عاشـقی شرط نوشتن از مدافعان حرم
معصومه قیطاسی*
برای پژوهشگری و نویسندگی در عرصه دفاع و مقاومت، ضروری است که رماننویس باشیم؛ ثانیاً عاشق این حوزه. ثالثاً با آگاهی کامل وارد این عرصه شویم. من فقط تجربیاتم را به اشتراک میگذارم. تقریباً یک دهه است که خاک این عرصه را به تبرک برداشتهام. با شخصیت شهدای انقلاب، دفاع مقدس و مدافعان حرم آشنا شدهام و کارم پژوهش، تدوین و نگارش داستانی زندگی این شخصیتهاست.
پژوهشگر این عرصه کارش حساس و هنرمندانه است. باید آنقدر مسلط به شخصیت و زندگی شهید باشد که بتواند بهطور واقعی آن شخصیت را برای مخاطبانش بسازد؛ طوری که دوستان و خانواده هم که مدت زیادی با او زندگی کردهاند، بتوانند با مطالعه کتاب، لمسش کنند و مخاطبان دیگر بتوانند با اتفاقات و شخصیت اصلی کتاب همذاتپنداری کنند. این ثمره تلاش، عشق و علاقه نویسنده است.
نویسنده این عرصه اگر خود مصاحبه کند و خودش تحقیق کند، بزرگترین قدم را در بهتر شدن کارش برداشته است. زمانی که نویسنده قدمبهقدم در مصاحبه و تحقیق پیش میرود و محلهها، خانه، پایگاه و حتی منطقه جنگی را که شهید مدتی آنجا بوده ببیند، کمکم شخصیت شهید در ذهنش ساخته و پرداخته میشود. بههمینخاطر مهمترین کار نویسنده، خرد شدن در خاطرات است. لحن، خلقوخو، نوع نماز خواندن، نوع غذاخوردن. علاقه به بازیها و غذاها، حتی اینکه چه فیلمهایی میدیده یا برنامه روزانهاش به چه شکل بوده؛ همه و همه در ساخت و نشاندادن شخصیت و زندگیاش مهم است.
در یکی از مصاحبههای دوساعتهام درباره سیدجمال قریشی چیزی که برایم با ارزش بود، این بود که فهمیدم شهید عزیز قبل از نمازهای واجب و مستحبی، سجدهای انجام میداده با دعایی مشهور. همین علاقه به شهید باعث شده همرزمش بعد از شهادت او نمازی نخواند مگر اینکه سجده قبل از نمازش را ادا کند. از این نکته آنقدر خوشحال بودم که پیاده تا خانه آمدم و بین راه از شهید عزیز تشکر کردم.
دو ساعت مصاحبه جز ساخته شدن فضای پادگان شهید رجایی و این مورد چیز دیگری نداشت. بههمین خاطر میگویم پژوهشگر و نویسنده این عرصه باید عاشق این کار باشد. معنی دفاع مقدس و مقاومت را بداند. معنی رفتن ایرانیان به سوریه و عراق را بداند و به عشق واقعی به ائمه علیهمالسلام و شناخت دشمنان شیعه، داعش و تکفیریها واقف باشد. داشتن اطلاعات درباره اصطلاحات جنگ و دفاع مقدس، انقلاب، دفاع و مقاومت حتی تکفیریها هم ضروری است و نویسنده باید آگاهیاش را از این موارد افزایش دهد.
هر جنگی در دوران خودش اصطلاحات، مکانها و زمانه خودش را دارد. نویسنده باید بداند که داعش و تکفیریهای ملعون و دارودستهشان، در اصل برای شیعه و ایران نقشه کشیدهاند و از سوریه و عراق و یمن شروع کردهاند تا زودتر به ایران برسند. در اصل خواستند از این طریق میانبر بزنند. ایستادگی و کاری که سردار دلها و سربازان مجاهد ما کردند، نشانگر علم، درایت و دیدگاه بلندشان است که فراتر از خود و خانوادهشان اندیشیدهاند. همین است که یک جهان سردار را عاشقانه دوست داشتند و همچنان دارند و لقب سردار دلها را به ایشان دادهاند. وقتی خدایی فکر کنی، خدا به تو عزت خدایی میدهد.
اما متأسفانه هنوز اشخاصی هستند که فقط مو میبینند نه پیچش مو. چرا ایران با داشتن این همه مشکل اقتصادی و بیکاری و... به مردم سوریه و عراق و یمن کمک میکند و... آنها نمیدانند که مدافعان حرم چه وسعت فکری داشته و دارند.
بیراهه نروم، همینها کار پژوهشگر را حساس و مهم میکند تا در مصاحبهها تمام لایههای زندگی شهید و خانوادهاش و جد پدری و مادری و نوع زندگیاش را جستوجو کند. مثلاً نوع قنوت شهید نشانگر شخصیت اوست. شاید نماز خواندن آیتالله بهجت را دیده باشید؛ روحش قرین رحمت الهی است و متعالیتر باشد. نوع نماز خواندن و قنوتش نشانگر تمام زوایای شخصیتی، سادهزیستی ایشان و عشق به الله بود.
خوب است به این نکته هم در آخر اشاره کنم که هر کس کاری را انتخاب کند که عشق خدایی در آن باشد، حتماً اجر جمیل دارد و مظلومیتی که فقط و فقط خدا نصیب بندههای خوبش میکند.
* نویسنده کتاب «جناب خطشکن»