پیشبینی فروپاشی آمریکا و بزرگترین انفجار خبری دنیا
آرش فهیم
مرحوم نادر طالبزاده، از چهرههای نادر در حوزه رسانهای کشورمان بود که ضمن شناخت عمیق آمریکا، غرب و انقلاب اسلامی، زمینههای مختلف رسانه را تجربه نمود؛ از مستندسازی گرفته تا ساخت فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی و برگزاری جشنواره و اجرای برنامه و... یکی از نقاط عطف فعالیت طالبزاده، زندگی و تحصیل در آمریکا بود؛ او بخشی از دیدهها و تجربیاتش از زیست در آمریکا را در مستند «ساعت 25» بازنمایی کرده بود. مستندی که برای اولین بار، به نشانهها و زمینههای فروپاشی آمریکا پرداخته بود. طالبزاده در گفت وگویی دو ساعته که سال 81 در کیهان منتشر شد، درباره مجموعه مستند «ساعت 25» توضیح داده بود. وی همچنین در گفتوگوی مفصل دیگری با ویژه نامه 40 سالگی انقلاب در کیهان، به اظهار نظر درباره فضای رسانهای غرب پرداخته بود. به مناسبت درگذشت نادر طالبزاده، به بازخوانی چکیدهای از این دو گفتوگو میپردازیم.
اگر موافق باشید با فلاش بک به گذشته آغاز میکنیم؛ از «ساعت25». در آن مستند، به نوعی اشاره به فروپاشی آمریکا کرده بودید. گفته بودید این فروپاشی اتفاق خواهد افتاد.
آنچه ما میگوییم فروپاشی، به این معنا نیست که ناگهان آمریکا محو شود. خیر، محو شدن آمریکا به این شکل نیست. در واقع دستخوش یکسری تغییرات درونی میشود که همین موضوع به پوکی سیستم میانجامد. مثل هر امپراطوری دیگر که وقتی بر فساد اصرار میورزد، ابتدا پوک و بعد متلاشی میشود....
از سوی دیگر فروپاشی آمریکا از این جهت محتوم است که بیدلیل و از روی تعدی و ظلم، شروع به نقشه کشی برای دیگران میکند. در این میان، بیشتر انقلاب اسلامی و جهان اسلام- به خصوص فلسطین- به کانون توجه آنان تبدیل شده است. این حمایت کورکورانهای که از اسرائیل دارد، به یک سری فجایعی منجر شده که متاسفانه امروز ما شاهد آن هستیم. تمامی این موارد، به اتفاقاتی -که غیرقابل پیشبینی هم هست- منتهی خواهد شد. و این همه، نوید فروپاشی آمریکا را میدهد.
وقتی در مستند «ساعت25» فروپاشی را مطرح کردید، چه تصویر روشنی از آینده در ذهن داشتید؟
در «ساعت 25» قصد داشتیم تا نشان دهیم که پس از انقلاب اسلامی، در آمریکا چه تغییر و تحولاتی رخ داده است. معتقدم که تغییراتی هم اتفاق افتاده بود. همه میدانند که آمریکا به نوعی جنگ را به ما تحمیل کرد. پیش از این هم، آمریکاییها در کودتای 1953 (28مرداد 32) به ما ظلم کرده بودند. آنان با صرف هزینه 150هزار دلاری، 25سال ما را عقب نگه داشتند. پس طبیعی است که در آن مقطع باز هم دست از توطئه برنداشته و با تحمیل جنگ به کشور مظلومی که میخواهد روی پای خودش بایستد و حکومت دینی تشکیل دهد، مبارزه کنند. بنا بر همین استراتژی و تحمیل جنگ بود که یک میلیون جوان را از ما گرفتند و مجروحین بسیاری قربانی نیت شوم آنان شدند. خب بالطبع این پلیدی به اتفاقی در داخل کشور خودش هم منجر میشد. در واقع این ظلمها نمیتواند بیتاثیر باشد. من به دنبال این رفتم تا در داخل خود خاک آمریکا، اثر انگشتان این جنایت را پیدا کرده و نشان دهم...
