از سـنگ تــا مـــوشکهای نقطـه زن
امین الاسلام تهرانی
اشاره
رژیم آپارتاید صهیونیستی سالهاست که دیگر با چیزی تحت عنوان «ملت عرب» روبرو نیست تا هر آنچه میخواهد بکند و در ظرف چند روز نسخه کل این ملت را با حمایت غرب بپیچد. امروز اما آنچه در مقابل این رژیم قرار گرفته، «جبهه مقاومت» است. این جبهه که پایه و مایه عقیدتی دارد، با پرچم اسلام، رهبری معنوی و نظامی ایران و با محوریت جمهوری اسلامی، به نقطهای رسیده است که نه تنها سد سترگی مقابل این رژیم و حامیانش است، بلکه با تغییر معادلات منطقهای و به تبع آن، معادلات جهانی، جایگاه تعیینکننده دارد. در مقاله پیش رو، نویسنده ابتدا جبهه مقاومت را تعریف میکند، سپس برای نشان دادن شعاعی از قدرت آن، هزینههایی که جبهه مقاومت در غزه به رژیم صهیونیستی تحمیل کرده است، را مورد بررسی قرار میدهد. به همین خاطر، جنگ اخیر غزه به طور مفصل مورد بررسی قرار میگیرد. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
سرویس خارجی
تولد جبهه مقاومت
پر بسامد شدنِ استفاده از اصطلاحِ «جبهه مقاومت» یا «محور مقاومت» در جهان، به سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی برمیگردد و شاید هم این اصطلاح نخستین بار با نوشتهای از یک روزنامه عربی بر سر زبانها افتاده است؛ این روزنامه مقابل اصطلاح «محور شرارت»، که توسط «جرج بوش»، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ مطرح شد، اصطلاح «محور مقاومت» را مطرح کرد. در اصل، گروهها و کشورهای «محور مقاومت» مقابل تلاشهای آمریکا برای سلطه بر جهان (به ویژه منطقه غرب آسیا) میایستند. هدف این جریان، مخالفت با منافع «استکبار و صهیونیسم» و مبارزه با ائتلاف عبری ، عربی و غربی در جهان است.
مسلّم است که اصطلاح محور مقاومت، یا جبهه مقاومت، اصطلاحی است برای اشاره به اتحاد نانوشته میان جمهوری اسلامی ایران و گروههای سلطهستیز و ضد صهیونیستی منطقه، چون حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن، حماس و جهاد اسلامی فلسطین و... حتی این اتحاد گستره بیشتری نیز پیدا کرده است و خواهد کرد.
این جبهه که در زمان تولدش، هیچ تصور نمیشد توان هماوردی با آمریکا و رژیم صهیونیستی را داشته باشد، حالا به جایی رسیده است که در جنگ 12 روزه اخیر، همه شاهد بودهایم که چه ضربات مهلکی را متوجه رژِیم اسرائیل کرده است. همان طور کهاشاره شد، جبهه مقاومت، در مناطق گستردهای از غرب آسیا فعال است، ولی در این جا فقط به شاخه فلسطیناشاره میشود.
قبل از وقوع جنگ اخیر، جبهه مقاومت بیشتر حالت تدافعی داشته است ، بدین ترتیب که ابتدا ارتش صهیونیستی دست به حملهای میزده است و سپس، رزمندگان مقاومت با این رژیم مبارزه میکردهاند. اما در جنگ اخیر، مقاومت در یک ابتکار جدید، عرصه و میدان حمایت نظامی و میدانی را به کل فلسطین تسری داد و اعلام کرد که از این پس، هر نقطه از فلسطین و هر فلسطینی در هرجایی از فلسطین مورد تعرض و تجاوز صهیونیستها قرار گیرد، رژیم صهیونیستی با پاسخ مقاومت روبرو خواهد شد. مقاومت زمانی در فلسطین، «سنگ» نماد مقاومت بود، ولی اکنون به جایی رسیده است که موشکهای نقطهزن نمادِ مقاومت شده است.
