اخبار ویژه
محکمات خط امام(ره)را فدای مطامع غربگرایان نکنید
سید حسن خمینی گفت: امروز همه مسائل به سیاست خارجی گره خورده است(!)
وی در دیدار چند نفر از دیپلماتهای سابق اظهار داشت: یکی از ویژگیهای مؤمن که در شخصیت امام هم متجلی و همه ما آن را باید در خودمان پررنگ کنیم این است که هیچ وقت «وسیله» به جای «هدف» نمینشیند؛ این مسئله بهطور خاص در حوزه سیاست خارجی بسیار معنی دارد.
وی با بیان اینکه سیاست خارجی و کار دیپلماسی صرفاً مسیر وصول به اهداف است و فینفسه تقدسی ندارد، ادامه داد: هدف فراتر از این مسیر است. اگر مسیری را رفتید و به نتیجه نرسید، باید سریعاً آن مسیر را عوض کنید و مسیرهای دیگری را بروید. قدرت یک دیپلمات و دستگاه دیپلماسی این است که هنگام مواجهشدن با بن بست در یک مسیر، بتواند در کمتر از 24 ساعت راه جدیدی را باز کند؛ ولو اینکه آن راهحل با مسیر به ظاهر 180 درجه مخالف، اما در واقع در راستای هدف باشد.
سید حسن خمینی با اشاره به سیره امام راحل گفت: به نظر من یکی از سرمایههای امام، «ثبات قدم» ایشان در اهداف بود، اما عظمت این ویژگی، جلوه ویژگی دیگر ایشان یعنی «توانایی تغییر راهها و مسیرها» را کمرنگ کرده است. ایشان در پایان جنگ میگویند، تا دیروز میخواستیم جنگ کنیم و امروز از صلح سخن میگوییم. در همین زمینه مثالی دیگر هم وجود دارد؛ روزی که امام آن بیانات بسیار تند را بعد از حج خونین علیه آلسعود گفتند و آنها را تکفیر کردند، من برای اقامه نماز جماعت خدمتشان رفته بودم. ابوی ما هم آمدند. به امام گفتند با وجود این تعبیر شما (کافر خواندن سعودیها) چهطور بعداً با آنها رابطه برقرار کنیم؟! امام گفتند: مگر با بقیه کفار رابطه نداریم؟! اینها هم مثل آنها هستند!
وی با بیان اینکه هیچکس نمیتواند بگوید در همه حوزهها کارشناس است و از همین رو، طبیعتاً خرد جمعی باید کار را به پیش ببرد، گفت: پتانسیل درونی و قدرت کارشناسی جمهوری اسلامی بسیار قوی است و واقعاً ناشکری است که از توانایی مجموعه مدیریتی این چهار دهه استفاده نکنیم. این مجموعه قدرت و توان حل مشکلات در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی را دارد.
وی در پایان تأکید کرد: امروز همه مسائل کشور به حوزه سیاست خارجی گره خورده و باید گره این حوزه را باز کرد و توان مدیریتی و خرد جمعی جمهوری اسلامی ایران که طی این چهل و سه سال با آزمون و خطا ساخته شده، میتواند این کار را انجام بدهد.
این اظهارات از جهات متعدد، مخدوش است. نخست اینکه نه امام و نه رهبری به حکم عقل و شرع، هرگز نگفتند همه مسائل کشور به سیاست خارجی گره خورده است! بلکه سیره امام و رهبری این بوده که از اتکای سیاست داخلی به خارج که سیره دستنشاندگان اجنبی بود، کاسته شود و انجام مسئولیتهای داخلی با بهانهجویی، به دیپلماسی حواله داده نشود.
از سوی دیگر حضرت امام (ره)، ادبیات صریحی درباره نرفتن زیر بار تحریمها و برخورد رمضانی و عاشورایی با تحریمکنندگان و تهدیدکنندگان دارند که از اساس با نسخه قلابی طیف غربگرای مدعی اعتدال و اصلاحات در تقابل و تعارض است.
نکته سوم این است که حضرت امام با درایت تمام، آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند و با نامه آقای هاشمی درباره لزوم مذاکره و رابطه با آمریکا صراحتاً مخالفت کردند. همانروز هم جریان تجدیدنظرطلب ادعا میکرد گره مشکلات کشور به واسطه رابطه با آمریکا حل میشود!
