kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۲۳۱۳
تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۰
بایسته‌های صداو سیما -بخش اول

نیاز به الگوسازی خانواده ایرانی در سریال‌های تلویزیونی

 

منصور مهدوی

صدا و سیمای جمهوری اسلامی یکی از نهادهای راهبردی نظام اسلامی است که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)،
باید دانشگاه عمومی باشد. سیاست‌های حاکم بر این نهاد رسانه‌ای در دو دهه گذشته، گاهی انتقادات بسیاری از دلسوزان را برمی‌انگیخت؛ ولی مسئولان ارشد رسانه ملی رویه‌ای غیرهمدلانه را در پیش گرفته و در مواردی به واکنش‌های تند مبادرت می‌ورزیدند. برخی برنامه‌ها نیز در تعارض با سیاست‌های رایج فرهنگی نظام حرکت می‌کرد.
اکنون صدا و سیما دوران جدیدی را آغاز کرده است که در همین ابتدای امر تفاوت محسوسی با سیاست‌های رایج این نهاد راهبردی در گذشته دارد که امید است، این رویه به نحو پایدار و تکاملی ادامه یابد؛ از این رو جا دارد کسانی که دغدغه تعالی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را دارند، ضمن همفکری با مسئولان جدید، بستر لازم برای تصمیم‌های انقلابی و مناسب با دوره حاضر را فراهم آورند.
فرهنگ، مهم‌ترین عرصه برای فعالیت انقلابی است؛ ما به طور معمول نسبت به کنش‌های سیاسی حساسیت زیادی داریم؛ ولی معمولا در برابر حمله‌های فرهنگی دچار سکون و سکوت خسارت‌باری هستیم. صداو سیما نیز طی دهه‌های اخیر بیش از هر چیز مراقب ذائقه سیاسی نظام اسلامی بوده است؛ اما درخصوص پدیده‌های فرهنگی وارداتی و طراحی شده علیه فرهنگ ملی و اسلامی مردم ما از خود تحرک درخوری بروز نداده است؛ از این رو در بسیاری موارد نتیجه زحمات سیاسی آنان نیز دچار آسیب شده است؛ بنابراین جا دارد پیش از هر چیز مدیران جدید صداو سیما تمرکز خود را بر اقدامات فرهنگی و علمی در میان نسل‌های مختلف جامعه قرار دهند.
آنچه در ادامه می‌آید مطالبی است مبتنی بر محتواهای پخش شده از صداوسیما و برخی بایسته‌هایی که در گذشته مورد غفلت بوده است؛ اما امید است در وضعیت جدید بدان اهتمام شود:
یک-صیانت از جایگاه پدر و خانواده
در فرهنگ شرقی و به ویژه در فرهنگ ایرانی-اسلامی، توجه ویژه‌ای به جایگاه پدر شده است. پدر در جایگاه رهبر خانواده، موظف است که برای زن و فرزندان خود ایثارگری کرده و در حد وسع، رفاه حال آنها را فراهم کند و پاسخی برای مسئله‌های روحی و معنوی آنان فراهم آورد. ایثارگری مردان ایرانی در حق خانواده خود شاید برای ما عادی باشد؛ ولی وقتی به جامعه غربی نگاهی بیاندازیم به وضوح می‌بینیم که یک مرد تا چه‌اندازه می‌تواند خودمحور و خودخواه باشد.
بیش از دو دهه است که سریال‌هایی ساخته می‌شود که یکی از پس‌زمینه‌های اصلی داستان نکوهش مردسالاری و پدرسالاری در جامعه ایران است. شاید «پدرسالار» (1374) یکی از نخستین سریال‌ها با چنین موضوعی باشد. پدرسالار با آنکه تا حدودی جامعه سنتی ما را به تصویر کشید و خانواده‌های قانع و در کنار هم را در یک خانه نشان می‌داد، جایگاه پدر، مادر و فرزندان را نیز به خوبی‌عرضه کرد. اسدالله خان، ناخدای کشتی خانواده بود که امکانات مادی و معنوی خود را برای همسر و فرزندانش صرف می‌کرد؛ اما در عین حال فردی زورگو و فاقد انعطاف بود که در واقع تدارک کارگردان برای توجیه وقایع بعدی بود. در این میان ناگهان آذر (کوچک‌ترین عروس خانواده) که ساختار زندگی سنتی را نمی‌پسندید و می‌خواست جداگانه زندگی کند،‌ علیه اسدالله خان شورش می‌کند. ماجراهای تلخ و شیرین سریال در این کشاکش شکل گرفت و در نهایت با پیروزی آذر خاتمه یافت.
