اسـرار باطنـی حج
علی قنبریان
دربارۀ اعمال و مناسک ظاهری حج (عمرۀ مفرده یا حج تمتع) کتابها، رسالهها، و مقالات بسیار زیادی نوشته شده است. حجاج برای انجام صحیح حج، تمامی دستورات دینی را رعایت کرده و اعمال خود را منطبق بر احکام شرعی ظاهری حج میکنند؛ بهویژه در حج واجب(حج تمتع) که در ماه ذیالحجه انجام میشود. حج و دیگر عبادات علاوه بر صورت و شرایط ظاهری دارای باطن و شرایط معنوی نیز هستند که از آنها تعبیر به اسرار عرفانی میشود. حجگذار با توجه به اسرار باطنی حج و رعایت آن، به مدارج بالاتری از قرب و رضایت الهی میرسد. در این نوشتار برخی از اسرار باطنی حج بیان میشود، هرچند که حجاج به خاطر شرایط کرونایی از زیارت خانه خدا و اعمال و مناسک حج محروم هستند اما دانستن اسرار حج در موسم آن خالی از لطف نیست.
***
حضور قلب در حج
در حج شایسته است حجگذار در تمامی مدت انجام مناسک حضور قلب داشته و به یاد خداوند متعال باشد. خصوصیت حج نسبت به عبادات دیگری مانند نماز و روزه این است که، مناسک حج در اماکن خاصی مانند میقات، منا، مشعرالحرام، مسجدالحرام، و کعبه، انجام میشود. این اماکن جلوهگری داشته و ازدحام جمعیت در آنجا زیاد میباشد؛ لذا سبب میشوند که حضور قلب حجگذار از بین رود یا به قول معروف تمرکز حواسش مخدوش شود. بنابراین، مسئله حضور قلب در حج مهمتر و مشکلتر بوده و مکلفی که آن را رعایت کند، به اجر و پاداش بیشتری میرسد.
حضور قلب روح و مغز عبادات است. در آموزههای دینی بر این مسئله تأکید شده است. عدم حضور قلب و پریشانی خاطر سبب نقص در عبادت میشود که چنین نقصی با عبادات مستحبی مانند تسبیحات حضرت زهرا(س) یا نوافل مستحبی یومیه جبران میشود. در حدیث آمده است که: «عن ابی جعفر(ع) قال: قالالله... و إنه ليتقرب الی بالنافلهًْ» همانا بنده من با نوافل به من تقرب میجوید(محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج5، ص733). آیتالله سعادتپرور پس از ذکر حدیثِ «إِنَّما أُمِرْنا بِالسُّنَّهًْ لِيَكْمُلَ بِها ما ذَهَبَ مِنَ المَكْتُوبَهًِْ» (احمدبنمحمد برقى، المحاسن، ص29)، میفرماید: علت اينكه به سنت [نوافل] امر شدهايم، آن است كه نواقص نمازهاى واجب با آن تكميل گردد(على سعادتپرور، راز دل، ص202).
اسرار حج در روایت امام زینالعابدین(ع)
حِكَم و فوايد عظيم اخلاقى و اسرار لطيف روحى و نكات دقيق تربيتى كه در احكام متقن الهى، مخصوصاً در مناسک عاليه حج قرار داده شده است، وقتى از مجراى كلام نورانى امام معصوم و حجت كبراى حضرتِ حق، ابلاغ و القا مىشود، از حيث هدايت دلهاى آماده و تربيت قلوب صافى تأثيرى عميقتر و راسختر خواهد داشت و در نفوس اهل ايمان جايگزينتر خواهد شد (سیدمحمد ضياءآبادى، حج برنامه تكامل، ص232).
