امید اسلام و خمینیِ آینده ایران بود
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
صبح یکشنبه نهم ذیقعده 1397 هجری قمری برابر یکم آبانماه 1356 هجری شمسی، خورشید با هالهای از غم و اندوه طلوع کرد. فضای نجف اشرف در حالتی از ابهام و ناباوری فرو رفته بود و مردم به ویژه محصلین حوزه علمیه این شهر را بهت و حیرتی شگفت فرا گرفته بود، قیافهها غمناک و چهرههای اندوهبار از رویداد و ضایعهای بزرگ و جبرانناپذیر حکایت میکرد. آیتالله حاج سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام خمینی و از نزدیکترین و صدیقترین یاران ایشان، در نخستین ساعات این روز، در حال مطالعه، جان به جان آفرین تسلیم کرده بود.
حضرت امام در چند جمله، آن رحلت جانسوز را به اطلاع همه رساندند. جملاتی که هر کلمهاش حکایت از غم و اندوهی عمیق داشت:
«إنا لله و إنا إلیه راجعون
در روز یکشنبه نهم شهر ذیالقعدهًْ الحرام 1397 مصطفی خمینی، نور بصرم و مُهجَه قلبم، دارفانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.»
«اللهم ارحمه و اغفر له و أسکنه الجنهًْ بحق اولیائک الطاهرین- علیهم الصلاهًْ و السلام»1
از همان ابتدای انتشار خبر رحلت سید مصطفی خمینی، کسی شایعه سکته قلبی او را باور نکرد. چراکه همه شواهد حکایت از توطئهای خباثتآمیز داشت. خادم منزل وی به نام صغری خانم، اولین نفری بود که با پیکر بیجان سید مصطفی برخورد کرد. او از مشاهداتش چنین روایت کرد:
«... شب آخر قرار بود برای آقا (حاج سید مصطفی) مهمان بیاید. چون دیروقت بود، ایشان آمدند و به من گفتند: صغری برو بخواب، من خودم در را باز میکنم... صبح که طبق معمول، صبحانه آقا را بالا بردم، دیدم آقا روی کتاب دعایشان خم شدهاند، فکر کردم که خوابشان برده است، صدایشان کردم و گفتم: آقا... آقا خوابشان برده... که دیدم جواب نمیدهد و زیر چشمشان هم به رنگ خرما شده است. پایین رفتم و خانم ایشان را که مریض بود، صدا کردم و خودم هم به کوچه رفتم و فریاد زدم که آقا مصطفی مریض شده است... که با یکی دو نفر... آقا را به بیمارستان بردند...»2
معصومه حائری، همسر سید مصطفی، دومین فردی بود که از ماوقع اطلاع یافت. وی گفت:
«... او (حاج آقا مصطفی) مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود، هیچگونه ناراحتی و بیماری نداشت. به همین دلیل برخلاف آنچه شایع کردند، سکته قلبی خیلی بعید به نظر میرسد. همان شب که حاج آقا مصطفی شهید شدند، زودتر از معمول به خانه آمدند، چون قرار بود که ساعت دوازده، مهمان بیاید... ما دیگر نفهمیدیم که مهمانها چه وقت آمدند و کی رفتند و چه شد؟...پس از اطلاع، خود را بالای سر او رساندم، دیدم دستهای آقا مصطفی بنفش شده است و لکههای بنفش نیز روی سینه و سرِ شانههایش دیدم... در آنجا (بیمارستان) به ما گفتند که حاج آقا مصطفی مسموم شده و دو ساعت است که از دنیا رفته است...»3
مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی نیز براین باور بود که برادرش در اثر مسمومیت به وسیله ماموران رژیم پهلوی شهید شده است. آن مرحوم گفته بود:
«... همین قدر میتوانم بگویم که ایشان چند ساعت قبل از شهادت، در مجلس فاتحهای شرکت میکند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی، دستاندرکار دادن چای و قهوه در مجلس بودهاند...»4
به نظر میآید استعداد سرشار و نبوغ فکری سید مصطفی خمینی که توفیق بهرهگیری مستمر و مداوم از محضر پر فیض پدر ارجمندش را در شرایط مختلف و سالهای متمادی داشت و تحت تربیت اخلاقی و پرورش علمی اسلامی ایشان، رشد یافت تا به یکی از امیدهای ارزشمند جهان اسلام تبدیل شد، باعث گردید تا بیش از همه مورد کینه و هدف دشمنان اسلام و نهضت امام قرار بگیرد.
