سیر و سلوک سیاسی بر مدار شــرع و قانــون
دوّمین دسته از اخبار قابل بازگویی، مخالفت رهبر انقلاب با بازداشت افراد و سپس شناسایی گناهکاران بوده است. به قول دبیر سابق شورایعالی امنیّت ملّی، نتیجه پایبندی به این آموزه دینی که «الّذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلمٍ اولئک لهم الأمن و هم مهتدون»1 را به رأیالعین در فتنه 88 مشاهده کردیم؛ یعنی اگر پس از 8 ماه فتنه با ابعاد گوناگون آن که میتوانست هر نظام مستقرّی را ساقط کند، با مقدّمه حماسه نهم دی، راهپیمایی بیستودوّم بهمن در اوج شکوه و عظمت برگزار شد و آرامش را به کشور بازگرداند؛ بدون تردید عامل اصلیاش این بود که بنای نظام بر «امنیّتِ عدالتپایه» بود؛ هرچند برخی بیعدالتیها در گوشهوکنار مشاهده شد. ازآنجاکه رکن مهمّ نظام اسلامی و ولایت فقیه و رهبری دینی بر عدالت استوار است، برخلاف همه تجربههای نهادهای انتظامی و امنیّتی در جهان، رهبر انقلاب هر اقدامی را که بهنوعی مستلزم بیعدالتی و ظلم به افراد است، خلاف شرع دانسته و با آن مخالفت میکنند. مثال عینی آن است که پس از حوادث عاشورا و به دنبال اقدام ضدّ دینی و ضدّ انقلابی در آن روز، عدّهای دستگیر میشوند و اینطور هم نبود که شب دستگیر شده باشند و صبح آزاد شوند. در دبیرخانه شورایعالی امنیّت ملّی بهطور مفصّل درباره نحوه برخورد با این افراد بحث میشود. مباحث متمرکز بر دو دغدغه بوده است: نخست اینکه با توجّه به ماهیّت ضدّ انقلابی حوادث و هتّاکی آشکار صورتگرفته، ممکن است در صورت آزاد کردن دستگیرشدگان، همین افراد در روزها و هفتههای آینده اقدامات مخرّب دیگری انجام دهند و ازجمله راهپیمایی بیستودوّم بهمن را به صحنه درگیری و فاز جدیدی از ناامنی تبدیل کنند؛ فلذا لازم است این افراد تا پس از بیستودوّم بهمن نگه داشته شوند. دغدغه دوّم این بوده که نهادهای انتظامی و امنیّتی اطمینان داشتند بخشی از دستگیرشدگان مجرمند ولی معلوم نبوده کدامیک از آنها تا چه حدّی مرتکب جرم شدهاند و حدّاقل اینکه اطمینان نداشتند همه بازداشتشدگان گناهکارند؛ به تعبیر علما، بینالمحذورین بودند. دبیر وقتِ شورایعالی امنیّت ملّی مسئله را با آقای حجازی مطرح میکند و او نیز پاسخ را موکول به پرسش از رهبر انقلاب میکند. آقای حجازی از رهبر انقلاب سؤال میکند و پاسخ رهبر انقلاب خطاب به دبیر شورایعالی امنیّت ملّی این بود:
اگر شما احتمال میدهید یکی از این افراد هم بیگناهند، همهشان را آزاد کنید.
نمونهای از همین نوع مواجهه دینی با مسائل، ماجرای بازداشت کسانی بود که به ظنّ نهادهای امنیّتی مجرم بوده و یا در تدارک اقدامات مجرمانه بودند. این یک امر مرسوم است که در این قبیل موارد، آنهم در شرایط خاصّ امنیّتی، دستگاههای حافظ امنیّت اقدام به بازداشت مظنونین میکنند و در بازجویی ممکن است بیگناهی افراد مشخّص شود. همه ما خبرهای متعدّدی از کشورهای غربی و شرقی میشنویم که در مواجهه با تلاشهای ضدّ امنیّتی و مخلّ نظم عمومی، افراد مظنون را دستگیر میکنند و حتّی بعضاً نامشان را در رسانهها اعلام میکنند. در دوران فتنه و در چند نوبت، نهادهای امنیّتی بر اساس گمانها و شواهد اطّلاعاتی به این نتیجه رسیده بودند که عدّهای را دستگیر کنند. هرگاه رهبر انقلاب از آن آگاه شدند تأکید کرده بودند باید مشخّص شود به چه دلیل و استنادی میخواهند افراد را دستگیر کنند؟ اگر مستندات متقن و قانونی دارند اشکالی ندارد ولی بر اساس ظن و گمان نباید کسی دستگیر شود.
