم‌ها و با در نظر گرفتن اینکه آن فضا باید حتماً عاری از وجوه و موقعیت‌های مفسده انگیز باشد وگرنه حرمت چنین صورتی از کار قطعی است.
حال چه کسی باید مفسده انگیز بودن را تشخیص دهد؟ مطمئناً خود شخص مکلف و چه کسی باید محیط این کار را عاری از مفسده و دارای حداقل‌های سلامت گرداند؟ مدیریت فرهنگی و البته خود جامعه هنری.
چه خوب و بجاست توجه داشته باشیم همین که 30 نفر از بازیگران بانوی عرصه هنرپیشگی در چنین نامه‌ای به شدت و با جدیت منتقد وضعیت ناسالم و غیر اسلامی و آلوده فضای بازیگری در پشت صحنه برخی از پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی کشور هستند خود گویا و جویای سلامت نفس و پاکی روان و روح آزاده و مؤمن این بانوان هنرمند است و باید آن را به فال نیک گرفت.
و نکته دیگر اینکه اساسا چه مرکز ناظر و سیستم فکری و عینی مشخصی در فضای هنری و رسانه‌ای کشور مسئول رصد کردن اجرایی شدن تئوری‌های دینی و دستورات آئینی و قوانین فقهی است و آیا اساساً چنین مرکزی وجود خارجی دارد و مسئولی بر عهده‌اش هست یا با چنین خلأ و فقدان تکان‌دهنده وآسیب‌زایی در فضای هنری کشور رو‌به‌روییم؟! براستی چه نهادی متکفل دنبال کردن این مسئله و پاسخگوی فضای جاری در کشور در این حیطه است؟حلقه رابط میان سیستم فقهی و استفتائات مراجع دینی و نهادهای سیاستگذار فرهنگی و رسانه‌ها و محافل هنری از جمله تلویزیون و سینما و تئاتر و... کجاست؟
و اگر در این فضا کسی و جمعی همچون همین گروه 30 نفره بانوان قصد بیان مسئله و پیگیری چنین موضوع مهم و خطیر و سرنوشت ساز و البته نگران‌کننده‌ای را داشت باید به کجا مراجعه کند.
بی‌تردید این یکی از مشکلات جامعه ما در عرصه تئوری و عمل است که به صورت جزایر جدا افتاده و بی‌خبر از هم و بدون حلقه وصل به حضوری حداقلی و بی‌پشتوانه و محفلی منجر می‌شوند و کاری از پیش نمی‌برند و یا در مواقع خطر حضوری جدی و نافذ و اثرگذار و دنبال‌کننده ندارند.
اما در این موضوع یک نکته دیگر هم حائز اهمیت وتوجه است و آن اینکه فقه حکومتی اساساً بایستی برای حل چنین مناقشاتی یک مرکز سیستماتیک جامع و مانع تمهید کند تا حوزه فرهنگ و هنر به نحوی واکسینه شده و ناظری دقیق و خبره و هوشیار را به عنوان پشتوانه تئوریک و حتی عملیاتی خود داشته باشد.
در این‌جا می‌توان به مراکز و تلاش‌هایی منبعث از آنها مثل مرکز موضوع شناسی احکام فقهی اشاره داشت و البته بالطبع به خود مقوله موضوع‌شناسی که در این حیطه هم مانند بسیاری از حیطه‌های دیگر حرف اول را می‌زند.
اینکه بتوان موضوعات مسئله هنرپیشگی زنان را در کنار احکام فقهی آن مورد توجه قرار داد و از این رهاورد به جایگاهی درخور در عرصه فقه برای هدایت و ارشاد و دستگیری از همه اقشار فرهنگی و هنری دست یازید؛ خاصه بانوان هنرمند مسلمانی که دوست دارند با حفظ سلامت روح و روان خویش به ایفای نقش در عرصه هنر بازیگری و... بپردازند.
در واقع ما نیازمند یک حلقه واسط و رابط میان تئوری فقه و احکام فقهی و فتاوایی هستیم که مجتهدان برجسته و مراجع عظام تقلید صادر می‌فرمایند و فضای موضوع شناسی این حیطه و تعامل سازنده و نقش مکملی که این دو حیطه می‌توانند برای ارتقای تئوری‌های فقهی داشته و کارآرایی این عرصه را بیشتر و بهتر نمایند هستیم.
فضایی که هم فقه و ساز و کار صدور فتوا را به درستی درک کند و بشناسد و هم بتواند در شناخت موضوعات این عرصه و درک مقتضیات روز آمد و نو به نوی آن نقش درست و اثرگذاری ایفا کند تا هم هنرمندان مؤمن برای حضور فعال هنری خویش پشتوانه قوی و با ضمانت اجرایی داشته باشند و هم فقهای ما در عرصه تفقه مسلح به سلاح شناخت و درک موضوع به معنای تام و تمام خویش باشند و راه جاری شدن بهینه و دقیق و کارآ و سودمند فقه در عرصه اجتماع خاصه در فضای خاص و خطیر فرهنگ و هنر از همین مسیر می‌گذرد.