پدرسالار که سریالی پرطرفدار بود و تا مدتها در ذهن جامعه باقی ماند، در واقع می‌کوشید تا مخاطب را از زندگی سنتی و پرعاطفه ایرانی جدا کرده به دنیای جدید بیاورد. رفتارشناسی جامعه بعد از این سریال نشان داد که تأثیر بسیاری بر نوع زندگی زوج‌های جوان داشته است.
پس از پدرسالار، سریالهای زیادی کوشیدند سرزنش و شماتت نقش پدر در خانواده را دستمایه داستان خود قرار دهند که تنها برخی از آنها را ذکر می‌کنیم:
الف. نرگس (1385)؛ در این سریال، شوکت، پدر یک خانواده ثروتمند است که فردی زورگو و بی‌منطق تصویر شده و پسرش بهروز برای رسیدن به دختر مورد علاقه‌اش باید با پدر بجنگد. رفتارهای شوکت آنچنان نابهنجار است که مخاطب، فرزندش را در بی‌احترامی و جسارت به پدر محق می‌داند. با این همه در میانه سریال، شوکت به ظاهر موفق می‌شود؛ ولی در آخر، این بهروز است که به مراد خود می‌رسد و ما می‌بینیم که شوکت، فلج شده و بدینسان تاوان زورگویی‌های خود را داده است.
ب. میوه ممنوعه (1386)؛ در این سریال «حاج یونس فتوحی» فردی بانفوذ است که در پیرانه‌سر دلباخته یک دختر جوان می‌شود و در طول سریال توهین‌های زیادی را به جان می‌خرد.
ج. مادرانه (1392)؛ سریالی که نقطه عطفی در مبارزه با نقش پدر در خانواده است؛ در این سریال، پدر خانواده فردی بی‌عاطفه و پول‌پرست است که در حضور دختر خود تحقیر می‌شود؛ اینجا پدر و دختر خانواده در جدال با هم هستند و دختر بارها در فضای خانواده ساختارشکنی می‌کند و در نهایت در سکانسی عجیب، در حالی که دختر ایستاده است پدر، در حالتی تحقیر شده، چهار دست و پا بر روی زانوهای خویش راه می‌رود تا سفته‌های خود را از روی زمین جمع کند.
د. افرا (1400)؛ سریالی که اخیراً پخش شده که به دلیل فضای تاریک و پر از تخاصم موجود در سریال، جا دارد آن را سریال نفرت بنامیم. گویا سریال قصد دارد مشکلات محیط‌بانان را مطرح کند؛ ولی اینجا هم هدف اصلی سرکوب نقش پدر خانواده است.
در این سریال، این بار «حاج محمود فروزش» آماج توهین و تحقیر قرار می‌گیرد. اولین پرسش این است که چرا پدر خانواده را فردی زورگو معرفی می‌کنید که حتی فرزندان او برای مهم‌ترین تصمیم‌های زندگی خویش، هیچ اراده‌ای از خود ندارند؟ گویا تقابل بین دختر و پدر و سرکوب نقش پدر، بین سریال‌سازان نهادینه شده و برخی افراد به طور مشخص این نقش را ایفا می‌کنند؛ چرا که بازیگر نقش پدر در سریال افرا که مکرر در تقابل با دخترش قرار می‌گیرد همان کسی است که در سریال مادرانه هم در تقابل با دخترش قرار می‌گیرد و به شدت تحقیر می‌شود. گویا سریال‌سازان محترم قصد دارند کار را به جایی برسانند که مخاطب دهها میلیونی صدا و سیما هر گاه بازیگر نقش حاج محمود فروزش را ببیند به یاد یک پدر منزجرکننده بیافتد.