از احادیثی که در آن حکم و فواید اخلاقی وارد شده است، حديث معروف «شبلى» است که دلالت بر لزوم حضور قلب در مناسک و اعمال حجّ داشته و اسرار و لطايف فراوانى درباره حج را دربر دارد. حرم امن الهى و سرزمين حج، خصوصيات و ويژگىهايى دارد كه هيچ نقطهاى از زمين چنين ويژگىهايى ندارد. در اين سرزمين نمىتوان بدون احرام از ميقات گذشت و وارد منطقه توحيد و مهبط وحى گرديد؛ گرچه برخى از امور، موقتاً و در حال احرام بر انسان حرام است (مانند كندن مو، نگاه كردن به آينه، صيد كردن، و عطر زدن)، ولى برخى از امور مطلقاً حرام است. مطابق بيان امام سجاد(ع)، در حديث شبلى، حجگزار بايد هنگام احرام بستن قصد كند هرچه را خدا بر وى حرام كرده، او هم بر خود تحريم كند. منظور همه گناهان است. پس احرام در ميقات يعنى خدايا من تعهد مىكنم كه همه محرمات را بر خود تحريم كرده، براى هميشه آنها را ترک كنم (عليرضا بصيرى، گلواژههاى حج و عمره، بصیری، ص74-75).
مرحوم محدث نورى در كتاب «مستدرکالوسائل» حدیث امام زینالعابدین(ع) معروف به حدیث شبلی را نقل کرده است. ترتيب برخى مناسک در اين روايت، براى ترتيبى كه در فقه ثابت شده و حجگزار بايد آن را انجام دهد نيست. شايد بتوان گفت: دليل آن اين است كه امام سجاد(ع) در اين حديث شريف درصدد بيان احكام مناسک حج و تكاليف ظاهرى حجگزاران نبوده است (عبدالله جوادى آملى، جرعهاى از صهباى حج، ص171).
فرازهایی از روایت امام زینالعابدین(ع)(حدیث شبلی)
وقتى امام زينالعابدين(ع)، از سفر حجّ مراجعت فرمودند، «شبلى» به استقبال حضرت رفت و امام(ضمن صحبت) فرمود: «حج بهجا آوردهاى اى شبلى؟» عرض كرد: «بله يابن رسولاللَه!».
فرمود: «آيا در ميقات فرود آمدى، جامههاى دوخته، از تن كندى و غسل كردى؟» گفت: «بله»
فرمود: «آيا در آن موقع، نيت اين داشتى كه لباس گناه از خود خلع مىكنى و جامه طاعت مىپوشى؟» گفت: «خير»
فرمود: «آيا بههنگام برهنهگشتن از پوشاک دوختهات، توجه به اين معنى داشتى كه از ريا و نفاق و ورود در كارهاى شبههناک، مجرد و بركنار مىگردى؟» گفت: «خير»
فرمود: «آيا موقع غسل و شستوشو دادن تن، قاصد اين بودى كه خود را از خطيئات و گناهان، شستوشو مىدهى؟» گفت: «نه»
فرمود: «بنابراين، نه در ميقات فرود آمدهاى و نه از لباس دوخته، مجرد گشتهاى و نه غسلى كردهاى»
سپس فرمود: «آيا خود را تنظيف كردى (كثافات و موهاى زايد را از بدن زدودى) و لباس احرام پوشيدى و پيمان حج بستى؟»
عرض كرد: «آرى»
فرمود: «آيا همزمان با تنظيف بدن، نيت اين كردى كه با داروى توبۀ خالص، قذارت و كثافت گناه از قلب و جان، بزدايى؟»
گفت: «خير»
فرمود: «آيا موقع مُحرم شدن، متوجه اين معنى بودى كه تمام آنچه را كه خدا حرام كرده، بر خود تحريم كنى و هرگز پيرامون آن نگردى؟»
گفت: «نه»
فرمود: «آيا بههنگام عقد حج و بستن پيمان حج، به اين نيت بودى كه هرگونه عهد و قرارداد با غير خدا را (كه برخلاف رضاى خدا است) مُنحلّ كنى (و زير پا بگذارى و تنها با خدا عقد عبوديّت و بندگى ببندى)؟
گفت: «نه»
فرمود: «پس با نداشتن چنين قصدى، در حقيقت نه تنظيف كردهاى و نه محرم شدهاى و نه پيمان حج بستهاى»
سپس فرمود: «آيا به منى رسيدى و آنجا رَمى جمرات كردى و سر تراشيدى و قربانى كردى و در مسجد خيف نماز خواندى و بعد از آن به مكه برگشتى و طواف افاضه بهجا آوردى؟» (طواف افاضه، همان طواف حج و زيارت است، و چون بعد از مراجعت و افاضه از منى به مكه انجام مىشود به طواف افاضه تعبير شده است.)
