حجاب؛ امری فردی یا رفتاری اجتماعی؟
در یکی از شبهات مربوط به حجاب چنین مطرح شده است: چرا حجاب در جامعه ما از طرف حکومت اجباري است؟ مگر در ساير کشورهاي مسلمان، دين اسلام رواج ندارد؟! اگر حجاب اجباري نبود شايد وضع حجاب از اين بهتر بود و تازه آن حساسيت به موي زنان هم از بين ميرفت و خيلي عادي ميشد و اصلاً باعث زيبايي زنان ميشد و دخترهايي که زيبايي خاصي ندارند به اين شکل بهتر جلوه ميکردند و زودتر به خانه بخت ميرفتند. صحت احاديثي که ميگويد آن دنيا زنان بيحجاب را با موي خودشان دار ميزنند چقدر است؟!
***
در پاسخ باید گفت اصل وجوب حجاب براي زن و اينکه باید اعضاي بدنش و از جمله موهايش را از نامحرم بپوشاند، يک امر مسلّم و ضروري دينی به شمار ميآيد. آيات و روايات فراوانی وجود دارد که بهصراحت دلالت بر وجوب حجاب براي زن دارند. آزاد بودن و بیاعتنایی به فریضه مهم حجاب، در دیگر کشورهای مسلماننشین، مجوز و توجیهکننده جواز بیحجابی نیست. همچنانکه در دیگر کشورهای مسلمان، فحشا، شرب خمر و دیگر گناهان نیز وجود دارد که اگر بخواهیم عمل آنها را ملاک قرار دهیم باید درها را به سوی بسیاری از آسیبها و زشتیهای اجتماعی باز کنیم.
فقهاي شيعه براساس آیات و روایات دینی، پوشيده بودن تمام بدن زن در مقابل نامحرم را واجب دانسته و فقط دستها تا مچ و گردي صورت را از حد وجوب پوشش استثناء کردهاند. با عنايت به آيات و روايات و سیره زنان متشرع و متدین در تاریخ اسلام، از زمان نزول آیات حجاب تاکنون، در مييابيم که بيحجابي و عدم رعايت حدّ شرعي حجاب، از طرف زنان گناه محسوب شده و داراي عذاب اخروي است.
خداوند متعال در آيه 59 سوره احزاب ميفرمايد: «اي پيامبر! به همسرانت و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: بخشي از مقنعههاي خويش را به خود نزديک کنند تا گردن و سينهشان آشکار نشود.» در شأن نزول اين آيه، مفسران، از جمله طبرسي، علامه طباطبايي، مکارم شيرازي و... ميگويند: چون زنان عرب در صدر اسلام، معمولا پيراهنهايي ميپوشيدند که گريبانهایشان باز بود و روسريهاي خود را طوري ميبستند که دور گردن و سينه را نميپوشانيد، اين آيه نازل شد و دستور داد که روسريها را طوري ببندند که قسمتهاي ياد شده پوشيده شود.
همچنين در آيات 30 و 31 سوره نور آمده است که زنان مؤمن لازم است زيبایيهایشان را، جزء آنچه خود آشکار است (مانند زیباییهای صورت، دستها تا مچ و احیانا زیباییهای لباسهای رویین)، نمايان نسازند و کنارههای مقنعه خود را بر سينه خويش بيندازند تا سينهشان را پوشیده نگهدارند....
روايات و شواهد فراوان ديگري نيز وجود دارد که همگي نشانگر لزوم رعايت حجاب توسط زنان مسلمان ميباشد.
به عنوان نمونه میتوان به این نقل تاريخی اشاره کرد که حضرت زهرا(س) هنگام بيرون رفتن از منزل و یا رفتن به نزد پيامبر اکرم(صلياللهعليهوآله) از پوشش خاصي مثل چادر و روپوش استفاده ميکردند.
