وقتی جنایتکاران، مظلوم و قهرمان می شوند!
فاطمه قاسمآبادی
از سال 2001 تا به حال، حدود بیست سالی هست که آتش جنگ در غرب آسیا ابتدا با شروع جنگ آمریکا با افغانستان، شعلهور شد و دو سال بعد هم در ادامه این اشغالگریها، جنگ آمریکا با عراق شروع شد... در این سالها و زمانی که سیستم تبلیغاتی بزرگ غرب یا همان هالیوود، شروع به فیلم ساختن در مورد این جنگها و قربانیانشان کرد، دقیقاً از همان زمان، پروژه قهرمانسازی و مظلومنمایی از جنایتکاران جنگی و سربازان آمریکا و متحدینش آغاز شد.
در این مدل فیلمها و سریالها، به هیچ وجه سرباز غربی ماجرا، احساس نمیکند جنایتی مرتکب شده و هرگز این سؤال برایش پیش نمیآید که اصلا چرا باید کیلومترها آنطرفتر از مرزهای کشورش بیاید، به جایش ادعای کلیشهای خدمت به کشورشان همیشه ورد زبانشان است و در آخر هم این دیالوگ بدون استثنا، در دهان همگی بوده که هر کاری هم که کردهاند برای حفظ جان خودشان و هم قطارانشان بوده است!
البته این نگاه تکراری و از مد افتاده، هنوز هم برای سیستم فیلمسازی غرب کاربرد دارد و هرچند که دیگر برای مخاطبین داخلی و خارجیشان جذابیتی ندارد ولی بهعنوان راه دررویی که سربازان و سیستم شان را از جواب به سؤالات واقعی باز دارد، استفاده میشود.
فیلم «دنی بوی» محصول سال 2021، به کارگردانی «سَم میلر» و تولید شبکه بیبیسی2 است. این فیلم با الهام از واقعیت، ماجرای زندگی افسر انگلیسی «برایان وود» و جرایم جنگیاش را به تصویر میکشد.
داستان
داستان فیلم دنی بوی (نام یک ایستگاه بازرسی انگلیسی در عراق)، درباره افسری جوان به نام «برایان وود» است که در اصل یک سرباز کار کشته ارتش انگلستان است. در ادامه ماجرا، مخاطبین میبینند این سرباز که بعد از جنگ عراق، به انگلستان برگشته و در حال فراموش کردن خاطرات اتفاقات و جنایتهایش در عراق است، توسط وکیلی به نام «فیل شاینر» که وکیل حقوق بشر است، به چالش کشیده میشود. شاینر، وود را با مدارکی که در دست دارد، به جنایات جنگی در کشور عراق، علیه مردم غیرنظامی، متهم میکند.
فیل شاینر بهعنوان وکیل حقوق بشر، در طول داستان سعی دارد با مدارکش، اثبات کند که وود، در عراق مردم بیگناه را هدف قرار داده است و باید محکوم شود. در این میان، وود که خودش و پدرش در ارتش انگلستان خدمت کردهاند، این جرم را نمیپذیرند و کار به دادگاه نظامی کشیده میشود.....
کلیشه سرباز وظیفهشناس
در فیلم دنی بوی، مخاطبین با افسری مواجه هستند که طبق الگوی همیشگی از افسران ارتشی غربی، انسانی مهربان، پدری دلسوز و همسری وفادار است.
این مرد که بهخاطر مملکتش وارد ارتش شده و راه پدرش را ادامه داده است، حالا مورد حمله همان ارتش و یکسری وکیل که بویی از وطنپرستی نبردهاند، قرار گرفته است و باید از این رسوایی جان سالم به در ببرد.
در فیلم دنی بوی، بدون هیچ خلاقیتی، تصویر سرباز متجاوز به کشورهای خاورمیانه را به شکل قهرمانی برای نجات آن مردم، به تصویر کشیدهاند و در این بین مردم کشور این سرباز هم نمیتوانند با دید منطقی به او و اهدافش نگاه کنند!
واقعیت اینجاست که بعد از گذشت 20 سال از جنگ افغانستان و بعد از آن جنگ عراق، سیاستهای آمریکا و متحدینش در کشورهای خودشان هم زیر سؤال رفته و این دیدگاه در بین مردم این کشورها به شدت در حال پیشرفت است که اصلا چرا باید جنگی را که چنین پایان بیهودهای داشته شروع کنند و این همه تلفات بدهند؟
از طرف دیگر ماجرا، انگشت اتهام بهخاطر جنایات جنگی و عکسهای رسواکننده سربازان این کشورها، دردسرهای بسیاری را برای دولتهایشان، در پاسخ به دنیا بهوجود آورد و این ننگ حتی با وجود ساخت فیلمها و سریالهای بسیار، هنوز بر دامان کشورهای غربی باقی مانده است. بهخاطر همین هم ساخت الگوی سرباز قهرمان و تکرارش، مثلا قرار است از حجم نگاه منفی مردم کم کند و در عوض حس هم ذاتپنداری آنها را نسبت به ارتش و سربازان تقویت کند.