گفت: «آرى.»
فرمود: «هنگام رسيدن به منى و رمى جمرات، اين توجه را داشتى كه بايد به نتيجه كار و غايت اعمال، رسيده باشى و خدا تمام حوايجت را برآورده و خواستههايت را اعطا فرموده باشد؟»
گفت: «خير»
فرمود: «آيا موقع رمى جمار، اين نيت در تو بود كه با اين عمل، دشمن خود، ابليس را كوبيده و با پايان دادن به حج گرانقدر و نفيست، تخلف فرمان شيطان كردهاى؟»
گفت: «خير»
فرمود: «موقعى كه سر مىتراشيدى، به اين نيّت بودى كه از تمام پليدىها و كثافات روحى، پاک گشته و از تَبِعات سوء (ظلم و تعدّى به) آدميان (با تصفيه حقوق آنان) تطهير شده و همچون روز ولادت از مادر، عارى از گناهان گرديدهاى؟»
گفت: «نه»
فرمود: «از نمازى كه در مسجد خيف خواندى، به درک اين حقيقت رسيدى كه جز خدا و گناهت از كسى نترسى و جز رحمت خدا به چيزى اميدوار نباشى؟»
گفت: «نه»
فرمود: «آيا موقع ذبح قربانى، نيّتت اين بود كه با تمسّک به حقيقت پرهيز و ورع، حنجره طمع را بريدهاى و از سنّت ابراهيم(ع) پيروى كردهاى كه با ذبح فرزند و ميوه قلب و آرامبخش دلش، سنّت بندگىِ بااخلاص و تقرّب به درگاه خدا را براى آيندگان بعداز خودش پايهگذارى كرد؟ (معناى واقعى توحيد و رضا و تسليم را به دنيا نشان داد)»
گفت: «خير»
فرمود: «آيا بعداز اين كه از منى به مكّه مراجعت كردى و به طواف بيت پرداختى، متذكّر اين معنى بودى كه اكنون با بهره كافى از رحمت خدا به محيط اطاعت و بندگى وارد شده و دست بر دامن حبّ خدا زدهاى؟ وظايف واجب بندگى را به پايان رسانيدهاى و در مقام قرب خدا منزل گرفتهاى؟»
گفت: «خير»
در اين موقع، امام زينالعابدين(ع) فرمود: «بنابراين، تو، نه به منى رفته و نه رمى جمرات نمودهاى؛ نه سر تراشيده و نه قربانى كردهاى، نه نماز در مسجد خيف خوانده و نه طواف بيت، انجام دادهاى و بالاخره به مقام قرب خدا نرسيدهاى. برگرد، چه آنكه تو حج بهجا نياوردهاى!