سید مصطفی که دروس سطح و مقدمات حوزه را برخلاف هم دورههای خود در کمترین زمان ممکن طی کرده و از همان زمان استعداد و نبوغ خود را نشان داد، بقیه دروس را نیز با هوش سرشار خود پشت سر گذارد و بلافاصله وارد دوره خارج فقه شد و در پنجمین سال این دوره و در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید و اجازه نامۀ اجتهاد خود را از طرف امام خمینی دریافت نمود. دانش و استعداد او چنان بود که در پایان فراگیری برخی علوم دشوار مثل فلسفه و به طور مشخص منظومه حکمت سبزواری و اسفار به تعلیم و آموزش آنها پرداخت.
اما تحصیلات سید مصطفی به همین جا ختم نشد و در سالهای دهه 1340 و 1350، یعنی در زمان تبعید امام به ترکیه و عراق، همچنان ادامه پیدا کرد و در این مرحله، بُعد تألیفی نیز بر تعلّم و تعلیم وی، افزوده شد. حاصل چندین سال تألیف وی، امروزه به صورت چندین عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی چاپ و منتشر گردیده است.
حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسن طاهری اصفهانی در مراسم بزرگداشت شهید سید مصطفی خمینی در شبستان چهلستون مسجد جامع بازار تهران به تاریخ 5 آبان 1356 درباره سطح علمی وی چنین گفت:
«... جامعه روحانیت و جامعه مسلمین انتظار داشتند این آیتالله جوان زنده بماند و در آینده قطب مرجعیت و رهبری مردم در مقام هدایت به سوی خدا باشد. همانطور که در تمام دوران عمرش تلاش داشت. بپرسید، از مراجع و بزرگان و علما، سؤال کنید، آیا مجتهدی در این سنین با این مقام علمی حضور داشته. چقدر ارزنده ، چقدر با موقعیت، مرگ این عالم بزرگوار، حادثه بسیار سنگینی بود برای جامعه روحانیت و مسلمانان جهان...»5
حضرت امام خود در مراسم گرامیداشت فرزند شهیدشان، این سطح علمی و دانش را مورد تاکید قرار داده و او را «امید آینده اسلام» نامیده و فرمودند:
«... من امید داشتم که این مرحوم (سید مصطفی) شخص خدمتگزار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد، ولی، لا رادَّ لَقضائِهِ وَ اِنَّاللهَ لَغَنیٌ عَنِ العالمین.» 6
حضرت آیتالله خامنهای نیز در دومین سالگرد شهادت حاج آقا مصطفی گفتند:
«مصطفی امید آینده ما و خمینیِ آینده ایران بود. آن استعداد و دانش زیاد، روحیّه بسیار خوب و عالی و اندیشه درست، میتوانست برای آینده ایران ذخیرهای پایانناپذیر باشد و حادثه شهادت او، میتوانست نشاندهنده شخصیت معنوی او باشد.»7
در تمام سالهای مبارزه، شهید سید مصطفی خمینی در کنار قائد عظیمالشان نهضت، به دور از میهن و در تبعیدگاه، در سختترین شرایط غربت و تنهایی امام، یار و مددکاری شایسته بود تا روح خدا و جان مردم ایران در تبعید، مجتهدی مبارز و خستگیناپذیر در کنار خویش داشته باشد.
آن زمان که امام را به عراق تبعید کردند و نقشه کشیدند تا از راههای شیطانی دیگر، ایشان را با مشکلات درگیر سازند و به خیال باطل خود مقاومت و پایداریش را درهم شکنند، سید مصطفی بسان یاوری بیدار و آگاه، پدر را یاری رساند.