برای کنکاش بیشتر درخصوص افزایش قدرت و نفوذ مقاومت ، جنگ اخیر غزه و عملیات موسوم به «شمشیر قدس» را مورد بررسی قرار میدهیم. این بررسی، نشان خواهد داد که از این پس، رژیم صهیونیستی نمیتواند مثل سابق، دست به ماجراجویی بزند، چون پیشاپیش میداند که هزینههای سنگینی را باید بپردازد.
شمشیر قدس
درگیری رژیم آپارتاید صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطین از روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه و پس از پایان ضربالاجل مقاومت به تلآویو، مبنی بر لزوم پایان تعرضها به قدس و مسجدالاقصی آغاز شد. این درگیری تا بامداد روز جمعه حدود سه هفته پیش در جریان بود، تا آنکه از ساعت دو بامداد جمعه (۲۱ مه/ ۳۰ اردیبهشت) آتشبس در غزه به جریان افتاد و خبر توافق، شامگاه پنجشنبه و بعد از جلسه کابینه امنیتی رژیم اسرائیل، که هنوز در شوک بود، اعلام شد. در طول نبرد 12 روزه، رژیم صهیونیستی در غالب حملات خود، با هجوم به مناطق مسکونی، زنان و کودکان فلسطینی را به خاک و خون کشیده است. ولی مقاومت هم دست روی دست نگذاشته و ضربات تمامکنندهای را متوجه تلآویو و دیگر شهرهای رژیم صهیونیستی در عمق خاک فلسطیناشغالی کرده است.
ارتش رژیم صهیونیستی طی حملات وحشیانه خود به مناطق مسکونی نوار غزه، ۲۴۸ فلسطینی را به شهادت رساند. بر اساس برخی آمارها، شمار شهدای این حملات، بیش از 250 فلسطینی بوده است. در این حملات، ۶۶ کودک به شهادت رسیده و دست کم 2000 نفر مجروح شدهاند. همچنین، وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد، در جریان بمباران اخیر غزه از سوی نظامیان رژیم صهیونیستی، اعضای 19 خانواده فلسطینی به شهادت رسیدند. دو سازمان حقوق بشری نیز گفتهاند، رژیم صهیونیستی از زمان یورش به غزه، مانع خروج بیماران سرطانی از این منطقه و انتقال به بیمارستانهای فلسطینی در قدس و کرانه باختری میشود. البته، این دو مورد، تنها بخشی از جنایات رژیم صهیونیستی بوده است.
تمام این جنایات در سایۀ سکوت غرب و در مواردی حتی، با حمایت ضمنی و گاهی صریح غرب از رژیم صهیونیستی، صورت گرفته است. اما، آنچه این جنگ را متفاوت کرده، جنایات و حمایتهای غرب نبوده است؛ این جنایات همیشه تکرار میشده است. قدرتنمایی شاخه فلسطینی جبهه مقاومت، این نبرد را با همۀ نبردهای دیگر، متفاوت کرده است. عملیات اخیر نیروهای مقاومت که تحت عنوان «شمشیر قدس» شناخته میشود، این بار به طور ویژه، هیمنه پوشالی رژیم آپارتاید اسرائیل و گنبد آهنینِ کذاییاش را با چالش جدی مواجه کرد.
جنگ اخیر غزه یک سری تفاوتهای مهمی با تمامی جنگهای پیشین مقاومت با رژیم صهیونیستی داشت. یکی از این تفاوتها، بروز جلوه تازهای از کلیتِ محور مقاومت بود که توانست صهیونیستها را در چند جبهه تحت فشار بگذارد.
همچنین، باید توجه کرد این جنگ به خاطر بیتوجهی رژیماشغالگر قدس به ضربالاجل حماس آغاز شد، یعنی مقاومت به جایی رسیده است که نه تنها در موضع انفعال نیست و خود ضربالاجل تعیین میکند، بلکه به تهدیدش عمل نیز میکند و با کنشهای خود، معادلات منطقهای و جهانی را تغییر میدهد و حتی معادلات را در درون رژیم صهیونیستی دگرگون میکند، که سقوط دولت اخیر، میتواند یکی از نمونههای آن باشد.
مقاومت فلسطین طی 11 روز درگیری و با عملیات شمشیر قدس، بیش از ۴۰۰۰ موشک به سمت اسرائیل شلیک کرد. جنگ اخیر از جمله اتفاقاتی بود، که باعث شد «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، درباره پیروزی مقاومت ، اعتراف بکند.