مصادیق این تغییر و یا به قول شما پوک شدن آمریکا چه مسایلی بود و در واقع شما چگونه موفق به ثبت این «فلاش فوروارد» تصویری شدید؟
در واقع حرف اولم برای این کار و بهانه اصلی برای ساخت یک مستند، آغاز فقر در آمریکا بود. من در مورد اینکه اصولا این فقر از کجا پیدا شد، ماجرای «آدمهای خیابان خواب» را به تصویر کشیدم و همین موضوع افراد بیخانمان باعث شد تا دو برنامه مجزا از آنان ساخته شود.
تا خیلی دور نشدهایم، این موضوع را روشن کنید که چرا میگویید آغاز فقر؟
این پدیده قبلا در آمریکا اتفاق نیفتاده بود. به هیچ عنوان در دهه70 آدم خیابان خواب و خانه بهدوش
در این حد، در آمریکا دیده نمیشد. اصلا نبود. چون اول دهه را من در آمریکا زندگی کرده بودم، به تمام آنجاهایی که قبلا میزیستم، سر زدم. سراغ همان جاها رفتم. وقتی دوباره به همان مسیری که از خانه ام تا دانشگاه را طی میکردم رسیدم، دیدم تمامی مسیر پر شده از آدمهای قوطی به دست، گدا و گرسنه، که قبلا اصلا نبود. بنا بر همین مشاهدات و مصاحبههایی که در فیلم پی گیری شد، به حقیقتی رسیدیم که یک جوری انقلاب اسلامی آغازگر فروپاشی آمریکا است.
در همان «ساعت25» - و همچنانکه در اینجا اشاره کردید- از مسئله بیخانمانها، تبعیض نژادی و به طور کلی از بیعدالتی در آمریکا گفتهاید. در حالی که جریان تبلیغاتی و رسانهای آمریکا و حتی یک جریان سیاسی همصدا با آن جریان رسانهای در داخل کشور خودمان چیز دیگری میگویند: معتقدند: غرب و سرکرده آن آمریکا، به عدالت نزدیک شده، رفاه نسبی برای آحاد جامعه به صورت حداقل وجود دارد، سیستم تامین اجتماعی اجازه نمیدهد تا کسی بیخانمان شود، بیکاران حقوق بیکاری دریافت میکنند و بهداشت و آموزش، برای فقیرترین و کمدرآمدترین اقشار جامعه به طور یکسان برقرار است. این دو نگاه چگونه با هم قابل جمع است؟
میتوانم قاطعانه بگویم که این اخبار، لایه سطحی و ظاهری ماجرا است. اخباری که به دست میآید، چنین به نظر میرسد که در این زمینه، آمریکا همیشه به ظاهرسازی مشغول است و در این مورد خیلی حرفهای عمل میکند. یادمان نرود که آمریکا در ظاهرسازی خبره است.
به نظر شما چرا ما از داخل آمریکا و شرایط مختلف اجتماعی- سیاسی- اقتصادی و حتی فرهنگی حاکم بر آن بیخبریم؟
این از ضعف رسانهای ما است که داخل آنها نمیرویم. آنان درباره وضع ما دائم گزارش دارند. دقیقا میدانند که وضع کارگران ما چگونه است؟ درآمد یک نفر کارمند وزارت فرهنگ یا آموزش و پرورش ما در ماه چه قدر است؟ چه میتواند بخرد؟ و... همه اخبارش را به روز دارد. ولی ما اگر بخواهیم بدانیم که آمریکاییها چه وضعی دارند، اخبار قابل استنادی نداریم. چون نرفتهایم، طبیعی است که به اخبار دیگران اکتفا کنیم. اگر بخواهیم اخبار بگیریم، باید از دست سوم بگیریم، یا از مخبرین رسانههای خودشان. خیلی که بخواهیم مطمئن باشیم باید به شبکه الجزیره متوسل بشویم. تمامی این موارد به خاطر این است که ما در متن زندگی اجتماعی آمریکاییها قرار نداریم.
