توبه؛ چرا وچگونه؟
منصور حسینی
توبه به معنای بازگشت و رجعت و در اصطلاح قرآنی، بازگشت بنده به سوی خدا از خطا و گناه، و بازگشت خدا به سوی بنده با پذیرش توبه و قبولی آن است؛ بنابراین، توبه غیر از انابه است که به معنای انقطاع از غیر خدا به سوی خدا است. توبه، زمانی شکل میگیرد که شخص پس از آگاهی و شناخت به گناه و خطا به سرعت از آن عمل پشیمان شده و توبه کرده و به اصلاح امر خطا و گناه بپردازد.
از نظر قرآن، توبه در زمان خودش باید اتفاق بیفتد تا تاثیر مثبت به جا گذارد؛ از همین رو در آیات و روایات تاکید بسیاری بر سرعت و شتاب در توبه شده و تاخیر و تسویف را گناه دانسته است.
وجوب فوری توبه
کسی که گناه میکند نه تنها از خدا و فضل و رحمتش دور شده، بلکه در معرض خشم و غضب الهی قرار میگیرد؛ از همین رو باید ترسان و هراسان باشد و به محض آگاهی نسبت به خطا، با ندامت و عذرخواهانه به درگاه الهی بازگردد و توبه کند. لذا از نظر قرآن، فوریت توبه واجب و ضروری و تاخیر در آن گناه است؛ زیرا تاخیر در توبه به معنای جرات و تجری نسبت به خدا است؛ شخص با تاخیر نشان میدهد که هیچ واهمهای از خدا و خشمش ندارد و غضب الهی در نظرش کوچک است.
خدا در بیان شرایط قبولی توبه میفرماید: توبه نزد خداوند تنها براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب گناه مى شوند سپس بزودى توبه مى كنند؛ اينانند كه خدا توبه شان را مى پذيرد و خداوند داناى حكيم است.(نساء، آیه 17)
در این آیه افزون بر شرایط قبولی توبه به فوریت آن به عنوان اصل اساسی در توبه توجه داده شده است؛ سپس خدا در آیه دیگر بصراحت تاخیر را جایز نمیشمارد و توبه دیر هنگام و بیرون از وقت مناسب آن را اصلا از مصادیق توبه نمیشمارد؛ زیرا بازگشت از گناه انجام نشده و بازگشتی به سوی خدا نداشته است، بلکه همچنان بر خلاف جهت زندگی کرده تا زمانی که وقت توبه گذشته است. از همین رو خدا در ادامه میفرماید: و توبه پذيرفته نيست از كسانى كه گناه مى كنند و آن را به تاخیر میاندازند تا وقتى كه مرگ يكى از ايشان دررسد و آنگاه مى گويد: اكنون توبه كردم؛ و نيز توبه پذيرفته نخواهد بود از كسانى كه در حال كفر مى ميرند. آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كرده ايم. (نساء، آیه 18)
پس اگر توبه در زمان خودش انجام نگیرد، پذیرفته نمیشود؛ چنانکه توبه هنگام بروز و ظهور علائم عذاب و غضب الهی بیفائده و بیتاثیر است؛ چنانکه درباره توبه فرعون میفرماید: و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم. پس فرعون و سپاهيانش از روى ستم و تجاوز، آنان را دنبال كردند تا وقتى كه (فرعون) در شرف غرق شدن قرار گرفت، گفت: ايمان آوردم كه هيچ معبودى، جز آن كه فرزندان اسرائيل به او گرويدهاند نيست و من از تسليم شدگانم؛ این در حالى است كه پيش از اين نافرمانى میکردى و از تباهكاران بودى.(یونس، آیات ۹۰ و۹۱)
انسان وقتی کار زشت، خطا و گناهی مرتکب شود، ممکن است اصلا از کرده خود پشیمان نشود و آثار ندامت در روان و تن او آشکار نشود؛ زیرا نه تنها از کارش پشیمان نیست، بلکه حتی بدان افتخار میکند؛ اما گاهی شخص به دلیل آنکه هنوز قلبش بیمار نشده و از سلامت برخوردار است، با ملامت نفس الهی(قیامت، آیه 2) مواجه شده و پشیمان میشود. از این رو همه انواع پشیمانیها به یک معنا ارزشی است؛ ولی زمانی این پشیمانی سودمند است که همراه با عمل مفیدی چون توبه و اصلاح خطا و گناه باشد؛ زیرا اگر چه پشیمانی در هر حالی ارزشی است، ولی در هر حالی مفید و سازنده نیست؛ چنانکه پشیمانی و توبه دیرهنگام و به زمان عذاب هیچ تاثیری ندارد و سودی نمیرساند. از نظر قرآن وقتی پشیمانی فایده دارد که به هنگام و به موقع باشد؛ زیرا در این صورت است که شخص پس از پشیمانی به دنبال توبه و اصلاح امر میرود و خطا و گناه خویش را به شکلی با عذرخواهی و توبه و اصلاح و مانند آنها جبران میکند. بنابراین، وقتی گفته میشود: كَفي بِالنَدمِ تُوبِة؛ پشیمانی به عنوان توبه کفایت میکند.(الکافی، ج 2، ص 426) به این معنا است که پشیمانی که در وقت و زمان خودش انجام بگیرد، در حکم توبه بوده و پذیرفته میشود.