اگر مردم فلسطین سالها تنها سلاح سنگ در دست داشتهاند، امروز موشکهای دوربرد و نقطه زن در اختیار دارند. این موشکها نه تنها هیبت نظامی و شکست ناپذیری این رژیم را به باد داده، بلکه به لحاظ اقتصادی نیز این رژیم را آسیب پذیر کرده است. همچنین، میتوان ترس و وحشت ساکنین اراضیاشغالی را خسارت ناملموس حملات موشکی مقاومت در نظر گرفت و آن را به همراه خسارات اقتصادی، مورد محاسبه قرار داد.
از آغاز حملات موشکی مقاومت تا آتشبس، مراکز مهم فرودگاهی و پالایشگاهی رژیم صهیونیستی هدف قرار گرفته است. بسته شدن آسمان فلسطیناشغالی و حتی امتناع کشتیها و نفتکشها از ورود به بنادر این رژیم، یکی از پیامدهای اقتصادی درگیری اخیر بود. تنها طی دو روز ابتدایی جنگ، بیش از ۱۰۰۰ فروند موشک از سوی گروههای فلسطینی شلیک شد. علاوه بر اینکه تعداد قابل توجهی از آنها از سامانه گنبد آهنین عبور کردهاند، هزینههای بسیار زیادی نیز به این رژیم برای مقابله با راکتها تحمیل شده است. نکته مهم این است که در یک ساعت ابتدایی شروع جنگ، 300 موشک به سمت اراضیاشغالی شلیک شده است. رزمندگان فلسطینی 100 موشک را تنها در یک دقیقه نخست پرتاب کردهاند.
برای نخستین بار فرودگاه بینالمللی «بنگوریون» که فرودگاه اصلی رژیم صهیونیستی در تل آویو به شمار میرود، مورد حمله موشکی قرار گرفته است و تمامی پروازهای ورودی و خروجی از این فرودگاه متوقف و پروازها در آسمان فلسطیناشغالی به فرودگاههای جایگزین هدایت شدهاند. سخنگوی گردانهای عزالدین قسام از تمامی شرکتهای هواپیمایی جهان خواست تا به سرعت پروازهای خود را به همه فرودگاههای مستقر در فلسطیناشغالی متوقف کنند.
شرکتهای کشتیرانی از ترس حملات موشکهای مقاومت، خواستار تغییر بنادر تحویل محمولههای نفتی خود به رژیم صهیونیستی شدهاند. شرکتهای کشتیرانی درخواست کرده بودند تا محمولههای نفتی خود را در بندر «حیفا» به جای بندر «عسقلان» تحویل رژیم صهیونیستی بدهند.
علاوهبر فرودگاهها و بنادر که به لحاظ اقتصادی مهم هستند، هدف قرار گرفتن سکوهای گازی، پالایشگاه و مناطق صنعتی و انبارهای ذخیرهسازی نفت و سوخت نیز خسارات فراوانی میتواند به همراه داشته باشد. در اوج درگیری اخیر، یک منطقه صنعتی در نزدیکی عسقلان، هدف یکی از موشکهای غزه قرار گرفت و یک منبع ذخیرهسازی متعلق به شرکت نفت و زیرساختهای رژیم صهیونیستی ویران شد. این شرکت یک شبکه خط لوله انتقال سوخت را اداره میکند. از دیگر منابع انرژی رژیم صهیونیستی که در آتش موشکهای مقاومت به آتش کشیده شد، پالایشگاه نفتی «بازان» در بندر حیفا بود که دچار آتش سوزی گسترده شد، اما صهیونیستها مدعی وقوع مشکل فنی در آن بودند.
