kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۳۴۳
تاریخ انتشار : ۳۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۵

اگر مردم حلالمان نکنند چی؟

 

 موسسه جبل عامل در لبنان مخصوص پسر‌ها و مدینهًْ‌الزهرا مخصوص دختر‌های یتیم شیعه بود، از چند ساله تا 16 - 17 ساله. مجتمعی بود فرهنگی که هم مدرسه بود و هم خوابگاه. دکتر چمران محبوبیّت خاصی در بین آنها داشت. یک بار با بی‌سیم خبر دادند که دکتر دارد برای دیدنتان با ماشین به مدینهًْ‌الزهرا می‌آید. به محض شنیدن این مطلب بچه‌ها و مسئولان مجتمع رفتند و با اسلحه اتوبانی را که از بیروت به سمت دریا می‌رفت رو بستند. دکتر که از دور آمد و دید راه بسته است تعجب کرد و پرسید: مگه اتفاقی تو مدینهًْ‌الزهرا افتاده؟! چرا ماشین‌های مردم معطلند؟! او بلافاصله خود را به افراد مسلح رساند وگفت: چرا اتوبان را بستین؟! کی قراره به این جا بیاد؟ وقتی جواب شنید به احترام شما اتوبان را بستیم، هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت: وای بر من وای بر من! اگر مردم حلالمون نکنن چی؟ بچه‌ها با تعجب پرسیدند: مگه ‌اشتباهی از ما سر زده؟ دکتر گفت: برای همین چند دقیقه‌ای که به خاطر من از عمرشون تلف شده فردا باید جوابگو باشیم و بعد دوباره گفت: وای برتو مصطفی باید از تک تکشون حلالیّت بطلبیم او به سراغ ماشین‌ها رفت سرش را از شیشه تک‌تک ماشین‌ها داخل می‌کرد و می‌گفت آقا منو حلال کنید؛ این بچه‌های منو حلال کنید، نفهمیدن ‌اشتباه کردن.
به نقل از کتاب «چمران مظلوم بود»