به سخن دیگر پشیمانی پس از ارتکاب عمل زشت، اگر با تاخیر و در زمان مجازات باشد، سودی ندارد؛ زیرا بسیاری از مجرمان تا زمانی که دستگیر نشدند و مجازات و کیفری را احتمال ندهند، دست از جرم و جنایت بر نمیدارند، اما همین که احساس خطر کردند و مجازات را میبینند، دم از پشیمانی میزنند که در این زمان دیگر سودی ندارد؛ زیرا این افراد از کرده خویش پشیمان نیستند، ندامت آنان نسبت به شرایطی است که در آن قرار گرفتهاند و میخواهند بهگونهای از آن رهایی یابند. از همین رو وقتی قوم هود، ناقه صالح را پی کردند و کشتند، پشیمان شدند: فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ.(شعراء، آیه 157) اما این ندامت به حال آنان سودی نداشت؛ زیرا اولا از زشتکاری خویش پشیمان نشدند، بلکه از وقوع یا احتمال قوی وقوع عذاب ترسیدند و به دلیل رویت عذاب همچون فرعون یا قوم هود پشیمان شده و توبه کار شدند. چنین توبهای هیچ تاثیری در برداشته شدن عذاب از آنان ندارد؛ زیرا تسویف و تاخیر از پشیمانی و توبه نشان میدهد که آنان واقعا پشیمان و توبه کار از اصل خطا و گناه نیستند، بلکه ترس از عذاب دارند و با بهانه جویی و عذرخواهی از طریق توبه میخواهند خود را از عذاب رها سازند.
بسترهای توبه از نظر قرآن
هر کسی توبه نمیکند، بلکه کسانی توبه میکنند که شرایط توبه را داشته باشند؛ از مهمترین شرایطی که موجب میشود تا شخص گرایش به توبه داشته باشد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. ایمان: تا کسی به خدا و قبر و قیامت ایمان نداشته باشد، سراغ توبه نمیرود؛ از همین رو کافران دنبال توبه نیستند؛ چنانکه کافران قوم لوط(شعراء، آیه 157) تا زمانی که عذاب را ندیدند، دنبال توبه نبودند یا فرعون وقتی خود را در حال غرق شدن و موسی(ع) را نجات یافته دید، به آن حضرت(ع) ایمان آورد. (یونس، آیات ۹۰ و۹۱) بنابراین، رویت عذاب، ممکن است کسانی را به سوی توبه سوق بدهد، ولی چنین توبهای سودی ندارد؛ زیرا توبه دیرهنگام، بیفایده و بیتاثیر است.(روم، آیه 41؛ قلم، آیات 17 تا 20) کسانی که به ظاهر مسلمان هستند، ولی اعتقادی به بازخواست خدا در قیامت ندارند، اهل توبه نیستند؛ از همین رو
توبه را تاخیر میاندازند و امروز و فردا میکنند و به اصلاح کار خویش نمیپردازند.(قلم، آیات 17 تا 20؛ تحریم، آیه 8)
2. علم به علم الهی: کسانی اهل توبه خواهند بود که خدا را حاضر و ناظر به کار خویش دانسته و علم الهی را به معنای بصیرت و شهود و رویت بدانند و بر این باور باشند که خدا آنان را میبیند.(علق، آیه 14) پس علم انسان به علم الهی نسبت به افکار و رفتار و نیات و اعمال موجب میشود تا انسان از خطا و گناه و معصیت خویش توبه کند و خشم الهی را از خود دور ساخته و رحمت را به خود جلب کند.(نساء، آیه 17؛ توبه، آیات 104 و 105)
3. علم به قبولی توبه از سوی خدا: از دیگر عواملی که زمینه توبه را فراهم میآورد، علم انسان به اینکه خدا توبه پذیر است و عذر و توبه و ندامت توبه کار را میپذیرد. چنین علم و ایمانی موجب میشود تا انسان دنبال توبه برود.(مائده، آیات 34 و 39 و40؛ توبه، آیه 104) کسانی که معتقد هستند که خدا توبهپذیر است و حتی اگر بارها توبه شکسته باشند، باز توبه آنان را میپذیرد اهل توبه میشوند و پس از خطا و معصیت بیدرنگ توبه میکنند تا مشمول رحمت شده و از غضب الهی در امان مانند.(آل عمران، آیه 89؛ مائده، آیات 34 و 39 و40)
4. عبادت خدا: کسی که بخواهد توبهاش پذیرفته شود باید اهل اطاعت و بندگی خدا باشد و در عبودیت و عبادت کم نگذارد؛ زیرا چنین شخصی خدا را بنده است و تنها او را ولی مطلق بر خود و هستی میداند.(هود، آیات 2 و 3 و 61)