یکی دیگر از مراکز حساس و مهم فلسطیناشغالی، که از موشکهای مقاومت در امان نماند، تأسیسات اتمی «دیمونا» بود. هرچند صهیونیستها رسما چیزی در این باره اعلام نکردهاند.خبرگزاری فلسطینی شهاب، از به صدا درآمدن آژیرهای هشدار در نقباشغالی خبر داد و نوشت، پس از به صدا درآمدن آژیرهای هشدار دهنده در شهرکهای نزدیک نوار غزه، صدای انفجار مهیبی شنیده شده است. ساکنان جوامع حاشیهنشین در نزدیکی دیمونا گفتهاند پس از به صدا درآمدن آژیرهای هشدار، صدای انفجار شدیدی در سراسر مناطق الخلیل، اورشلیم (قدساشغالی) و رامالله شنیده شده است.
از دیگر عواقب مالی اقتصادی این جنگ برای رژیم صهیونیستی، خروج سرمایههای صندوق دولتی نفت نروژ به عنوان بزرگترین صندوق سرمایهگذاری دولتی جهان از دو شرکت اسرائیلی بود. این صندوق اعلام کرد، این اقدام را در اعتراض به تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین انجام میدهد. صندوق دولتی نفت نروژ با داشتن سرمایهای بالغ بر ۱.۳ تریلیون دلار بزرگترین صندوق سرمایهگذاری دولتی در جهان است.
آمارهای صهیونیستها در مورد خسارات ناشی از موشکهای مقاومت نیز جالب توجه است. در یکی از برآوردها که توسط سازمان مالیات رژیم صهیونیستی در میانه جنگ صورت گرفت، خسارات وارده به این رژیم تنها طی 4 روز ابتدایی حملات مقاومت به مناطق مختلف تحتاشغال این رژیم، نصف کل خسارت وارده طی جنگ رژیم صهیونیستی در سال 2014 علیه نوار غزه برآورد شده است. جنگ آن سال 51 روز به طول انجامیده بود.
پس از آتش بس نیز یک روزنامه اقتصادی صهیونیستی، خسارات اولیه ناشی از حملات موشکهای مقاومت در پاسخ به تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه را فاش کرد. بر اساس برآورد روزنامه «کلکلیست»، خسارات وارده در این 12 روز از خسارات وارده در جریان جنگ 2014 بیشتر است. این جنگ 11 روز به طول انجامید، یعنی کمتر از یک چهارم جنگ 51 روزه در سال 2014. بر اساس برآوردهای اولیه، هزینه خسارت مستقیم وارده به رژیم صهیونیستی در این روزها، بیش از 300 میلیون شکل (واحد پول این رژیم) یا حدود 92 میلیون دلار است که در مقایسه با 200 میلیون شکل (حدود 61 میلیون دلار) جنگ 51 روزه، بیشتر است.
بر اساس این گزارش، 5300 گزارش خسارت مالی (ساختمانها، وسایل نقلیه، زمینهای کشاورزی و غیره) از سوی ساکنان شهرکهای الغلافه و سرزمینهای مرکزی اشغالی فلسطین اعلام شده است و انتظار میرود، پس از آتشبس، در روزهای آتی پس از بازگشت باقی ساکنان به خانهها و زمینهای کشاورزی، این رقم افزایش یابد. به گزارش فارس، این در حالی است که در سال 2014، تعداد گزارش خسارات مستقیم تنها 4000 گزارش بوده است.
خسارات ناشی از بسته شدن فرودگاهها و لغو پروازها، خالی شدن بنادر و عدم تحویل محمولهها، سوختن پالایشگاهها و سکوهای گازی و مخازن ذخیرهسازی و مناطق صنعتی، خسارات وارده به مناطق مسکونی، خودروها و مزارع، خسارات عینی و مستقیمی هستند که به مرور و با گذشت زمان ابعاد آن مشخص میشود اما خسارات ناشی از بین رفتن امنیت برای شرکتها به منظور سرمایهگذاری یا فعالیت در فرودگاهها، مراکز صنعتی، سکوهای حفاری به مراتب بیشتر است.
