تجسم «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» در رفتـــار رهبـــر انقـــلاب
به گفته فرمانده وقت کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رهبر انقلاب در شهریورماه سال 88 در جلسهای فرمودند که جریان اخیر یک فتنه بود، نه بحران؛ مخلوط شدن حق و باطل، جریان اخیر را تبدیل به فتنه کرد. شکست جمهوری اسلامی، شکست اسلام است و حفظ جمهوری اسلامی مثل حفظ نماز است. نظام جمهوری اسلامی حتّی توسّط دشمنان قسمخورده آن و توسّط دنیا پذیرفته شده و کسی نمیتواند نظام جمهوری اسلامی را بهطور عادی سرنگون کند. دشمنان میخواهند شکل نظام و رهبری و ظاهر دولت و ظاهر قانون اساسی حفظ شود، لکن دنبال تغییر محتوا هستند. حفظ شکل نظام، شرط لازم است؛ لکن اگر محتوای نظام خالی شود، خواص هم متوجّه نمیشوند. بخشهای نرمافزاری نظام مثل عدالتخواهی، استقلال و آزادی، استکبارستیزی، منفعل نشدن در مقابل دشمن، مردمگرایی، رسیدگی به طبقات محروم، پرهیز از اسراف و زندگی اشرافی جزء مبانی انقلاب است که نباید تغییر کند. دشمنان جمهوری اسلامی هم دنبال استحاله این موارد هستند. پس نباید بگذاریم در هیچ اصلی انحراف از نظام جمهوری اسلامی اتّفاق بیفتد و راهکار آنهم شاخص کردن اصول نظام است. فتنه اخیر، دنبال زیر علامت سؤال بردن ولایت فقیه بود که از مبانی اسلام است. این جریان با فریب و تهمتزنی و دروغپراکنی توانست بخشی از مردم را با خود همراه کند. تفکیک مردم از فتنهگران و آشوبطلبان کار سختی بود که باید انجام میشد و تا حدودی انجام شد. تجزیهوتحلیل ماجرا و شناخت دوست از دشمن و مشخّص شدن مرزبندیها یک اصل ضروری است.
همچنین فردای روز عاشورا در سال 88 که شرایط ویژهای بر کشور حاکم شده و احساسات تمامی اقشار جامعه بدون استثنا به غلیان درآمده و طاقت مسئولین بخشهای مختلف در برابر فتنهگران به پایان رسیده بود و برخی مسئولین امنیّتی فهرستی از دستگیری جمعی از گردانندگان و مسبّبان حوادث پس از انتخابات تهیّه کرده بودند، رهبر انقلاب مسئولین ذیربط را فرامی خوانند تا ضمن تحلیل ماوقع، آنها را در تشخیص درست حوادث یاری کنند. آقا در این جلسه اظهار میکنند میخواهیم یک فهم مشترک داشته باشیم. موقعیّت حسّاس است و تجربهای برای جمهوری اسلامی است. چون دیروز به امام حسین(علیهالسّلام) توهین کردند، حتماً سیلی خواهند خورد. لکن خواصّ ما باید حواس شان جمع باشد. در اینجا دو جریان بود. یک جریان که به فتنه میدان دادند؛ دعوای اینها دعوای کسب قدرت است. البتّه اسباب زحمت برای نظام فراهم کردند. جریان دوّم که بهخاطر جریان اوّل، به صحنه آمده است جریان ضدّ انقلاب است و مسئلهاش خامنهای هم نیست؛ حتّی اگر من هم نباشم فرد دیگری بیاید سرِ کار، آنها باز با نظام مسئله دارند. این جریان، جریان ضدّ انقلاب است. ممکن است از جریان اوّل هم در