پالایش افکار و عقاید(2)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
از منظر آموزههای وحیانی چگونه میتوان افکار و عقاید صحیح را از افکار و عقاید ناصحیح مورد شناسایی قرار داد و پیرایههای فکری و اعتقادی را پالایش نمود؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال به بحث لزوم شناخت انواع آفات فکری و اهم موانع پالایش عقیده در آموزههای وحیانی شامل: 1- ظن و گمان 2- تمایلات نفسانی پرداختیم. اینک در ادامه دنباله مطلب را پی میگیریم.
3- تعصب
یکی دیگر از موانع دستیابی به آرای درست و مطابق با واقع، تعصب است. تعصب عبارت است از: اوجگیری پیروی فرد از تمایلات نفسانی، تا آنجا که به یاری و هواداری فرد یا گروه یا اندیشه و سنتی (با هدفی غیر از رعایت حدود و حریم حق) بینجامد. به تعبیر دیگر جانبداری از خویشان و قوم و قبیله، هواداری از حزب و گروه و سازمان، حمایت از فرهنگ و آداب و رسوم، طرفداری از دین و مذهب، هواخواهی نژاد و زبان و یا مانند آن، اگر بر پایه امیال نفسانی، و نه براساس ملاکهای حق و عدالت بنا شود تعصب خواهد بود.
الگوی متعصبان
طبق تعبیر امام علی(ع) شیطان پیشوای متعصبان و اسوه آنان است. آنجا که در توصیف او میفرماید: «امام المتعصبین و سلف المستکبرین، الذی وضع اساس العصبیهًْ» شیطان (ابلیس) پیشوای متعصبان، پیشینه مستکبران است کسی که بنیاد تعصب را بنا نهاد (نهجالبلاغه- خطبه 192) پس نخستین متعصب در جهان، ابلیس (شیطان) است و تعصب او از سنخ تعصب نژادی است، زیرا هنگامی که خداوند به وی فرمان داد که بر آدم سجده کند، سر باز زد و تکبر ورزید، چرا که نژاد خود را بر نژاد آدم برتر میدانست، از آن جهت که او از آتش آفریده شده بود و آدم از خاک.
آثار تعصب
نخستین اثر این خصلت شیطانی که اگر در وجود انسان نهادینه شود بیشترین زیان را برای او دارد این است که باورها را آنگونه که انسان تمایل دارد میسازد، به سخن دیگر تعصب از بیماریهای روانی است که مانع دستیابی انسان به حقیقت میگردد. از این جهت انسان متعصب در نهایت جز به آنچه خصلت تعصب اقتضا میکند نمیرسد. تأثیر دیگر تعصب آن است که آدمی براساس گوینده و نه محتوای سخن داوری میکند و فرصت اندیشیدن درباره درستی تا نادرستی سخن را از دست میدهد. و بیماری تعصب به انسان القا میکند که به گوینده بنگرد و اگر او را مانند خود یافت، رأیش را درست وگرنه نادرست انگارد.
راهکار اسلام برای پالایش عقیده متعصبانه
سفارش و تأکید آموزههای وحیانی برای پالایش عقیده متعصبانه در اینجا دوری از تعصب و توجه به سخن گوینده و دقت در اندیشه صاحب عقیده است، با چشم پوشی از شخصیت گوینده هر که باشد و با صرف نظر از رأی حزب و گروه و جمعیت، خواه با او در مرام و آیین برابر باشد یا نه، خواه مسلمان باشد یا غیر مسلمان و خواه دوست باشد و یا دشمن. چه زیبا و عقل پذیر است این سخن خداوند که میفرماید: فبشر عبادالذین یستمعون القول فیبتعون احسنه، اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوالالباب» پس به آن بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند، بشارت بده. اینان کسانی هستند که خدایشان آنان را هدایت نموده و اینان همان خردمندان هستند (زمر- 17 و 18) بنابراین صاحبان اندیشه که از نعمت خدایت برخوردارند، کسانی هستند که به سخن و نظر دیگران خوب گوش فرا میدهند حال گویندهاش هر که میخواهد باشد، و پس از بررسی و تحقیق، استوارترین، برترین و زیباترین سخن را انتخاب و از آن پیروی میکنند. امام علی(ع) میفرماید: «(اتنظر الی من قال و انظر الی ماقال» به گوینده نگاه نکن به گفته و محتوای سخن نظر کن (غررالحکم، ح 10189) همچنین در این رابطه از حضرت عیسی(ع) روایت شده که فرمود: «خذوالحق من اهل الباطل، و لا تأخذوا الباطل من اهل الحق، کونو انقاد الکلام» حق را از اهل باطل فرا گیرید، و باطل را از اهل حق فرا مگیرید، ناقدان سخن باشید (بحارالانوار، ج 2، ص 96) این روایت آشکارا دلالت دارد که نباید تعصب موجب شود که مسلمان سخن حق دیگران را بدین جهت که گوینده مسلمان نیست یا عقایدی باطل و فاسد دارد کنار بنهد و یا سخن نادرست را از کسانی که با او هم عقیدهاند، بپذیرد. به هر حال معیار حق و حقیقت است نه شخص و گوینده و اسلام نیز چیزی جز تسلیم در برابر حقیقت نیست.
ادامه دارد