این جریان از سوی چه قدرتهایی حمایت میشود و اصولا توسط چه اهرمهایی به اهدافشان جامه عمل میپوشانند؟
پشتوانه این جریان منحرف صاحبان سرمایه و پول هستند که از رسانههای قدرتمندی برخوردارند. در واقع این جریان هراندازه که بتواند ستونهای اخلاقی جامعه را متزلزل بکند موفقتر است.
در حال حاضر نمودهای عینی این جریان را چگونه میتوانیم مشاهده کنیم؟
در برنامهسازی شبکههای تلویزیونی آنان میتوانید خیلی واضح این را ببینید، به خصوص در بخش موسیقی. با تحلیل موسیقی و تصاویری که در کلیپهای تلویزیونی پخش میشود، متوجه میشویم که سازندگان آنها با چه انگیزههای شیطانی عمل میکنند. الان این نفوذ شیطانی خیلی پررنگ و مشهود است. یعنی تصاویری را که اصلا وجود نداشت، به راحتی کار میکنند و هیچ ترسی هم از اذهان عمومی ندارند. هدفشان هم جذب جوانهای بین 14 تا 25 ساله است. یعنی هدفگیریشان به سوی گروه سنی برتر است. و این همه توسط یک سیستم عظیم برنامهسازی رسانهای عمل میکند.
به نظر شما، اعزام گروههای رسانهای نظیر فیلمسازان به آمریکا برای ساختن برنامههای مستند در زمینههای یاد شده، میتواند مفید واقع شود؟
این حرکت میتواند سرمنشأ بسیار خوبی باشد. ما نباید تنها به اخبار خبرگزاریها اکتفا کنیم. به نظرم کوتاهی کردهایم. ما طی این 22 سال اخیر، حداقل میتوانستیم 22 فیلم مستند از اوضاع جاری در آمریکا بسازیم. حالا وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که به غیر از «ساعت 25»، فیلمی ساخته نشده است و این موضوع، یک ضعف بزرگ به شمار میرود. تهیه این گونه فیلمها میتواند به عنوان یک میزانالحراره عمل کند. کسب اطلاعات تصویری از وضع داخلی آمریکا، وظیفه رسانههای ما است. این طوری که ما پیش میرویم، به این معنا است که در آمریکا هیچ خبری نیست! نباید تنها به شعار «مرگ بر آمریکا» اکتفا کنیم و یا فقط بگوییم که آنان علیه ما در حال توطئه هستند. ما باید مصادیق توطئه را به مردمی که در سرما و گرما و سختی و ناگواری با زن و بچه خود در صحنه هستند، نشان دهیم. بایستی دست به کار شد و اطلاعات دقیق و موثقی را برایشان تهیه کرد. باید اطلاعات خوب و بد را با هم ارایه داد. از آنجایی که معتقدم یک رسانه مسلمان باید عادل باشد، باید تصاویر مومنان آنجا را هم نشان دهیم و به موازات این حرکت، چهره پلید و فتنهگر آمریکا هم به تصویر کشیده شود. در حقیقت، اعزام مخبرین و فیلمسازان و کسانی که میتوانند در این راه مثمرثمر واقع شوند و ارسال و مخابره اخبار میدانی از قبیل تصویری، صوتی و تحلیلی، میتواند برای مردم کارساز باشد.