مبناي اجباري بودن حجاب از طرف حکومت
روشن شد که حجاب، با حد و مرزی که بیان کردیم، مبناي شرعي و دینی دارد و بيحجابي، گناه بوده و موجب عذاب اخروي است. اکنون سؤال اين است که آيا حکومت اسلامی، ميتواند جلوی بيحجابي را بگيرد و حداقل پوشش شرعی را برای زنان، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، در عرصه اجتماع لازم و اجبار کند يا نه؟ درست است که حجاب ابتداء يک امر شخصي تلقی شده است ولي با دقت در کارکردهای آن و نیز آثار و آسیبهای اجتماعی بیحجابی، يک امر اجتماعي خواهد بود. از آنجا که بيحجابي و پوشش نامناسب زنان، آثاري چون انواع مفاسد اجتماعي را در جامعه، هم برای زنان و هم مردان و هم خانوادهها، در پي دارد، در واقع از امور اجتماعي نيز به حساب میآيد. مسلّم است که دولت، حق تجسّس در امور شخصي و دخالت در خانههاي مردم و حريم خصوصي آنان را ندارد، ولي از آنجا که بيحجابي در بستر جامعه و حریم عمومی اتفاق میافتد و يک گناه آشکار محسوب ميشود، دولت اسلامی حق دارد به جهت مفاسدي که به دنبال دارد، با جعل قوانيني الزامی، از آن جلوگيري کند. به عنوان مثال در قانون مجازات اسلامی، تظاهر به روزه خواري جرم بوده و مجازات دارد، هرچند روزهداری و روزهخواري هر دو اموری شخصي هستند. این شیوه قانونگذاری، در حقیقت یک شیوه عقلایی است. در تمامی سیستمهای حکومتی، دولت میتواند نسبت به رفتارهایی که به خودی خود امور شخصی محسوب میشوند، ولی در یک بازه زمانی و شرایط خاص، آثار اجتماعی مهمی دارند، قوانینی وضع کند که دامنه اختیارات فردی را به سود منافع اجتماعی تنگتر کند. در این خصوص میتوانیم به انواع رفتارهایی که ذاتا فردی هستند ولی در کشورهای گوناگون، با آنها به صورت امور اجتماعی برخورد شده است، اشاره کرد. خرید، فروش جزئی و مصرف مواد مخدر، ابتداء اموری فردی هستند که در اکثر کشورهای دنیا ممنوع شده و جرم تلقی میشود. به همين خاطر در قانون مجازات اسلامي در ماده 638، بيحجابي جرم بوده و مجازات دارد. البته دخالت دولت در امر بيحجابي دلايل ديگري نيز دارد که بايد به منابع مربوط مراجعه شود.
حديث معراج
معراج پيامبر اکرم(ص) از مسلمات و از ضروريات دین اسلام است. در قرآن کريم در سوره اسراء، آیه نخست، خداوند متعال ميفرمايد: پاک و منزه است خدايي که شبي بندهاش، يعني پيامبر را به معراج برد. يعني پيامبر اکرم در اين شب به اذن و قدرت خدا به آسمانها برده شد و حقايقي از جمله بهشت و جهنم را مشاهده کرد. از جمله در کتاب بحارالأنوار علامه مجلسي(ره)و دیگر کتابهای حدیثی شیعه آمده است که پيامبر اکرم روزي گريه ميکردند که علي(ع) و فاطمه(س) بر حضرت وارد شدند و از علّت گريه ایشان سؤال کردند. حضرت بعضي از حوادثي را که در شب معراج مشاهده کرده بود براي ايشان نقل فرمود؛ از جمله حوادث اين بود که زني را از موهايش آويزان کرده و مغز سرش ميجوشيد و عذاب ميکشيد و علّت آن، اين بود که او در دنيا موهايش را به مردان نامحرم نشان ميداد و بيحجاب بود. درخصوص عقاب اعمال بد و گناهاني چون بيحجابي، که در روز جزا براي آن کیفر و عذاب مترتب است، بايد گفت که یکی از ملاکهای مهم برای شدت، میزان، کیفیت و مدت کیفرها، گستره و عمق آثار و تبعاتی است که در روح فرد گنهکار و جامعه پیرامونی او بر جای مینهد. هرچه دامنه آثار و پیامدهای مخرب گناه بیشتر باشد، زشتی و عقوبت آن نیز بیشتر خواهد بود. از اینروست که زشتی و عقوبت گناهی مانند غیبت، از گناهی مانند زنا، بیشتر و شدیدتر معرفی شده است. زیرا عاملیت و تأثیر غیبت در گسست جامعه ایمانی و ایجاد کینه و دشمنی در میان اهل ایمان از زنا افزونتر است.
فارغ از تبعات اين دنيايي گناهان، تجسم اخروي گناهان و عذاب شديدي که براي آن وجود دارد با ملاکهاي اين دنيايي و ذهنيت ما اندازهگيري نميشود و درخصوص حديث معراج که شدت عذاب را براي اين گناه خانمانسوز منظور کرده است ميتوان اين شدت عذاب نويد داده شده را براي اهميت اين گناه و ضرورت اجتناب از آن تفسير کرد. اساسا ماهیت و حقیقت پاداشها و کیفرهای اخروی با ذهنیتها و میزانهای این دنیایی و ذهنهای خوکرده به محسوسات و مادیات ما، قابل سنجش و فهم نیست و ممکن است نوع توصیفاتی که در آیات و روایات، از کیفر و پاداش آمده است نوعی بیان سمبیلک باشد.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات
ـــــــــــــــــ
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ قرآن کريم.
2ـ شهيد مطهري، کتاب مسئله حجاب، انتشارات صدرا.
3ـ موسوي همداني، پاسخ به پرسشهاي مذهبي، نشر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين قم.
4ـ مجله پيام زن، شماره 184 ـ 185، صاحب امتياز دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
5ـ جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، ج14.
6ـ طبرسي، مجمعالبيان، کتابفروشي اسلامي، ج5، ص138، ذيل آيه 31 نور.
7ـ علامه طباطبايي، تفسير الميزان، دارالکتب الاسلاميه، ج15، ص126.
8ـ رساله توضيحالمسائل، مراجع تقليد.
9ـ بحارالأنوار، مجلسي، محمد باقر، ج18، ص319.