شاید گفته شود که شرایط داستان و درام اقتضا می‌کند تا تضاد بین دختر و پدر ایجاد شود. در پاسخ می‌گوییم چرا این پدر را یک فرد مذهبی معرفی کرده‌اید؟ چرا اصرار داریم شخصیتی پول‌پرست و زورگو را «حاجی» معرفی کنیم؟ حاج محمود فروزش، از ادب خانوادگی بهره‌ای ندارد چرا که نمی‌تواند خواستگار دختر خود را محترمانه روانه کند؛ فردی قانون‌گریز است و برای رهایی فرزندش، به تخلفات متعددی مبادرت می‌ورزد؛ به راحتی دروغ می‌گوید و در عین حال جهیزیه دختران بی‌سرپرست را تهیه می‌کند. در آخر نیز در یک سکانس، دختر، پدر خود را به محاکمه کشیده و به او می‌گوید: تو یک عمر از حق حرف زدی؛ ولی مرا به هر ناحقی وادار کردی؛ یک عمر گفتی مال دنیا ارزش ندارد و اکنون به کارخانه چسبیده‌ای!.... بدین‌سان دختر حاج محمود، پدرش را فردی ریاکار و منافق معرفی می‌کند، در حالی که حاج محمود بهت‌زده است و هیچ جوابی ندارد!
حال پرسش اصلی این است که چرا سریال‌هایی که با هزینه بیت‌المال تولید می‌شوند و در صداوسیمای جمهوری اسلامی به نمایش در می‌آیند، بسترهای شورش در خانواده و جامعه را فراهم می‌کنند؟ چرا به دنبال ایجاد تقابل بین پدر و فرزند هستیم؟ در زمانه‌ای که جوانان و نوجوانان ما مسائل جدیدی دارند، به جای آنکه خانواده را کانون پاسخ گرفتن و حل مشکلات آنها معرفی کنیم، نزدیک دو دهه است که تضاد و تنازع درون خانواده را به تصویر کشیده‌ایم و بر مشکلات افزوده‌ایم؛ چرا صدا و سیما نقش پدر فداکار، دانا، قوی و... را برای خانواده، پررنگ نمی‌کند؟
با توجه به نقش رهبری پدر در خانواده و جامعه، لازم است در این خصوص بازبینی جدی صورت گیرد و مسئولان، هوشمندانه‌تر تولیدات هنری را به جامعه عرضه کنند. گفتنی است، کسانی که به بهانه مردسالاری به جنگ با نقش پدر در خانواده آمده‌اند، در واقع با شکستن حصار پدر، زن و فرزندان خانواده را از حامی فداکار و مدافع حقوق خود، محروم کرده و آنها را به دست حوادث بی‌رحم جامعه می‌سپارند که آسیب‌های آن با نقدهای موجود درباره مردسالاری قابل مقایسه نیست.
دو- توجه ویژه به فرزندآوری و جمعیت
جمعیت و فرزند‌آوری، امروز یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی جامعه و نظام اسلامی است. از اوایل دهه 1370 که دولت وقت به دنبال پیشنهاد سازمان‌های بین‌المللی، تحدید موالید را در دستور خود قرار‌داد تا زمانی که این موضوع را به یک تهدید کاذب در جامعه تبدیل کرد، فقط چند سال فاصله بود. دولت متمایل به غرب با کمک همه‌جانبه غربی‌ها توانست جمعیت رو به رشد ایران را مهار کرده و کاری کند که سریع‌ترین نرخ کاهش جمعیت در طول تاریخ در فاصله 10 تا 15 سال در ایران اتفاق بیافتد؛ رخدادی که در آمریکا نزدیک به 200 سال
و در انگلیس در طول 95 سال طول کشیده است.
در این میان رسانه‌ها به ویژه سینما و صداو سیما نقشی بسیار مهم ایفا کرده‌اند. برخی فیلم‌های سینمایی مثل «آواز تهران» از همان ابتدا با توهین به زنانی که فرزند زیاد داشتند در این کار پیشگام شدند. صداو سیما هم در این قضیه بسیار فعال بود؛ نشان دادن خانواده‌های بدون فرزند در سریال‌های متعدد، به تدریج، بسیاری زوج‌های جوان را قانع کرده بود که سال‌های ابتدای زندگی مشترک را بدون فرزند سپری کنند. در بقیه سریال‌ها نیز نمایش یک یا دو فرزند رایج بود. تأکید صداوسیما بر شعار «فرزند کمتر» به حدی جدی بود که حتی در سریال‌های تاریخی هم فرزند جایگاهی نداشت تا جایی که خانواده شوذب خزانه‌دار (سریال «معصومیت از دست رفته» ساخته 1382) هم مطابق الگوی کنترل جمعیت بود.