آیتالله شهید، دیرپاترین غمخوار و مدافع رهبری نهضت بود و از هستی و موقعیت خود در حساسترین لحظات بحرانی مبارزات روحانیت ایثار کرد و از خود گذشتگیها نشان داد تا مبارزات اسلامی، همچنان فروزان بماند. آنقدر بیتابانه و خستگیناپذیر در کنار آن زعیم عالیقدر کوشید و جوشید و خروشید و از توطئهها و دسیسههای دشمن نهراسید که سرانجام در شمار یکی از شهدای پرافتخار جهان اسلام و انقلاب درآمد.
اگرچه حضرت امام بازویی قوی و هم سنگری شجاع و مجاهد را از کف داد و در مصیبت و اندوهی بزرگ فرو رفت اما شهادت سید مصطفی همچون آتشی شد بر خرمن زیر خاکستر انقلاب و آن چنانکه خواست خداوند تبارک و تعالی بود، آن خاکستر را شعلهور ساخت.
آنچنانکه شخص امام آن شهادت را از «الطاف خفیه الهی» برشمرده و در همان ایام سنگین و غمبار فقدان سید مصطفی فرمودند:
«... اینطور قضایا مهم نیست، خیلی پیش میآید، برای همه مردم پیش میآید. خدای تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافی خفیه...»
حوزه علمیه نجف اشرف همان روز یکشنبه اول آبان تعطیل شد. پیکر آیتالله شهید را ساعت 10 صبح از نجفاشرف به کربلای معلی برده و در آب فرات غسل دادند. مراسم تشییع و زیارت و طواف، ساعت 3 بعدازظهر با شرکت عموم طبقات مردم در حرمین حضرت اباعبداللهالحسین و حضرت ابوالفضل العباس علیهمالسلام برگزار شد و سپس پیکر را به نجف بازگرداندند. در شام غریبان آن شهید و برای عرض تسلیت و همدردی، منزل امام و کوچهها و خیابانهای پیرامون آن، مملو از جمعیت عزادار و لبریز از اشک و نالههای سوزان شده بود.
روز دوشنبه دوم آبان، بازار نجف تعطیل شد و پیکر شهید سید مصطفی خمینی، ساعت 9 صبح از مسجد بهبهانی بر سر دستهای فضلای حوزه و بازرگانان و اصناف و کسبه و دیگر مردم مسلمان به طرف صحن مطهر علوی به حرکت درآمد. در صحن مطهر حضرت علی علیهالسلام، آیتالله العظمی خویی بر پیکر آن مجاهد شهید نماز خواند و پس از مراسم تشییع و زیارت و طواف بر مرقد نورانی امیرالمومنین علی علیهالسلام، آیتالله شهید در ایوان مطهر علوی و در مجاورت مقبره علامه حلی، سر برآستان مقدس نخستین امام گذارد و به خاک سپرده شد.
پس از آن بود که مجالس بزرگداشت حاج سید مصطفی خمینی در داخل و خارج کشور به موج تازهای در مبارزات مردم مسلمان و نهضت امام منجر گشت و همان «الطاف خفیه الهی» که امام در شهادت فرزندشان از آن سخن گفتند، کمتر از یک سال و چهارماه بعد، خود را در پیروزی انقلاب ملت مسلمان بر 2500 سال ستم شاهی و 200 سال استعمار کهنه و نو به منصه ظهور رسانید.
___________________________________
1- صحیفه امام- جلد 3- صفحه 233 2- یادها و یادمانها از آیتالله سید مصطفی خمینی- جلد 2- به کوشش کمیته علمی کنگره شهید آیتالله مصطفی خمینی- تهران- موسسه چاپ و نشر عروج- 1376- صفحه 408 3 - همان- جلد 1- صفحه 194 و 195 و همچنین کتاب «بازتابها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز آیتالله مصطفی خمینی به روایت اسناد- سجاد راعی کلوجه- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ اول - 1389 4- آشنایی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی- نشریه یاد- شماره 12- - پاییز 1376-- صفحههای 126 و 127 5- مجموعه مستند «محراب انقلاب»- قسمت اول- شبکه قرآن سیما- 12 بهمن 1384 6- جرقهای که شاه را بر انداخت!- گزارشی درباره نقش آیتالله سیدمصطفی خمینی در نهضت انقلاب اسلامی- وب سایت خامنهای دات آیآر- 26/7/1396 7- سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای بهمناسبت دومین سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی 30/7/1356