راهکارهای تحصیل ادب انسانی(2) (پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی، برای رسیدن به ادب انسانی و تحصیل کمالات انسانی چه راهکارهایی وجود دارد؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سوال، ضمن اشاره به انواع ادب یعنی ادب الهی و ادب انسانی، راهکارهای تحصیل ادب انسانی شامل: 1ـ راه عقل و علم را مطرح کردیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
عقل عملی شاخص مرزهای رفتاری
روایات وارده در باب کیفیت تحصیل ادب دو دستهاند: دسته اول به مسائل مربوط به ادب انسانی میپردازد و دسته دوم، موضوعات مرتبط با ادب الهی را مطرح میکند. روایات دسته اول، انسان را برای شناسایی مرزهای رفتاری به درونش ارجاع میدهد و عمل به حکم عقل عملی را برای مودب شدن کافی میداند. همانطور که علمای اخلاق گفتهاند: ادب عبارت است از روش رفتار عملی و روش رفتار یعنی حفاظت عملی نسبت به مرزهای شناخته شدهای که راه شناسایی این مرزها همان ادراکات عقل عملی انسان است، و در روایات آن را به همان معنایی که در درون همگان وجود دارد، ارجاع میدهد. یعنی میگوید: اگر انسان بخواهد خود را به آداب انسان مودب سازد، وقتی رفتار زشتی را دید و در درون نسبت به آن متنفر شد، چون از درون خود با عقل عملی زشتی عمل را ادراک میکند، و تنفر درونی به او این آگاهی و شناخت را میدهد که این رفتار زشت است. آنگاه که به زشتی این رفتار پی برد، از نظر عملی مراقبت میکند تا مرتکب آن رفتار زشت نشود. همچنین وقتی رفتار زیبایی را دید و نسبت به آن در درونش یک انبساط و بهجت درونی ایجاد شد، این بهجت درونی نیز به او این آگاهی و شناخت را میدهد که این رفتار خوب است. پس از آنکه مرزبندی این رفتار از درون انسان یعنی همان عقل عملی او شناسایی شد، از نظر عملی نسبت به آن مرزهای شناخته شده مراقبتهای لازم را خواهد کرد. این روش رفتاری همان ادبی است که انسان به دست میآورد، و نام آن ادب انسانی است.
شناخت حسن و قبح افعال منحصر به رویت اعمال نیست
آیا شناخت حسن و قبح و مرزهای رفتاری و زشتی و زیبایی آنها منحصر به دیدن و تحقق اعمال است، یا اینکه تصور عمل و ادراکات شناختی کافی است؟ در پاسخ باید گفت: در روایات ما چنین مطلبی وجود ندارد که ادراکات و تصورات ما از زشتی و زیبایی رفتار، متوقف بر رؤیت و مشاهده اعمال زشت و زیبا است، یعنی اینطور نیست که عقل عملی انسان تنها با دیدن و رؤیت فعل زشت و زیبا به کار بیفتد، بلکه صرف تصور و شناخت ذهنی کارها هم کافی است که انسان به زشتی و زیبایی آنها پی برده و به حسن و قبح آنها حکم کند. در روایات هم روی نیروی شناسایی (عقل عملی) که یک نیروی عمومی و همگانی درونی انسانها است، دست میگذارد، و تاکیدی بر تحقق عمل و رؤیت آنها ندارد. این نیروی شناسایی در انسان بدون آنکه عمل زشت یا زیبایی را ببیند، وجود دارد و میتواند بدون اینکه رفتاری را ببیند، بفهمد که خوب است یا بد، بنابراین عقل عملی انسان، از دو راه میتواند حسن و قبح مرزهای رفتاری را تشخیص دهد: 1- حسن و زیبایی عمل و یا قبح و بیادبی دیگران را ببیند، سپس آن را در درون ادراک کند و از آن پند گیرد و به محاسن عمل کند و از قبایح دوری گزیند 2- راه علمی یا همان ادراکات شناختی و تصور و بیان رفتار زشت و زیبا است. یعنی وقتی انسان عملی را در ذهن خود ادراک و تصور میکند، حسن و قبح آن را مستقلا تشخیص میدهد، اگر حسن و زیبا بود به انجام آن رغبت و تمایل پیدا میکند، و اگر قبح و زشت بود از آن متنفر میشود و دوری میکند، لذا مرزبندی رفتاری را با همان ادراکات شناختی و تصورات به دست میآورد.
ادامه دارد