نمونه دیگر بازهم مرتبط با مسائل امنیّتی است. متخصّصین ذیربط میدانند بخشی از فعّالیّتهای دستگاههای اطّلاعاتی در همه کشورها متمرکز بر اقدامات پنهان مانند تعقیب و مراقبت و شنود و... است. به اقتضای شرایط امنیّتی و برآوردهایی که دستگاههای ذیربط از مخاطرات و تهدیدها دارند، این فعّالیّتهای اطّلاعاتی کم و زیاد میشود. یکی از تهدیدهای مبتلابه مراکز امنیّتی این است که در شرایط خاص و بهتبع آن پس از عادی شدن شرایط، اگر مراقبت نشود، اقدامات لازمِ اطّلاعاتی گاه بدون ضوابط و مجوّزهای قانونی و یا بیش از اندازه انجام شود. یکی از معاونین وقتِ شورایعالی امنیّت ملّی نقل میکند پس از طی کردن دوران فتنه و حاکم شدن شرایط عادی بر جامعه، آقا پیامی برای دو تن از مسئولین دستگاههای اطّلاعاتی فرستادند و فرمودند ضرورتهای زمان فتنه نباید اشاعه پیدا کند؛ باید مشخّص شود که هر اقدام اطّلاعاتی بر اساس چه ضابطهای انجام میشود و چگونه مسائل شرعی رعایت میشود. آقای مصلحی و آقای طائب مسئولیّت شرعی دارند که هیچ کارِ خلاف شرع و خلاف قانونی انجام نشود.
در همین بزنگاهها است که فرق مدیریّت دینی از مدیریّت غیر دینی مشخّص میشود و شیوههای امنیّتی مرسوم دنیا کنار گذاشته میشود.
سوّمین دسته از اخبار، به نحوه هدایت جامعه از موضع دین (همچون مواجهه با بخشهای مختلف حکومت) اختصاص دارد. در شرایطی که بزرگترین دروغ تاریخ انقلاب به نام تقلّب مطرح شده بود و فتنهای خانمانسوز بخشی از جامعه و کشور را در بر گرفته و همه حسّاسیّتها متمرکز بر نفی فتنهگریها بود، یکی از روزنامهها علیه فتنهگران تیتری را میزند که از خونخواهی از فتنهگران خبر میداد. هرچند این تیتر برخی از افراد را خوشحال کرده بود، لیکن در فردای همان روز، رهبر انقلاب با اشاره به نادرست بودن این کارها تأکید میکنند شما باید مسائل را برای مردم تبیین کنید؛ دقیق حرف بزنید. نیازی نیست که اغراق شود و حرفهای دروغ زده شود؛ این کارها بیبرکتی میآورد.
مورد دیگر مربوط به خبری بود که یکی از روزنامهها درج کرده بود و برخی از خبرگزاریهای مخالفِ فتنه آن را بازنشر داده بودند. در خبر و عکس منتشره ادّعا شده بود که برجی مثلاً دوازده طبقه در یکی از نقاط تهران متعلّق به خانم فائزه هاشمی است. به گفته یکی از فعّالان رسانهای مرتبط با دفتر رهبر انقلاب، آقا پس از ملاحظه این خبر در روزنامه، دستور پیگیری میدهند. پس از بررسی معلوم میشود خبر نادرست است. به دستور ایشان، یکی از مسئولین دفترشان همه روزنامهها و خبرگزاریهایی را که این خبر را منتشر کرده بودند دعوت به جلسه میکند و به آنها متذکّر میشود آقا فرمودهاند چرا مطلبی که خلاف است باید بنویسید؛ شمایی که متعهّد هستید، شمایی که متشرّع هستید چرا باید یک چنین کاری کنید. آقا در ادامه نقد و اعتراضشان تأکید میکنند درمورد دشمنانمان هم حق نداریم خلاف بگوییم.