البته آمریکا و اروپا در چند دهه اخیر، بارها در دولتهایهاشمی و خاتمی و روحانی، کلاهبرداری کردند و پس از آنکه خرشان در هر مذاکره از پل گذشت، به ملت ایران خیانت کردند و آخرین آن عهدشکنیها، ماجرای عبرتآموز برجام و چند برابر شدن مشکلات اقتصادی در اثر سوءمدیریت جریان خوشبین به آمریکا بود که متاسفانه جناب حسن خمینی، به آن نمیپردازد. در حقیقت ادعای گرهخوردن مشکلات داخلی به سیاست خارجی و احتمال گشودن گره مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا، ادعایی تاریخ مصرف گذشته و ابطال شده در پیشگاه واقعیات روز است. به همین دلیل هم عجیب است که سید حسن خمینی، همان ادعای ابطال شده را به تقلید از غربگرایان مامور و معذور تکرار میکند. ایشان حتی اگر کارشناس دیپلماسی هم نبود که قطعاً نیست، میتوانست به عنوان یک شهروند عادی، عبرتهای آدرس غلط غربگرایان را ببیند. اما متاسفانه تقلید از آن جریان ناصالح و فاقد صداقت، موجب روایت غلط از واقعیت
شده است.
نهایتاً اینکه مشفقانه باید به نوه حضرت امام توصیه کرد مکتب صریح و سدید آن حضرت را که برآمده از اسلام ناب محمدی (ص) است، فدای مطامع جریان انحراف و تحریف آرمانهای انقلاب اسلامی نکند؛ جریانی که اتفاقا نقاب اصلاحات و اعتدال و حتی خط امام بر چهره داشت، اما در اوج بدمستیهای قدرت، به عبور از جمهوری اسلامی و مشارکت در پروژهای براندازی رضایت داد و پادوهای رسانهای آن علناً لاف پایان دوره امام و ضرورت به موزه سپردن آن مرام را پیش کشیدند و البته کارشان به مذلت تمام انجامید.
دو کلمه هم از صدای آمریکا درباره قدرت نظامی رژیم پهلوی!
صدای آمریکا در تحلیلی مطایبهآمیز نوشت: اگر انقلاب نشده بود، ایران اکنون قدرت نظامی اول منطقه بود(!)
پایگاه اینترنتی صدای آمریکا نوشت: «در دهه ۵۰ خورشیدی و مطابق با برنامه مدرنسازی ایران و تبدیل ایران به قدرت نظامی اول منطقه، تجهیز و بهینهسازی نیروهای نظامی ابتدای دهه در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۳۴۸ ایران
۱۶۱ هزار نیروی نظامی داشت که در سال ۱۳۵۷ این آمار به ۴۱۵ هزار نفر رسید.
تا پیش از انقلاب، نیروهای نظامی ایران تعریف متعارف داشت. پس از انقلاب، و با تشکیل سپاه و بسیج، در اصل سه شاخه و در مقطعی نیروهای نظامی ایران دوشاخه شد. عنوان «شبهنظامی» هم اضافه شده که میشود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. مشکل هم اینجاست که هیچکدام از فعالیتهای نظامی مرتبط با سپاه قابل دسترسی نیست.
در سال ۱۳۵۷ پس از پیروزی انقلاب، انقلابیون توافق نظامی ایران با آمریکا که بستهای معادل ۱۲ میلیارد دلار بود را لغو کردند. قرار بود طبق آن توافق ظرف چهار تا پنج سال، ایران به قدرت نظامی اول منطقه تبدیل شود. در صورت اجرای آن قرارداد، ایران صاحب ۱۶۰ فروند جنگنده اف-۱۶، هفت بوئینگ تجسسی آواکس مجهز به رصد رادار به ارزش ۱.۳ میلیارد دلار، دو ناوشکن جنگی، ۲۰ فروند جنگده اف-۴ و ۴۰۰ موشک فونیکس شود. ایران همچنین از بسته خرید نظامی از سوی اروپا هم خارج شد که معادل سه میلیارد دلار بود و اصلیترین طرفهای آن بریتانیا و آلمان غربی آن زمان بودند. آن بسته شامل ساخت کشتی، تجهیز نیروی دریایی،تانک و موشک و زیردریاییهای کوچک ساخت آلمان غربی بود و اگر به قدرت فعلی نیروی دریایی ایران که نگاه کنید، میبینید که این بخشی است که اختلاف جدی کیفیت و کمیت بین دو دوره مورد مقایسه سال ۵۷ و سال ۱۴۰۰ را نشان میدهد. نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران و یا سپاه، قایقهای تندرو دارد ولی خبری از ناو جنگی و یا ناو هواپیمابر نیست.
تحریمهایی که از سال ۱۹۹۲ میلادی از سوی آمریکا و در دولت بیل کلینتون وضع شد خرید و فروش و بهروزرسانی تسلیحاتی جمهوری اسلامی رو با مشکل جدی روبهرو کرد. این تحریمها با قطعنامه ۲۲۳۱شورای امنیت بیشتر شد. به دلیل دو مورد قبلی که اشاره شد، جمهوری اسلامی پس از پایان جنگ با عراق بر تولید موشک متمرکز شد و بهویژه در یک دهه گذشته روی پهپاد متمرکز شده و تولیدات خود را در آن زمینه هم گسترش داده و هم به گروههای نیابتی خود در یمن، عراق، لبنان و سوریه میدهد. توان پهپادی هم از دیگر مواردی است که ساخت و توزیع آن از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام میشود».