اما در کنار خسارات سنگین مالی و اقتصادی ناشی از هدف قرار گرفتن مواضع صهیونیستها توسط موشکهای مقاومت، یک هزینه به مراتب سنگینتر نیز وجود دارد و آن هم هزینه گزافی است که صهیونیستها برای مقابله با موشکهای مقاومت باید بپردازند. روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» اعلام کرد به ازای هر رهگیری سامانه گنبد آهنین، صهیونیستها باید ۸۰ هزار دلار هزینه بپردازند که از این مبلغ حدود ۶۵ تا ۷۰ هزار دلار فقط مربوط به موشک این سامانه و باقی مربوط به هزینههای نگهداری و سایر اجزای سامانه است. یعنی صهیونیستها برای مقابله با موشکهای مقاومت که قیمتهایی در حد چند دلار دارند، باید موشکی شلیک کنند که 80 هزار دلار برایشان آب میخورد.
همچنین به نوشته روزنامه یدیعوت آحارانوت، به این هزینهها باید هزینههای مربوط به جنگ ارتش اسرائیل را نیز اضافه کرد. هزینههایی که به تسلیح و سربازگیری در این ارتش مربوط میشود و عملا بالای یک و نیم میلیارد شکل برآورد شده است.
باید توجه داشت که تا قبل از آغاز جنگ 12 روزه انتظار این بود که گنبد آهنین با هزینههای هنگفت دستکم 90 درصد از موشکهای مقاومت را رهگیری کند، اما در جریان این جنگ به اعتراف خود صهیونیستها مشخص شد گنبد آهنین از هر 7 موشک تنها یکی را رهگیری میکند. اخیراً روزنامه فایننشنال تایمز با ابراز تعجب از عملکرد گنبد آهنین در برابر موشکهای مقاومت تاکید کرد که دست کم برای صرفهجویی در هزینه موشکهایی که برای رهگیری موشکهای حماس پرتاب میشوند باید این موشکها در یک مسیر خاص و عاقلانه شلیک شود. همچنین این اطلاعات نشان میدهد گنبد آهنین در برابر حملات موشکی برای اهداف کوتاه برد از تاثیر کمی برخوردار است.
این روزنامه خاطرنشان کرده بود که توانایی گروههای مقاومت و در صدر آنها حماس و جهاد اسلامی برای هدایت حملات گسترده موشکی به اسرائیل از سال 2014 تاکنون رشد زیادی داشته و این گروهها به طور مداوم با شلیک موشک در مسیرهای پایین با هدف نفوذ بیشتر به شبکه دفاع موشکی ارتش اسرائیل تاکتیکهای خود را با موفقیت اجرا کردهاند. همچنین حماس و جهاد اسلامی اگر در مدت زمان کوتاهی به میزان کافی و در یک مکان خاص اقدام به حملات موشکی کنند میتوانند به خوبی گنبد آهنین را دور زده و خسارت زیادی به زیرساختهای حیاتی و مناطق پرجمعیت اسرائیل وارد کنند.
رژیم آپارتاید صهیونیستی که با تبلیغات بسیار بر کارآمدی گنبد آهنین مانور میدهد، شاهد این بود که بیش از 85 درصد از موشکهای گروههای مقاومت فلسطین به هدف اصابت کرد. این موضوع یکی از دلایل پذیرش آتشبس از سوی رژیم اسرائیل است. در واقع، توان رزمی و میدانی اسرائیل خصوصاً در حوزه پدافندی شامل گنبد آهنین، فلاخن داوود، پاتریوت و تاو به شدت کاهش پیدا کرده و امکان ادامه جنگ بیش از این در حوزه نظامی برای این رژیم میسر نبود.
تاثیرات روانی این حملات به میزانی بوده است که روزنامه عبری زبان «هاآرتص»، طی گزارشی درباره تأثیرات روانی موشکهای گروههای مقاومت فلسطین بر ساکنان فلسطیناشغالی نوشت، تعداد ساکنان شهرکهای اطراف نوار غزه که در جنگ اخیر با گروههای فلسطینی به مراکز حمایتهای روانی مراجعه کردهاند، ۵۴ درصد بیشتر از جنگ سال ۲۰۱۴ بوده است.