اگر بخواهیم تأثیر انقلاب اسلامی سال 57 بر فضای رسانهای جهان را بررسی کنیم، تحلیل شما چیست؟
اول اینکه انقلاب اسلامی در سطح رسانههای جهانی تحول ایجاد کرد. انقلاب ما، خبر و خبرسازی را در دنیا تغییر داد. به چه معنی؟ به این معنی که بعد از انقلاب، یک حادثه طوفانی رخ داد و آن هم تسخیر سفارت آمریکا بود. اتفاقی که فقط به تسخیر سفارت خانه محدود نبود، بلکه بعد از آن هم ادامه داشت و آن را رها نشد؛ گفتیم آنجا مرکز جاسوسی بود و افراد شاغل در آن را به عنوان جاسوس معرفی و بازداشت کردیم؛ چون میخواستند در ایران و علیه انقلاب، کودتا کنند. این حادثه به قدری قوی و بزرگ بود که در آن زمان، پرداختن به ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران در رسانههای آمریکایی تمامی نداشت و آنها سیر نمیشدند. در نهایت به فکر این افتادند که با برنامههای خبری معمولی نمیتوان حق مطلب را به طور کامل ادا کرد. به همین جهت، یک برنامه شبانه با عنوان نایت لاین (خط شبانه) ایجاد شد که فقط به موضوع به قول خودشان گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا در تهران اختصاص داشت. در قدم بعدی، تد ترنر به این فکر افتاد که یک شبکه خبری ایجاد کند. گفت اصلا برویم یک شبکه خبری 24 ساعته ایجاد کنیم که نتیجه اش شبکه «سیانان» بود. این جریان رسانهای درواقع، حاصل آن بود که ایران مقابل امپریالیسم آمریکا ایستاد و کوتاه نیامد. همه این اتفاقات، تحولی را ایجاد کرد که همان دگرگونی در ماهیت خبر بود و اینکه برای اولین بار در واکنش به انقلاب اسلامی ایران، یک شبکه خبری (سی ان ان) ایجاد شد. این یک واقعیت تاریخی است که نه آمریکاییها و نه انگلیسیها نخواهند گفت، اما عاملش انقلاب اسلامی ایران بود. ما یک جریان رسانهای و خبری عظیم را در جهان ایجاد کردیم که آن هم ناشی از ایستادگی ما بود. این اولین انعکاس و تأثیر پیروزی انقلاب اسلامی بر فضای رسانهای جهان محسوب میشود. ادامه تحول و تأثیرات در طول مسیر پیش رفت. نکته مهم این است که این در خارج از ایران بود. یعنی اگر کسی بخواهد بگوید ریشه «سیانان» و اینکه تد ترنر به این فکر افتاد که این شبکه خبری را راهاندازی کند، بدون تردید ایستادگی جمهوری اسلامی ایران و انقلاب ما در مقابل زیادهخواهی آمریکا و کوتاه نیامدن ما را باید دانست. بله، ما رفتیم داخل سفارتشان و نیروهای آنها را هم دستگیر و هم زندانی کردیم و کوتاه هم نیامدیم. زیرا از همان محل (لانه جاسوسی آمریکا) 25 سال قبل (28 مرداد سال 1332) کودتا کرده بودند. ما مرکز کودتا که اسمش سفارت آمریکا بود را گرفتیم تا دیگر نتوانند از این غلطها کنند. پس به طور خلاصه باید گفت که بستن سفارت آمریکا در تهران، یک انفجار خبری بزرگ در جهان و به ویژه در غرب و به طور خاصتر در آمریکا بود. تأیید این مطلب هم این است که امام خمینی(ره) تسخیر سفارت آمریکا را انقلاب دوم نامیدند و آن را مهمتر از انقلاب اول دانستند. چون دیگر آمریکا نمیتوانست از آنجا فتنه کند. این روزها که با محوریت سفارت آمریکا در ونزوئلا کودتا شده بیشتر در مییابیم که آن روز چه کار بجایی کردیم. چون موجب شد دوباره اسیر کودتا نشویم و همه چیز 25 سال به عقب برگردد.