پس از نزدیک به دو دهه تبلیغ سیل آسا، سریال آشپز باشی (1388) اولین سریالی است که خانواده‌ای با چهار فرزند را نشان داده است و پس از آن به میزان نامحسوسی سیاست‌های جمعیتی صداوسیما تغییر کرده است و در مواردی همچون سریال «زیرخاکی» خانواده فریبرز (نقش اصلی سریال) یک فرزند دارد که علاوه‌بر اهمیت بحث جمعیت، با واقعیت‌های خانواده در قبل از انقلاب و دهه 1360 سازگاری ندارد. این امر نشان از آن دارد که هوشیاری صداوسیما نسبت به مسئله جمعیت هنوز به مرحله پایداری نرسیده است.
بدیهی است که برای جبران اقدامات گذشته و نجات کشور از خطر پیری جمعیت و بر هم خوردن توازن جمعیتی باید با همان اهتمامی که جمیعت را کاهش دادیم، امروز نیز تلاش مضاعفی را تدارک ببینیم. بر این اساس چند اقدام پیشنهاد می‌شود:
الف. ایجاد آرامش روحی خانواده‌ها برای فرزندآوری؛ چنانکه پیش از این و به ویژه در هفته‌های اخیر و پس از تصویب طرح جوانی جمعیت در مجلس، بیشترین عملیات تبلیغاتی دشمنان داخلی و خارجی جوان ‌سازی جمعیت، بر ترساندن خانواده‌ها از هزینه‌های فرزندآوری متمرکز شده‌است. این امر با تصویب طرح اخیر –که امید است دولت بدان اهتمام ویژه داشته باشد- تا حدودی ناکارآمد شده است، با این همه ایجاد آرامش روحی برای خانواده‌‌ها به ویژه توکل به خدا و اینکه به قول سعدی «هر آنکه دندان دهد نان دهد»، تأثیر زیادی بر ثمربخشی این طرح خواهد داشت.
ب. تکریم نقش مادر؛ کسانی که ارزش‌های غربی را ترویج می‌کنند هماره به دنبال تحقیر نقش مادر بوده‌اند؛ در حالی که مادر بودن نقطه اوج کرامت زن است و زنی که مادر نباشد بخش عمده و جبران‌ناپذیری از مقام زن بودن خود را از دست داده است؛ مقام مادر بودن آن‌قدر عظمت دارد که انبیاء (علیهم‌السلام) و اولیا و همه مردان بزرگ تاریخ بشر در مقابل آن زانوی ادب به زمین زده‌اند. چقدر فریب‌کار و مغرض‌اند کسانی که به اسم حقوق زن، می‌خواهند چنین مقامی را از زن بستانند.
ج. تشریح خطرات پیری جمعیت؛ مردم ما عموماً تصویر روشنی از پیامدهای پیری جمعیت ندارند؛
از این رو لازم است در این زمینه فعالیت جدی صورت گیرد تا مردم و به ویژه بخش‌های دین‌مدار و سنت‌گرای جامعه بدانند که تلاش برای رهایی جامعه و کشور از خطر پیری جمعیت یک مجاهدت تمام عیار است.
د. بازگویی فرایند خسارت بار کنترل جمعیت؛ در فرایند اجرایی شدن کنترل جمعیت ناگفته‌های بسیاری وجود دارد؛ اعترافات عوامل کنترل جمعیت درخصوص دادن قرص‌های ضدبارداری، جراحی‌های خاص و... بدون اطلاع فرد، حاکی از وجود اسرار مهمی در این فرایند است که اگر مردم از آنها آگاه شوند به یقین، عمق فاجعه رخداده و بحران پیش رو را بهتر خواهند دانست، آنگاه خود تصمیم مناسب را خواهند گرفت.