شِبْلى كه اين اسرار و دقايق مربوط به اعمال حج را از امام شنيد و سپس با حجّ خودش كه فاقد روح و عارى از توجه به آن اسرار و دقايق بود، سنجيد، از قصور و تفريط خود در عمل، به خود پيچيد و سخت گريست و از آن پس، دائماً به تعلّم و آموختن اسرار مناسک پرداخت تا آنكه مجدّداً سال دیگر، عازم حج شد و با معرفت و يقين كامل، حجّ ديگرى بهجا آورد. (محدث نورى، مستدرکالوسائل و مستنبطالمسائل، ج10، ص166- 172)
دفع شبهه
با مطالعۀ حدیث شبلی، ممکن است شبههای برای خواننده پیش آید. آن هم این است که حجگذار اگر به اسرار باطنی حج توجه نکند و آنها را نیت نکند، حجش قبول نیست و از ذمهاش ساقط نشده است؛ چون امام سجاد(ع) به شبلی فرمود: «برگرد كه تو، حجّ بهجا نياوردهاى.» جواب این است که در حج و دیگر عبادات مانند نماز و روزه، چنانچه مکلف ضوابط و شرایط مطرح در رسالههای عملی مراجع تقلید را انجام دهد، بریءالذمه شده و واجب از گردن او ساقط میشود؛ اگرچه به اسرار باطنی عبادت که روح عبادت است، توجه نداشته باشد. زیرا توجه به اسرار باطنی عبادات، سبب قبولی عبادات نیست بلکه زمینهساز ثواب اخروی بیشتر و قرب و خشنودی الهی است.
آیتاللّه ضیاءآبادی با بیانی شیوا به تقریر شبهه و پاسخ آن پرداخته است:
مقصود امام از اينكه به آن شخص حاجّ كه اعمال و مناسكش، عارى از توجه به مقاصد عالى و اسرار لطيف حجّ بوده است، فرمود: «برگرد، چه آن كه تو، حجّ بهجا نياوردهاى»، و هم، منظور حكيم ناصرخسرو علوى در گفتار منظومش «گفتم اى دوست پس نكردى حج» اين نيست كه اصلًا عبادت حجّ خالى از توجه به اسرار و لطايف، باطل بوده و اِسقاط تكليف و ابراء ذمّه، نمىكند و احتياج به اعاده و تجديد عمل دارد. خير، مقصود اين نيست، بلكه عبادت حج، وقتى با همان شرايط و آدابى كه فقیهان در مناسک بيان فرمودهاند انجام شد؛ اگرچه عارى از توجه به مقاصد و اسرار و دقايق باشد، صحيح انجام شده و مُسقِط تكليف است و نيازمند به قضا و انجام دوبارۀ عمل نيست.
منتها، آن حجّ كاملى كه منشأ آثار عظيم روحى مىشود و جوهر روح را حركت مىدهد و به سيروسلوک، وامىدارد و به درجات عالى قرب خدا مىرساند و مقبول درگاه الهی و مشمول عنايات خاصّ حضرت حق مىسازد، نخواهد بود و انواع تحوّلات درخشان اجتماعى و اقتصادى را كه مولود وحدت و اتّحاد جوامع اسلامى است، بهوجود نخواهد آورد. در نتيجه، آن سيادت و عظمت چشمگير جهانى كه يكى از اهداف عالى شارع اقدس اسلامى است، براى جامعه مسلمين، محقّق نخواهد شد. پس منظور امام سجاد(ع) از بيانات منقول در روايت، ترغيب مسلمين به انجام حجّ كاملى است كه منشأ تحوّلات عظيم اجتماعى و روحى است و در تأمين سيادت و سعادت هر دو جهان اثربخش است. (سیّد محمّد ضیاء آبادی، حج برنامه تكامل، ص246)
گفتاری از احمد نراقی در معراجالسعاده
یکی از دانشمندان بزرگ اسلامی که در زمینۀ اخلاق تتبع و پژوهش کرده است، ملا احمد نراقی است. وی از دانشمندان دورۀ قاجار بوده و کتاب ارزشمند معراجالسعاده را نگاشته است. کتاب وی مورد توجه اساتید اخلاق کنونی بوده و مطالعۀ آن را سفارش میکنند. نراقی در اواخر کتاب معراجالسعاده به اسرار باطنی برخی از عبادات، از جمله حج، پرداخته است. دربارۀ اسرار باطنی حج چنین نوشته است:
بدان كه آدمى چون به قصد حجّ از وطن خود بيرون برود و داخل بيابان شود و گردنهها و عقبات را مشاهده كند و رو به خانه خدا آورد بايد متذكّر گردد بيرون رفتن خود را از دنيا و گرفتارى به گردنههاى عالم برزخ و محشر، تا ملاقات حضرت داور و از تنهايى راه، ياد تنهايى قبر كند. و از تشويش «قطّاع الطّريق» و درندگان صحرا، ياد هول موذيات عالم برزخ نمايد. و چون ميقات رسد و جامه احرام پوشد، به فكر پوشيدن كفن، افتد و ياد آورد زمانى را كه به كفن خواهند پيچيد و با آنجامه به حضور پروردگار خواهند برد، زيرا جامه احرام، شبيه به كفن است، و چون احرام بست و زبان به «لبيّك اللّهمّ لبيّک» گشود بداند كه معنى اين كلام اجابت نداى پروردگار است اگرچه بايد اميدوار به قبول لبيّک او باشد. امّا از ردّ آن نيز خوفناک باشد و بترسد كه: مبادا جواب او رسد كه «لا لبّيك و لا سعديك». پس بايد متردّد ميان خوف و رجا باشد و از خود و عمل خود نوميد، و به فضل و كرم الهى اميدوار باشد. و بداند كه وقت لبّيک گفتن، ابتداى عمل حجّ است و محل خطر است.
و چون صداى مردمان به تلبيه بلند شود متذكّر شود كه: اين اجابت نداى پروردگار است كه فرموده است: {وَ أَذِّنْ فِى النَّاسِ بِالحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً} (حج: 22/27) خلاصه معنى آنكه: «ندا كن مردمان را كه به حجّ حاضر شوند.»
و از اين ندا به ياد نفخ صور و برآمدن مردم از قبور افتد، كه كفنها در گردن به عرصات قيامت ايشان را مىخوانند.
و چون داخل مكّه شد به فكر افتد كه: حال، داخل حرمىگرديد كه هركه داخل آن شود در امن و امان است. و اميدوار شود كه: به اين واسطه از عقاب الهى ايمن گردد. و دل او مضطرب باشد كه: آيا او را قبول خواهند كرد و صلاحيّت قرب حرم الهى را خواهد داشت يا نه، بلكه به دخول حرم، مستحقّ غضب و راندن خواهد شد. و بايد اميد او در همه حالات غالب باشد، زيرا شرف خانه، عظيم است، و صاحب خانه كريم، و رحمت او واسع، و فيض او نازل، و حقّ زيارتكنندگان خود را منظور دارد. و كسى كه پناه به او آورد ردّ نمىنمايد. و چون نظر او به خانه افتد مستشعر عظمت آن گردد، و چنان تصوّر كند كه: گويا صاحب خانه را مىبيند. و اميدوار شود كه: چنانكه به ملاقات خانه فايز شد به ملاقات صاحبخانه نيز مشرّف خواهد شد. و شكر خدا را بهجا آورد كه: به اين موهبت كبرى رسيد (احمد نراقی، معراجالسعاده، ص883 - 885)
نتیجهگیری
حضور قلب و اسرار باطنی، روح عبادت است و در متون دینی اعم از قرآن و روایات بر آن تأکید شده است. مسلمانان علاوهبر انجام دادن مناسک حج، شایسته است اخلاص و رضای خدا و توجه کامل نسبت به مناسک را داشته باشند. امام سجاد(ع) با مخاطب قرار دادن شبلی نسبت به اعمالی که در مناسک حج انجام داد، او را به حضور قلب و توجه به اسرار باطنی راهنمایی کرد. لازم است از این روایت برای انجام تمامی اعمال عبادی خویش الگو بگیریم.