5. سختی و بلا: انسانی که در آرامش و آسایش باشد، کمتر به فکر خودسازی و بازسازی افکار و رفتار است؛ اما وقتی با بلایا و سختیها مواجه میشود، احساس میکند که نیازمند توبه و استغفار است. از همین رو وقتی حضرت یونس(ع) خود را در بلا و فتنه الهی یافت، نسبت به خطای خویش؛ یعنی ترک اولای خود، آگاه شده و توبه کرد.(انبیاء، آیه 86) خدا در قرآن بیان میکند که قرار گرفتن انسان در آزمونها و ابتلائات الهی موجب میشود تا شخص در شرایطی قرار گیرد که توبه کند و به اصلاح امر خویش بپردازد.(اعراف، آیه 168؛ توبه، آیات 125 و126؛ قلم، آیات 17 تا 32)
6. توجه به رحمت و غضب الهی: انسان مومن میبایست همواره میان خوف و رجا باشد؛ به این معنا که امید به رحمت الهی و خوف از غضب الهی موجب میشود تا تعادل در رفتار انسان حاکم شود. پس امید بیجا و خوف نابجا موجب میشود تا انسان سقوط کند؛ زیرا رحمت بیجا به معنای آن است که انسان جرات یابد هر کاری را انجام بدهد بیآنکه از تبعات و پیامدهای زیانبار آن هراس داشته باشد؛ کسی که احساس امنیت کاذب داشته باشد، به خود ضربه میزند و با جرات و گستاخی خود را در دام غضب الهی میافکند که راهگریزی از آن نیست؛ همچنانکه خوف نابجا موجب میشود که انسان دچار نومیدی شود و با یأس از رحمت خدا، دنبال توبه و اصلاح خطا نرود بلکه در باتلاق گناه غرق شود. بر همین اساس، توجه به رحمت و غضب الهی در ساختار خوف و رجا میتواند انسان را در مسیر توبه قرار دهد تا این گونه از غضب الهی به سبب گناه و خطا در امان ماند و از رحمت الهی نیز نومید نشود و بداند که با توبه نه تنها گناهانش آمرزیده میشود، بلکه در رحمت گشوده شده و بدی و زشتی به نیکی تبدیل میشود.(توبه، آیات 102 و 104 و 117 و 118؛ غافر، آیه 106؛ اعراف، آیه 153؛ فرقان، آیه 70)
7.تقوای الهی: کسانی که اهل تقوای الهی هستند از خدا خشیت داشته و بر آن هستند تا به گونهای رفتار کنند که خدا از آنان راضی باشد و اگر خطایی کردند جبران و اصلاح کنند. پس تقوای الهی و خداترسی نقش اساسی در توبه کار شدن شخص دارد.(حجرات، آیه 12)
8. توفیق الهی: خدا باید توفیق بدهد که شخص در شرایطی قرار گیرد که انگیزه توبه و اصلاح امر در او ایجاد شود. در حقیقت این توفیق الهی است که توبه را رفیق فکر و رفتارش میکند.(بقره، آیات 37 و 54 و 64 و 128 و160 و 187) البته در آیات قرآن بیان شده که چه کسانی با چه شرایطی از توفیق الهی بهره مند میشوند که در جای خود به آن پرداخته شده است.
9. ذکر الهی و استغفار و استعاذه: کسی توفیق توبه مییابد که اهل ذکر (آل عمران، آیه 135؛ نصر، آیه 3) و استغفار(نساء، آیه 64؛ آل عمران، آیه 135) و استعاذه(توبه، آیه 118) باشد، یعنی دنبال غفران الهی و قرار گیری در پناهگاه امن او باشد؛ زیرا اگر شخص بداند که هیچ پناهگاهی جز خود خدا نیست، به طور فطری از خدا به سوی خدا میرود و میگوید: اعوذ بک منک.
10. چهل سالگی: انسانی که به میانسالی برسد، از نظر ابعاد گوناگون در شرایطی قرار میگیرد که اهل توبه میشود؛ زیرا بیشتر افراد به بلوغی میرسند که آنان را نسبت به آینده و آخرت خویش دلنگران میسازد.
(احقاف، آیه 15)
11. اصلاح: انسانی که دنبال توبه است باید تلاش کند تا خطا و معصیت را اصلاح کرده و به نوعی جبران کند. این جبران کند با عذرخواهی یا ندامت یا امور دیگری انجام میشود. پس کسی که دنبال توبه نیست هرگز دنبال اصلاح نمیرود و نیت اصلاح نخواهد داشت.
خدا بارها به این نکته توجه میدهد که توبه میبایست با اصلاح امر همراه باشد؛ زیرا بقای فساد نمیتواند بازگشتی را تضمین کند که مفید و سازنده باشد.(بقره، آیه 160؛ آل عمران، آیه 89؛ نساء، آیه 16)