قضایای دیروز بوده باشند. باید ببینیم با چه کسی طرف هستیم. هدف ما باید جریان دوّم باشد. شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر اصل ولایت فقیه ماهیّت آنها را روشن میکند. این را باید محکم برخورد کرد. جریان ضدّ انقلاب با اصل نظام محاربه کردهاند. الان اولویّت در برخورد با جریان ضدّ انقلاب است؛ الان وقت دستگیری زید و عمرو نیست. جریان اوّل باید حساب خود را از ضدّ انقلاب جدا کند. باید سؤال شود که چرا جریانی که به فتنه میدان داد از جریان ضدّ انقلاب اعلام برائت نمیکند؟
رویکرد فوق شاهد مثالی بر این حقیقتِ ناظر بر شخصیّت و سیره رهبر انقلاب است که هیچگاه در برابر جریان ضدّ انقلاب، اهل مجامله و مماشات نبوده و نیستند؛ برخلاف آنکه نسبت به مجموعه نیروهای معتقد و پایبند به گفتمان انقلاب (حتّی اگر برخی مواضع و رفتارهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادیشان را نادرست بدانند) اهل مدارا و سماحت نظر هستند؛ بهشرط آنکهاندازه نگه دارند کهاندازه نکو است. منطق ایشان برگرفته از قرآن است که حضرت رسول رحمةللعالمین
(صلّیالله علیهوآلهوسلّم) و مؤمنان به ایشان را اینگونه معرّفی میکند: «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»1 و در آیهای دیگر که در کنار این آیه مفهوم بیشتری دارد، میفرماید: «جاهد الکفّار و المنافقین و اغلظ علیهم»2؛ یعنی شدّت عمل روزافزون بر دشمنان و انقلابینماها و لطف و مرحمت و مدارا در برابر نیروهای معتقد و ملتزم به مبانی و اصول. اگر به هریک از این دو وجه بیاعتنائی شود و یا به اقتضا و تناسب به آن عمل نشود، یقین بدانیم که امور کشور و مردم سامان نمیگیرد؛ زیرا این دستور الهی است و خطابردار نیست. اینکه جمعی بکوشند از اسلام و امام و رهبری، چهرهای صرفاً رحمانی نشان دهند، همان ضربهای را میزند و انحرافی را بهوجود میآورد که دستها و زبانهای خباثتآلودی، کوشیدهاند تصویری طالبانی و خشونتزا از اسلام و امام و رهبری ارائه کنند. این تحریف دین و رهبریِ مبتنی بر دین است و البتّه خوابی است که هیچگاه تعبیر نمیشود؛ خواه دیروز که امام بر این اصل دینی ایستادند و خواه امروز که جانشین ایشان بر تداوم ممشای امام، استوار و ثابتقدم هستند.
جالب است بدانیم در همین جلسه که خاطرهاش بازگو شد، وقتی آقا از نامزدهای انتخابات و حامیان شاخص سیاسی آنها که در زمره جریان اوّل بودند نام میبرند و بر لزوم اعلام تبرّی آنها از جریان ضدّ انقلاب تأکید میکنند، یکی از مسئولین عالیرتبه قضایی با اشاره به اعتراض عدّهای در ابتدای انقلاب به حکم قصاص و اینکه امام آنها را مرتد قلمداد کرده بودند، به آقا میگوید خوب است شما مثل امام بگویید اگر جریان اوّل از جریان ضدّ انقلاب اعلام برائت نکند، نظام همان رفتار امام را با آنها خواهد کرد؛ امّا آقا توصیه او را قبول نمیکنند.