این شیوه مواجهه رهبر انقلاب با مسائلی که در شرایط فتنه، جنبه حاشیهای داشت، به همه ما میآموزد که در کوران حوادث و ابتلائات و در مواجهه با متن و حواشی، لحظهای نباید خدا را فراموش کنیم و باید با دوستانِ نادان و دشمنانِ دانا نیز طبق موازین شرعی رفتار کنیم؛ همچنانکه قرآن مجید به ما دستور داده است: «و لا یجرمنّکم شنئان قومٍ علی الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی»2؛ نباید دشمنی با گروهی، شما را بر آن دارد که عدالت نورزید؛ عدالت پیشه کنید که عدالت به پرهیزکاری نزدیکتر است.
مورد دیگر، اینکه حدود آذرماه سال 88 جمعی از نخبگان و برگزیدگان بسیج با آقا دیدار میکنند. در این دیدار یک برادر بسیجی از وسط جمعیّت دستش را بلند میکند و میگوید آقا من یک مطلبی دارم؛ چرا شما در مقابل افراد منافقی که به نظام ظلم کردند سکوت میکنید؟ آقا پاسخ میدهند کسانی که با اشاره و کف زدن دشمن میخواهند با این نظام و قانون اساسی مبارزه کنند سرشان به سنگ خواهد خورد، امّا نمیشود هرکس را که اندک اشتباهی کرد منافق گفت؛ اگر اندک مخالفتی کرد به او ضدّ ولایت فقیه بگوییم.
و آخرین نمونه به دیدار خانواده روحالامینی با آقا اختصاص دارد. چه امتحان سختی این خانواده داد و چه سربلند از آن امتحان بیرون آمد که به زبان آوردنش آسان است و از پس آن امتحانها برآمدن، بسیار مشکل. همچنان که دیدیم در سال 88 افرادی از خواص در امتحان فتنه رفوزه شدند و به تعبیر رهبر انقلاب وقتی خواص رفوزه شوند، اینگونه نیست که فقط یک سال عقب بیفتند، بلکه سقوط میکنند.
آقا در آن دیدار خطاب به این خانواده داغدار که فرزندشان به قتل رسیده بود میگویند:
من لازم میدانم برای چندمینبار به شما تسلیت بگویم. آنچه مسلّم و واقعی است، وضع شما است. شما صبر کردید و خداوند فرموده «و بشّر الصّابرین»3 و این صبر در مقابل مصیبت است. امتحان سختی را دادید.
با سوابق شما آشنا هستم. هم شما و هم خانمتان امتحان خوبی دادید و این جلوی چشم ما است. حوادث پیدرپی میآید، مهم این است که این اجر را حفظ کنید.
خانواده روحالامینی دو مطلب را به آقا میگویند: گلایه از اینکه کار ما خوب دنبال نمیشود و با عناصر سطح بالا برخورد نمیشود. رهبر انقلاب علاوه بر آنچه قبلاً انجام شده بود از مسئولین دفترشان میخواهند مسئله را پیگیری کنند.
و امّا دوّمین ناراحتیشان را اینگونه مطرح میکنند: عدّهای اهانتهایی به شما روا میدارند و این تحمّلش برای ما سخت است و ما را زجر میدهد.
پاسخ آقا، حُسن ختام این روایت است تا بیندیشیم پیامدهای اساسی اینکه بندهای صادق و خداترس در جایگاه قدرتمند رهبری نظام قرار گیرد چیست؟
آقا متذکّر میشوند آدم اگر خودش را به این چیزها مشغول کند از مبانی و اصول دور میشود. ما دنیا را تکان دادیم، انقلاب همان خطّی را که شروع کرده تداوم میدهد و هنوز دنیا را تکان میدهد. اینکه گفته میشود مثلاً مرگ بر فلان، برای ما بد نیست و چیز تازهای هم در انقلاب نیست. منافقین تابلوهایی را علیه امام بر سر چهارراهها نصب میکردند. من خدمت امام رسیدم. به امام گفتم بد نیست بهجای این دروغپردازیهایی که درباره شما میکنند بعضی از این شعارهای مرگ بر فلان را برای تعدیل نفس، علیه ما سر دهند. این فحشها برای نفس ما خوب است.
ـــــــــــــــــــــــ
پانوشتها:
1- سوره انعام، آیه 82، ترجمه: «کسانى که ايمان آورده و ايمان خود را به شرک نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راهيافتگانند.»
2- سوره مائده، بخشی از آیه 8.
3- سوره بقره، بخشی از آیه 155، ترجمه: «...و مژده ده شکيبايان را.»