قوانین زندانهای ما
در فیلم دنی بوی، مخاطبین میبینند که فیل شاینر، بهعنوان وکیل حقوق بشر، اصرار دارد که بزرگترین جنایت این سربازان این بوده که حقوق بشر را در زندانی متعلق به انگلیس ولی در کشوری دیگر نقص کردهاند و در زندانهای تحت سلطه انگلیسیها باید مانند زندانهای خاک این کشور، حقوق انسانی رعایت شود.
این مطلب اگر واقعاً طرز تفکر وکیل ماجرا باشد، جای سؤال دارد و به جوکی بیمحتوا شبیه است چرا که طبق تاریخ، در زندانهای خاک انگلستان هرگز حقوق انسانی زندانیان رعایت نشده، بهخصوص وقتی که زندانی ملیت دیگری داشته باشند.
بهترین مثال برای این مطلب، ماجرای رسوایی اعتصاب غذای «بابی ساندز» زندانی سیاسی و ایرلندی تبار بود که بهخاطر طلب کردن حقوق یک زندانی سیاسی، خودش و ده نفر از همفکرانش در زندان انگلستان دست به اعتصاب غذا زدند و جان شان را در راه رسیدن به حقوق طبیعیشان از دست دادند.
با این توصیفات، ساخت فیلمیمانند دنی بوی، که در آن ادعا میشود تنها در زندانهای خارج از خاک این کشور که تحت کنترل انگلیسیهاست، بیقانونی موج میزند، جالب توجه است.
افتخار به جنایتها
در فیلم دنی بوی هم مانند دیگر آثاری که در مورد سربازان غربی و جنگ با کشورهای خاورمیانه ساخته شده است، مخاطبین سربازی را میبینند که به هیچ وجه احساس نمیکند دست به جنایت زده است و مانند دزدی که از دزدیاش متأسف نیست و تنها بهخاطر اینکه گیر افتاده ناله میکند، این سرباز هم تمام ناراحتیاش به این دلیل است که آبرویش رفته و مردم به خانوادهاش بهخاطر جنایت او فشار میآورند. البته در فیلم به قدری سربسته در مورد جنایت برایان وود صحبت میشود که مخاطب اصلا نمیفهمد که دلیل تشکیل دادگاه نظامی برای این سرباز چیست!
کارگردان تمام سعیش را کرده تا دلایل اتهام وود را بیپایه نشان بدهد و آنها را ساخته و پرداخته ذهن وکیل به تصویر بکشد ولی واقعیت اینجاست که هرگز با چنین دلایل بیپایهای، در هیچ جای دنیا و بهخصوص کشوری مثل انگلستان یک افسر خوشنام که مدال شجاعت دارد را پای میز محاکمه نمیکشانند.
در فیلم دنی بوی در دیالوگهای پایانی فیلم وود میگوید:
«من بهخاطر مملکتم جنگیدهام و بهخاطر این شرمنده نیستم... من به کاری که کردم افتخار میکنم.»
این دیالوگ که اصل نگاه به حمله به کشورهای دیگر توسط کشورهای غربی است، نشان از نگاه طلبکارانهای دارد که در هر صورت خودش را بر حق میداند و برای جنایتهایش حاضر به عذرخواهی نیست.
دروغی که خریداری ندارد
فیلم دنی بوی، نقدهای بسیار ضعیفی را از جانب منتقدین دریافت کرد و مخاطبین انگلیسی هم استقبالی از این فیلم نکردند.
روند استقبال مخاطبین غربی از فیلمهایی با محوریت سربازان جنگهای خاورمیانه در سینما و تلویزیون، نشان از این نکته دارد که با توجه به شکست این کشورها و عقبنشینیهای ظاهری ارتششان، مردم این کشورها نسبت به سیاستهای شان برای اشغال و بهایی که همین مردم متحمل شدند، دید بسیار منفی پیدا کردهاند و از اینرو چنین ساختههایی در نهایت نه میتواند در ذهن مخاطب عام از سربازان و جنایتهای شان اعاده حیثیت کند و نه دولتها و تصمیمهایشان را در نظر همین مردم شرافتمندانه نشان بدهد.