مورد دیگر اینکه چند روز پس از راهپیمایی ۲۲ بهمن، رهبر انقلاب در جمع متصدّیان برگزاری مراسم اظهار میدارند حضور بینظیر مردم خستگی را از تن همه خارج کرد. همه کاری را که ضدّ انقلاب و فتنهگر و آمریکا و صهیونیسم انجام دادند، مردم مثل جریان رودخانه زلال و پاکی همه اینها را شستند و کنار گذاشتند. فرق ما با آنهایی که خدا ندارند، «لا مولا لهم»3 این است که اگر چشم، کار آنها را نبیند کار آنها هدر رفته است و اگر چشمی کار ما را نبیند، چون کار ما خالصانه است، این ماندگار است. خدای متعال به کاری که از روی اخلاص باشد برکت میدهد «کلمةً طیّبةً کشجرةٍ طیّبةٍ اصلها ثابتٌ و فرعها فی السّماء»4. حالا همه دستگاههای تبلیغی شرق و غرب دست به دست هم دهند که واقعیّت ۲۲ بهمن را انکار کنند یا کتمان کنند، نمیتوانند واقعیّت را تغییر دهند. شما بدانید سیاستگذاری استکبار با این حضور ۹ دی و ۲۲ بهمن تغییر میکند؛ مبارزه دولتها بُردوباخت دارد، لیکن وقتیکه یک ملّت یکصدا در صحنه هستند با آنچهکار میتوانند بکنند.
بهراستی چه عواملی موجب شد کشور
از سقوط در پرتگاه فتنه 88 رهایی یابد؟
آخرین مطلبی که لازم است بهصورت اجمالی و با بازگویی برخی اخبارِ دراختیار به آن اشاره شود (و نگارش صفحاتی از این دفترِ گشودهشده به پایان رسد) کوشش برای یافتنِ پاسخ بنیادیترین پرسشی است که همه مدافعین و مخالفین نظام جمهوری اسلامی با آن روبهرو بوده و هستند؛ برخورداری کشور از ولایت فقیه و به تعبیر دیگر رهبری دینی چه تأثیری در نوع مواجهه با رخدادهای مرتبط با حکومت و جامعه داشته است؟
روشن است که این پرسش ناظر به همه زمانها و همه رخدادها است، لیکن در این نوشتار مصادیقی از رفتار رهبر انقلاب حول انتخابات سال 88 بازگو میشود:
نخستین مصداق، پافشاری بر رأی مردم و اصرار بر برگزاری به موقع، حدّاکثری و رقابتی انتخابات و پاسداشت جمهوریّت نظام در دورههای مختلف بوده است که درباره آن توضیح داده شد و بر آن افزوده میشود که در همان سال 88 یکی از افراد شناختهشده به رهبر انقلاب پیشنهاد میدهد برای فیصله دادن ماجرا، 5 میلیون از آراء فرد منتخب باطل شود تا نتیجه انتخابات در مرحله دوّم مشخّص شود. بهرغم اینکه باتوجّهبه واقعیّتهای جامعه و ازجمله نظرسنجیهای مراکز داخلی و خارجی، این مسئله تغییری در طرفِ پیروز در انتخابات بهوجود نمیآورد امّا چون فاقد حجّت شرعی و وجاهت و مستندات قانونی بود، از سوی رهبر انقلاب پذیرفته نشد. ناگفته نماند بیاعتنائی به رأی مردم در نزد عدّهای و اصرار رهبری بر لزوم واقعی و نه نمایشی بودن انتخابات مسبوق به سابقه بوده است؛ همچنانکه همین افراد چون معتقد به انتخابات با مشارکت حدّاکثری مردم نبودند، در دورهی آقای خاتمی در جلسهای به رهبر انقلاب میگویند صداوسیما در اختیارمان است و با کمک آن میتوانیم 12 میلیون رأی داشته باشیم و فرد موردنظرمان بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شود. توصیهای که همواره با مخالفت رهبری روبهرو شده است.
پانوشتها:
1- سوره فتح، بخشی از آیه 29، ترجمه: «بر کافران سختگير [و] با همديگر مهربانند.»
2- سوره توبه، بخشی از آیه 73، ترجمه: «با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگير.»
3- سوره محمّد(ص)، بخشی از آیه 11، ترجمه: «سرپرست [و يارى] نيست.»
4- سوره ابراهیم(ع)، بخشی از آیه 24، ترجمه: «سخنى پاک که مانند درختى پاک است که ريشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است.»