تحلیل صدای آمریکا، در حالی منتشر شده که ارتش رضاخانی در برابر ارتش متفقین سه روز بیشتر مقاومت نکرد و ارتش محمدرضا پهلوی هم صرفا در سرکوب ملت ایران یا حضور در مأموریتهای منطقهای آمریکا و صهیونیستها ایفای نقش میکرد. در عین حال و در حالی که ایران ژاندارم منطقه معرفی میشد، بحرین با فشار انگلیس و آمریکا و تایید شاه، از ایران جدا شد! از سوی دیگر، عمده مأموریتهای مهم در ارتش توسط مستشاران آمریکایی انجام میشد که هم حق توحش میگرفتند و هم نظامیان رده بالای ایران را تحقیر میکردند.
در زمینه قراردادهای خرید منعقده نیز برخی از این قراردادها توسط دولت موقت ملغی شد و پول برخی دیگر از آنها مانند قرارداد با انگلیسیها مورد کلاهبرداری طرف غربی قرار گرفت. اما امروز؛ براساس گزارش 130 صفحهای آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) وابسته به پنتاگون، ایران بزرگترین قدرت نظامی منطقه و بزرگترین تهدید برای آمریکا در منطقه محسوب میشود. این قدرتمندی تا بدان حد است که موشکهای نقطه زن ایران پایگاه عینالاسد را با دقت شخم زدند و جهنم واقعی را به اشغالگران تروریست در عراق نشان دادند. بدتر اینکه گزارشهای متعدد منابع آمریکایی میگویند ایران در حال تهاجم در جنگترکیب علیه آمریکاست و توانمندیهای پیشرفته نظامی را با نفوذ عمیق در منطقه و گروههای متحد و نیابتی ترکیب کرده است.
سنگ پای کاسبان برجام بعد از ثبت رکورد 1500 تحریم!
سایت حقالعمل کار در خدمت مدیریت اشرافی مدعی اصلاحات و اعتدال، ضمن اعتراض به دولت رئیسی پرسیده که چرا باید تحریم علیه مردم ایران ادامه یابد؟
«عصر ایران» در تحلیلی نوشت: تصمیمگیریهای ناشیانه و ضداقتصادی برخی مسئولان در حوزه سیاست داخلی و خارجی که مانع از رونق تولید و رشد اقتصادی ایران میشود با کدام منطق قابل بررسی و هضم است؟ دولت در حال اجرای برنامه افزایش قیمت آرد مصرفی صنایع و نانواییهای صنعتی است که البته منجر به افزایش قیمت کالاهایی مانند ماکارونی و نان فانتزی هم میشود. استدلال دولت در اینباره این است که چون تفاوت قیمت آرد در داخل و خارج بسیار است در نتیجه آرد داخلی به سمت قاچاق به کشورهای همسایه حرکت میکند. همچنین این روند باعث میشود دولت سالانه یارانه بسیاری ارائه کند اما این یارانه صرف کالاهای قاچاق شده به همسایگان میشود.
حال سؤال اینجاست که چرا این منطق در سایر بخشها و تصمیمات دولت جایی ندارد و چرا تنها محدود این موضوع شده است؟ مثلا چرا و با چه منطقی ایران و دقیقتر مردم ایران باید تحت تحریمهای شدید اقتصادی باشند و این تحریم ادامه یابد؟ با کدام منطق اقتصادی، مسئولان از برداشته شدن تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه مردم ایران ناتوان هستند؟
با کدام منطق اقتصادی، مذاکرات هستهای 20 سال ادامه دارد و به دنبال آن تحریمهای گستردهای علیه زندگی و کسبوکار مردم ایران اعمال شده است؟ آیا محدودیتها در زمینه سرمایهگذاریهای خارجی، منطق اقتصادی دارد؟ مسئولان نمیتوانند تصمیمات ضدمنطق اقتصادی بگیرند و روندی ضدمنطق اقتصادی را دنبال کنند و در کنار زدن تحریمهای اقتصادی علیه مردم ایران ناتوان باشند و همزمان درباره نان و بنزین، مدعی منطق اقتصادی باشند».
