لزوم توجه دولت سیزدهم به منجی سینمای ایران
سعید رضایی
برای آنان که وضعیت سینمای ایران در اوایل دهه 60
را به یاد دارند پرواضح است که این فرهنگ دفاع مقدس بود که با اهدای والاترین ارزشهای اجتماعی و انسانی توانست راهگشای سینما و سایر عرصههای هنری برای دستیابی به افقی تازه شود؛ افقی که برای نخستین بار در تاریخ عصر جدید احیا شد و از پس چند قرن تحمیل رنج و خودپرستی و بتپرستی ناشی از حاکمیت اومانیسم و ماشینزدگی دنیای جدید، با ظهور نسلی آرمانگرا و عدالتخواه و با پیروی از میراثدار انبیا، امام خمینی(ره) طلوع کرد؛ طلوع کرد و در طول هشت سال دفاع مقدس عینی و عملی شد.
سینمای ایران نیز که تا پیش از این در انحصار فیلمفارسی بود و در حاشیه آن نیز گاهی آثاری منسوب به نحله شبه روشنفکری خلق میشد، در دامان فرهنگ مبارزاتی و جهادی به مسیر تازهای راه یافت. به این ترتیب برای نخستین بار در ایران با تجلی این فرهنگ در سینما، جریانی همگام و همدل با مردم پا به عرصه وجود نهاد؛ مردمی که در دفاع از خودآگاهی و هویت ملی خویش-که در قامت رعنای انقلاب اسلامی ظهور یافت- به مقاومت در برابر جبهه ظلم جهانی برخاستند. به این ترتیب گروهی از جوانان، از میان این مردم اولین ژانر به تمام معنای ملی سینمایی در ایران را به وجود آوردند؛ به طوری که در طول مقطع زمانی حدودا 12 ساله، این سینما چهرهای کاملا متفاوت و جدید به خودش گرفت و حتی پررونقترین دوره در تاریخ سینمای کشورمان نیز مربوط به همین زمانه بود. در این دوره و با دم مسیحایی دفاع مقدس بود که سینمای مفلوک و مرده باقی مانده از عصر ماقبل انقلاب زنده شد و حقیقت و درخششی خیرهکننده و چشمنواز به خود گرفت.
مخلص کلام اینکه اعتبار سینمای ایران مدیون دفاع مقدس است؛ حقیقتی که حتی بسیاری از منتقدان و کارشناسان بیگانه با انقلاب نیز نمیتوانند آن را انکار کنند.
اما به راستی چه بر سر آن سینمای بالنده و پرتپش آمد؟ چه شد که سینمای به شدت متعهد و البته پرمخاطبی که از اوایل دهه 60 شروع شد و تا اواسط دهه 70 ادامه داشت، ناگهان رو به افول نهاد و شعلهاش به خاموشی گرایید؟
نکته عجیب این است که غربیها به رغم گذشت دهها سال از برخی جنگها –مثل جنگهای جهانی- هنوز هم برای بهرهبرداری سیاسی و فرهنگی، به خلق آثار سینمایی درباره این جنگها میپردازند. به طوری که هنوز هم نمایش جنگ جهانی دوم یکی از مضامین قابل توجه در سینمای غرب است. اما سینمای ایران با وجودی که هنوز تنها 25 سال از پایان جنگ تحمیلی گذشته اما، نسبت به این بخش مهم از تاریخ معاصر کشورمان دچار بیتفاوتی شده است.
البته نمیتوان منکر شد که امروز و به واسطه برخی سیاستگذاریهای دولتهای نهم و دهم و به همت تعداد معدودی از هنرمندان برخوردار از دغدغه ارزشها، وضعیت سینمای دفاع مقدس نسبت به مقطع هشت ساله
حاکمیت دولت شبهاصلاحات بهتر شده است. هنوز هم فراموش نکردهایم که در آن دوران مسئولان فرهنگی و سینمایی وقت چه بر سر سینمای دفاع مقدس آوردند! به طوری که اوج افول این ژانر را باید در حدفاصل سالهای 76 تا 80 دانست. به گونهای که در آن چهار سال تعداد فیلمهای تولید شده با موضوع دفاع مقدس به کمتر از انگشتان دو دست رسید! آن وضع، یک حادثه یا اتفاق نبود، بلکه دقیقا ناشی از سیاستگذاریهای دولت وقت بود. استراتژی دولت به ظاهر اصلاحطلب این بود که با هدف گسترش گفتمان دموکراسیخواهی و تساهل و تسامح بر جامعه، جریانهای فرهنگی و هنری ارزشی و به ویژه سینمای دفاع مقدس که در تضاد با لیبرالیسم است را سرکوب کند.
به این مسئله، تقلید از غرب در تولید فیلمهای ضدجنگ را هم باید اضافه کرد. فیلمهایی که بدون توجه به حقایق دفاع مقدس و با تطبیق ناآگاهانه جنگ تحمیلی با جنگهایی مثل حمله آمریکا به ویتنام، به این موضوع پرداختند. نتیجه این گرایش هم چیزی جز تخریب چهره حماسی مقاومت مردانه مردم ایران نبود.
اکنون در برههای از تاریخ سینمای ایران به سر میبریم که تجربیات فراوانی را از سر گذراندهایم. با تأمل و بررسی تطبیقی میان نسبت گرایش به دفاع مقدس در سینمای ایران و میزان بالندگی و طراوت آن میتوان به وضوح مشاهده کرد که به هر نسبتی که فیلمهای ایرانی از حقیقت قدسی دفاع مقدس فاصله گرفتند، به همان میزان نیز از پویایی و حتی قدرت سینمای کشورمان در جذب مخاطب هم کاسته شد.
همانطور که 30 سال قبل این سینمای دفاع مقدس بود که به هنر هفتم کشورمان حیات دوبارهای بخشید، امروز نیز میتوان همان فرایند را تکرار کرد. یعنی برای تقابل با دو جریان هویتستیز و مخرب فیلمفارسی و سینمای شبه روشنفکری –که مهمترین عوامل همه بحرانهای امروز سینمای ایران هستند- سیاستگذاریها به گونهای تنظیم و اجرا شوند که موجب اعتلای سینمای دفاع مقدس شود. به بیان صریحتر اینکه اگر مدیریت سینمایی کنونی قصد خارج کردن قطار سینمای کشور از ریل بحران را دارد، راه دیگری جز تقویت جریانهای بومی و ارزشی سینمای ملی و در رأس همه، سینمای دفاع مقدس را ندارد. همچنین شرایط جهانی ایجاب میکند که این نوع فیلمها پا را از داخل کشور فراتر نهاده و مخاطب جهانی را هدف قرار دهند.
تحکیم و استحکام سینمای دفاع مقدس، مسیری غیرقابل بازگشت برای رسیدن به سینمای فاخر و ملی است.