در ادامه مسیر نیز تحول عظیمی در همه عرصههای رسانه اتفاق افتاد. به خاطر پویایی انقلاب، یک پویایی هم در عرصه رسانه به طور کم و بیش همیشه در کشور وجود داشته است. اینکه مردم ما مردمی بسیار آگاه هستند از نشانههای این پویایی رسانهای است. شما وقتی مردم معمولی ما را بسنجید، از یک کشاورز یا دامدار روستایی گرفته تا صنعتگر و راننده تاکسی در وسط تهران را میبینید که همه، آگاهی سیاسی خیلی بالایی دارند. این هم به خاطر ماهیت رسانهای و رسانههای انقلاب اسلامی است. امروز هم درحال رفتن به این سمت هستیم که ضمن حفظ خطوط قرمز، آزادی رسانهای در حال افزایش است. الان به طور کلی میبینید که چقدر برنامههای انتقادی زیاد شده. موج جدیدی از فیلمسازهای انتقادی که قبلا خیلی کم بودند، امروز ظهور کرده و فعالیت میکنند.؛ در عرصه مستندسازی موج جدیدی از مستندسازان انقلابی ظاهر شدهاند؛ این موج به عرصه درام هم رسیده است. یعنی حرفهایی که با مستند نمیتوان گفت را با درام میگویند. نمونههایی از این نوع فیلمهای درام انتقادی و انقلابی را طی پنج شش سال اخیر دیدهایم. بنابراین، یک رشد و پویایی همراه با نوآوری در عرصه رسانهای طی سالهای پس از انقلاب داشتهایم.
جبهه معارض انقلاب برای ضربه زدن به این انقلاب، چه تمهیداتی را در عرصه رسانه به کار میبرد؟
یکی از تمهیدات آنها برای تخریب این وجهه، معرفی ما به عنوان تروریست است. آنها برای اینکه ما را تروریسم جلوه دهند، یک 11 سپتامبر خلق کردند. بعدا گفتند که در آن حادثه 9 نفر دست داشتند که بر فرض هم اگر این گونه باشد، هیچ ربطی به ما نداشتند چون آنها وهابی و سلفی بودند. آنها 11 سپتامبر را خلق کردند تا یک جنگ جهانی به بهانه مبارزه با تروریسم راه بیندازند و بعد بیایند و کل منطقه ما را اشغال کنند و در همه جا پایگاه بزنند. شما میبینید الان دور تا دور کشور ما پایگاه نظامی دارند. هدفشان هم از همه این تحرکات این بوده که ایران را محاصره و اشغال کنند. خلاصهاش اینکه هدفشان این است که به ایران برچسب تروریست بزنند.
غربیها چگونه از طریق ابزار رسانه، عملیات برچسبزنی علیه ایران را انجام میدهند؟
آنها از طریق رسانههای اصلیشان این دروغپردازی را به طور کامل جا انداختهاند. واقعیت این است که شبکههای اصلی در سطح جهان دست خودشان است. شبکههای اصلی که رئیسجمهور خودشان به حق به آنها میگوید شبکههای دروغگو (فیک نیوز)، غربیها به وسیله آنها این برچسبزنی را انجام میدهند. هر چند که امروز در مقابل این فیک نیوز، یک آلترناتیو نیوز هم در حال رشد است. این گونه رسانهها در آمریکا رو به افزایش هستند و خیلی از مردم متوجه دروغگویی رسانههای رسمی شدهاند. در آمریکا، ممنوعیتهای زیادی برای تثبیت دروغ برقرار است. تا حدی که در آمریکا اگر کسی بخواهد جایی استخدام شود و یا حتی اگر بخواهد خانه بخرد از او درباره 11 سپتامبر سؤال میکنند. اگر واقعیت را درباره 11 سپتامبر بگوید، نمیتواند استخدام شود. همه مردم مجبور هستند روایتهای دولتی را بپذیرند و بگویند چشم! در غیر این صورت حتی ممکن است خانه خودشان را هم از دست بدهند. پس مردم هم مجبور میشوند دهان خود را ببندند و به دولت بگویند هر چه شما میفرمایید! از این نوع ممنوعیت و سانسورها به وفور در آمریکا رایج و حاکم هست. حتی مسائل اخلاقی دیگری هم هست که واردش نمیشوم. طوری که الان یک فضای غیراخلاقی بسیار خطرناک در آمریکا ایجاد شده است. این مسائل هم از طریق تحمیل رسانههای رسمی انجام میشود. قبلا، مثلا در دهه 70 این طوری نبود. البته در آن دوران هم دروغ و بیاخلاقی در رسانههای آمریکا وجود داشت، اما در این حد نبود. به همین دلیل هم جنگ ویتنام تمام شد. چون مردم حقایق را فهمیدند و آنقدر تظاهرات کردند که نه تنها به آن جنگ پایان دادند که نیکسون هم استیضاح شد. اما الان چنین چیزی نیست. البته از آن طرف هم امکان جنگ داخلی و فروپاشی آمریکا وجود دارد. یعنی اگر روزی بخواهند رئیسجمهور فعلی آمریکا را استیضاح کنند، منجر به اتفاقی بسیار وحشتناکتر از فروپاشی شوروی خواهد شد. این اتفاق قابل پیشبینی است.