این تظاهر به طلبکاری از دولت در حالی است که تحریمها در دولت مورد حمایت همین طیف، از 700 مورد به بیش از 1500 مورد رسید و بر هزینههای و خسارتهای هنگفت برجام اضافه شد. در واقع سؤال درست این است که کاسبان برجام توضیح دهند چرا هر وقت با غرب (چه دو دهه قبل و چه در سال 94) توافق کردند، فقط امتیازات نقد دادند و با گرفتن وعدههای نسیه، مردم را فریب دادند و پس از مدتی معلوم شد که آمریکا و اروپا صرفا میخواستهاند زمان بخرند و در اثر توافقهای بیتضمین، فشارها را تشدید کنند؟!
تمام آمار و ارقام نشان میدهد که دولت مدعی تدبیر، با ادعای لغو تحریمها و رونق اقتصاد، سر کار آمد اما هنگامی که دوره هشت ساله آن به پایان میرسید، در کنار دو برابر شدن تحریمها، اغلب شاخصهای اقتصادی هم منفی شده است. این هم البته از هنرمندی عناصر رندی است که هم میتوانند چنان خسارت بینظیری را سر سفره مردم بگذارند و هم سنگ مردم را به سینه بزنند!
جنجال قابل پیشبینی کاسبان سوءتدبیرهای اقتصادی
کسانی که از آشفتهبازار شرایط اقتصادی کاسبی میکنند، طبیعی است که جلوی اصلاحات اقتصادی دولت بایستند.
روزنامه رسالت در سرمقاله خود، با اشاره به تصمیم دولت برای اصلاحات اقتصادی نوشت: دولت گذشته با اعلام ارز 4200 توماني به عنوان ارز تكنرخي آنهم براي همه كالاها قيمت ارز را 8 برابر، قيمت طلا را 10 برابر، قيمت مسكن را 7 برابر، قيمت خودرو را 6 برابر و قيمت بقيه كالاها را تا 300 درصد افزايش داد.
تيم رسانهاي دولت گذشته، رفع اين بيسامانيها را در گرو توافق با غرب ميدانست . در توافق اوليه برجام هرچه امتياز غرب ميخواست داد و حتي يك امتياز هم نگرفت و در اواخر دوره رئيسجمهور، ميخواست باز تتمه امتياز درخواستي غرب را بدهد كه با مصوبه هوشمندانه مجلس روبهرو شد. لذا دولت كه تغيير كرد قرار شد اگر مذاكرهاي شد تحريمها برداشته شود، طرف مقابل تضمين دهد بازي درنميآورد و زير عهد و پيمان خود نميزند و اين دو شرط طي يك دوره راستيآزمايي محك زده شود تا از يك سوراخ 10 بار گزيده نشويم. آمريكا امروز متوجه قدرت هوشمند ايران شده است. فعلا پاپس كشيده، دم به تله مذاكرات نميدهد. امروز كساني كه در برابر آشفتگی قيمتها در دولت گذشته سكوت كرده بودند زبان باز كردند و هرچه ميخواهند عليه دولت نوپاي رئيسي ميزنند كه جمع جبري حرفهاي آنها را در سرمقاله مسيح مهاجري در روزنامه جمهوري اسلامي و توييتهاي محمد مهاجري سردبير خبرآنلاين ميشود رصد كرد.
برخي رسانههاي اصلاحطلب همصدا با رسانههاي دشمن از تكنيك بزرگنمايي مشكلات، كوچكنمايي توفيقات دولت، تكنيك سياهنمايي و تكنيك تزريق ويروس نااميدي و بدبيني زير پوست جامعه همچنان استفاده ميكنند.
نقد غيرمنصفانه دولت، نشان ميدهد اين دسته از منتقدين از حريم و حرم انقلاب حداقل حمايت از جمهوريت نظام مهاجرت كردند و براي ارتش رسانهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي و قارونهاي عرب در ايراناينترنشنال خوراك تهيه ميكنند. اين جماعت چشم خود را از تورم جهاني و خصومتورزي آمريكا عليه ملت ايران در تشديد تحريمها، اثرات ناشي از جنگ اوكراين، قاچاق كالا از كشور به بيرون از مرزها و ارث و ميراثي كه دولت قبل از خزانه خالي نه بلكه از بدهيهاي نجومي براي دولت رئيسي به جاي گذاشته ميبندند. كمكي كه به دولت و مسئولين نميكنند چوب لاي چرخ دولت هم ميگذارند. در اين ميان نفوذيهاي آنها در دولت كه هنوز جاي خود را به مديران جديد ندادهاند در ناكارآمد نشان دادن دولت، سنگتمام ميگذارند. اين جماعت بر طبل مطالبهگري خوارجي، خيالانگيز، كاريكاتوري و غيراخلاقي ميكوبند، حاضر نيستند مصالح و منافع باندي، حزبي و گروهي خود را فداي مصالح و منافع ملي كنند.
كسانيكه از اين اوضاع آشفته كاسبي ميكنند بيترديد جلوي اصلاحات اقتصادي ميايستند دولت بايد با كرامت و بزرگواري از آنها عبور كند.