kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۷۲۸۷
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۱
یک ستاره از آن هزار

ستاره سی‌و‌چهارم‌؛ ستاره روستا

 
 
 
ابوالقاسم محمدزاده
می‌خواستم ستاره‌ای انتخاب کنم که نشانه‌ای در آسمان‌ها داشته باشم؛ به هرکدام که نگاه می‌کنم درخشش خاصی دارد و مجذوبش می‌شوم و نمی‌توانم فرقی بین‌شان قائل شوم. ستاره ستاره است و به همه آنهایی که به او نگاه می‌کنند چشمک می‌زند و تنها مال من نیست. حتی به آنها که به‌وجود آوردند تعلق ندارد و متعلق به تمام آزادی‌خواهان و جویندگان راه است. 
حسین، روستازاده‌ای بود که خواندن قرآن را در مکتب خانه آخوند سکینه- پورهنر- آموخت و بعد به دبستان روستای خرم‌آباد رفت و تا ششم ابتدایی آنجا درس خواند. 
او برای ادامه تحصیل به مدرسه راهنمایی کارخانه قند چناران پا گذاشت و از دبیرستان شکورزاده فارغ‌التحصیل شده بود که به سربازی رفت. پس از دوران سربازی مدتی به‌عنوان جوانمرد در ژاندارمری خدمت کرد. 
حسین برای استخدام در هوانیروز به تهران رفت و مدتی دوره‌های مختلف آموزشی را در ارتش گذراند. چون از شرایط خدمت در ارتش راضی نبود به مشهد برگشته و به کار کشاورزی مشغول شد.
 با شروع حوادث انقلاب اسلامی به جمع مردم انقلابی پیوست و در سازماندهی تظاهرات و اتحاد نیروهای انقلابی نقش موثری داشت و تا پیروزی انقلاب دوشادوش مردم در صحنه‌های انقلاب حضور داشت. با پیروزی انقلاب و تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی(ره) عضو بسیج شد.
با شروع حوادث کردستان به آنجا اعزام شد و با توجه به آموزش‌هایی که دیده بود در مقابله با نیروهای تجزیه‌طلب و معاند با جمهوری اسلامی خوش درخشید و آغاز تهاجم نیروهایی متجاوز بعثی به مرزهای جنوبی کشور پایش را به جبهه‌های جنوب کشاند و در کسوت بسیجی به مقابله با نیروهای عراقی برخاست.
او برای خدمت بهتر به نظام مقدس جمهوری اسلامی به کسوت پاسداری در آمد و لباس مقدس سپاه را پوشید و به‌عنوان جانشین فرمانده گردان یدالله در جبهه‌های مختلفی در مقابل نیروهای متجاوز ایستاد. عملیات بدر و خیبر اوج درخشش فرماندهی نیروهای تحت امرش بود. هرچند بارها در جبهه مجروح شده بود اما هرگز جبهه را رها نکرد و تا پایان جنگ در خطوط دفاعی و جبهه‌های مختلفی حضور داشت.
با پایان جنگ تحمیلی به مشهد برگشت و به دوره فرماندهی و ستاد اعزام شد و با رتبه ممتاز در 1372/7/7 از دانشکده فارغ‌التحصیل شد.
او به عنوان فرمانده گردان یدالله تیپ یکم ویژه شهدا مشغول به خدمت شد که مصادف با جولان اشرار در مرزهای شرقی کشور بود. وی به درخواست فرماندهی وقت نیروی انتظامی به آن نهاد مقدس منتقل شد و فرماندهی گردان 112 امام سجاد قرارگاه سلمان آن نیرو را به‌عهده گرفت و در جهت تامین امنیت مرز و آرامش مردم آن مناطق با تمام توان کوشید و سرانجام در راه مبارزه با اشرار شرق کشور شهد شهادت نوشید و به آرزوی دیرینه‌اش رسید و در کنار همرزمانش که سال‌ها آرزوی رسیدن به آنها را در سر داشت به آرامش ابدی رسید و در دوم شهریور سال 1381 ستاره‌ای شد در آسمان شهر چناران تا چراغ راهی باشد برای آنهایی که دنبال سعادت و طریق الهی‌اند. روحش شاد. 
موضوع: شهید حسین خوشرو