امکان دارد رسانههای آلترناتیو و به اصطلاح مستقل، که در حال رشد هستند، زمینه را برای این فروپاشی فراهم کنند؟
بله، همین الان در این مسیر هستند. مدتی است که خیلی از این رسانهها به مردم آمریکا هشدار میدهند که پولهای خود را به طلا و نقره تبدیل کنند، چون وقتی فروپاشی اتفاق بیفتد، دلار دیگر ارزشی نخواهد داشت. حدود 10 سال است که اینگونه بحثها در رسانههای مستقل آمریکا راه افتاده است.
طی یک دهه گذشته، هجمه رسانهای بسیار وسیعی علیه ایران راه افتاده و در این مدت، شبکههای تلویزیونی متعددی با سرمایهگذاریهای صهیونیستی، غربی و عربی بر ضد کشور ما فعال شدهاند. آیا سابقه داشته که این همه شبکه تلویزیونی علیه یک کشور فعال شود؟
نه هیچوقت چنین هجمه رسانهای علیه یک کشور در تاریخ سابقه نداشته است. حتی در دوران جنگ سرد نیز اینگونه نفرتپراکنی، جوسازی و عملیات رسانهای بر ضد یک کشور خاص جریان نداشت. به طور مثال، در کل دوران جنگ سرد، هیچ گاه اتفاقی مشابه 11 سپتامبر رخ نداد. عمق فاجعه در حادثه
11 سپتامبر سال 2001 در نیویورک این بود که آمریکا مردم خودش را برای امنیت اسرائیل به کشتن داد! در کل دوره 70 ساله جنگ سرد، آمریکا هیچ وقت چنین تقابلی را علیه طرف مقابل خود بروز نداده بود. البته خوشبختانه آمریکا امروز دچار درگیریهای داخلی شده است؛ از یک طرف، دولت تعطیل میشود، از سوی دیگر رئیسجمهور به رسانههای خودشان میگوید دروغگو! شکاف عمیقی اتفاق افتاده که آینده آمریکا را در ابهام فرو برده است.
یکی از شبکههای فعال علیه ایران، تلویزیون بیبیسی فارسی است. عملکرد این شبکه تلویزیونی را چطور ارزیابی میکنید؟
بیبیسی فارسی خیلی سطحی و ضعیف است. آدم هم کم دارند. به همین دلیل، یک سری آدم دسته سوم را دائم استفاده میکنند. یک سری افراد به عنوان کارشناس در بیبی سی فارسی حاضر میشوند که اطلاعاتشان درباره مسائل ایران بسیار ضعیف است. بیشتر هم منتظر یک بحران هستند تا جریان خبری راه بیندازند. با این حال گاهی اطلاعاتی را هم منعکس میکنند که رسانههای خودمان باید زودتر به آن مسائل بپردازند. اما به طور مشخص، وقتی به گفتوگو میرسند، میفهمیم که دستشان خیلی خالی است. همیشه گفتهام که اگر بیبیسی میخواهد تصویر درستی از دنیا نشان دهد باید با چند نفر از آمریکایی و اروپاییان منتقد خود غرب و به خصوص مخالفان اسرائیل مصاحبه کند. اما این خلاف سیاستهای بیبیسی فارسی است. فقط از افرادی استفاده میکنند که در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم هستند. ایران هم امروز یک قطب ایدئولوژیک است که در مقابل آنها ایستاده و خیلی هم از ایران میترسند.