در اثر شلیک مداوم موشکهای مقاومت، زیست شهری-مدنی در سرزمینهایاشغالی با مشکلهای جدی مواجه شد. شمار زیاد مجروحین اسرائیلی سبب بروز مشکلهای روانی برای شهروندان اسرائیلی شده بود. بیش از 2 میلیون شهرکنشین در جنوب اراضیاشغالی به زندگی پناهگاهی و خروج از شهرکها روی آوردند که ترس و اطمینان نداشتن به توانایی رژیم اسرائیل در تامین امنیت ساکنان شهرکهای صهیونیستنشین عامل این وضعیت بود. آشکار شدن ضعفهای نظام دفاعی و همچنین بروز مشکلات روحی و روانی برای نظامیان و غیرنظامیان اسرائیلی به همراه تبعات اقتصادی جنگ سبب شد بنیامین نتانیاهو با برقراری آتشبس موافقت کند. پذیرش آتشبس بدون قید و شرط از دید اسرائیلیها به منزله شکست این رژیم از گروههای مقاومت فلسطین بود.
ضربات مهلک محور مقاومت در عملیاتهای موشکی اخیر با انتخاب دقیق مراکز اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی، چنان این رژیم را از پای درآورد که اسرائیل که خود را زمانی قدرت برتر منطقه میدانست، هم به لحاظ قدرت نظامی و هم به لحاظ اقتصادی متزلزل شود و در برابر خواستههای فلسطینیان و پیشنهاد آتشبس سر تسلیم فرود آورد.
جنگ اخیر از سوی دیگر به تفرقههای سیاسی که از قبل از این جنگ آغاز شده بود معنایی جدید بخشید. رژیم صهیونیستی تا قبل از این جنگ، علیرغم برگزاری چهار دوره انتخابات در تشکیل کابینه ناکام مانده بود و بسیاری از تحلیلگران داخلی در این رژیم اکنون میگویند «بنیامین نتانیاهو» قصد داشته از این جنگ به عنوان بهانهای برای بهبود وجهه خود و به ثبات رساندن جایگاه سیاسی متزلزلش استفاده کند؛ مسئلهای که او بعد از جنگ در آن کاملاً ناکام مانده و خودش را در معرض اتهامی جدید در افکار عموم -یعنی به خطر انداختن جان ساکنان فلسطیناشغالی برای به دست آوردن امتیازهای سیاسی- قرار داده است. از طرف دیگر، پایگاه «اوپندموکراسی» درمطلبی نوشته این جنگ نشان داد که ارتش اسرائیل نه یک سازمان منظم و منسجم بلکه یک گروه نابسامان و درهمآشفته است.
ارتش رژیم صهیونیستی برای بمباران غزه بسیار ضعیف و ناهماهنگ عمل کرده و کیفیت پروپاگاندای ارتش برای توجیه این بمبارانها هم بدتر از همیشه بود.به عنوان مثال، روز 14 ماه مه واحد مطبوعاتی ارتش صهیونیستها به دروغ به رسانههای خارجی گفت نیروهای زمینی اسرائیل قصد دارند وارد غزه شوند. هدف رژیم صهیونیستی این بود از این طریق نیروهای حماس را وارد پناهگاهها کرده و سپس آنها را هدف بمباران قرار دهد. این ترفند رژیم صهیونیستی راه به جایی نبرد و نیروهای حماس آن را تشخیص دادند.
سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی با توجه به ناآرامیهای موجود در کرانه باختری و در داخل فلسطیناشغالی قاعدتاً میبایست برای حملات راکتی آماده میبودند، در حالی که آنها هم از وقوع حملات و هم از قدرت راکتی گروههای مقاومت غافلگیر شدند. تنها راهبرد رژیم صهیونیستی در این جنگ، «ایجاد بازدارندگی از طریق کشتار بیشتر» بود.
جالب توجه است که در جریان جنگ اخیر، دولت «جو بایدن» در اتفاقی کمسابقه با فشارهایی بسیار بیشتر از آنچه مورد انتظار بود برای تأیید کمک تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی روبرو شد تا جایی که روزنامه گاردین چند روز پیش نوشت: «اقدام جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در جلوگیری از صدور بیانیه شورای امنیت یا عدم مطالبهگری او از اسرائیل برای وقوع آتشبس تفاوتی با آنچه روسای جمهور سابق آمریکا انجام میدادند ندارد اما لطمات سیاسی که او بابت انجام این اقدامات متحمل شده بیشتر از آن چیزی است که چند سال پیش انتظار میرفت.»
در سطح تاکتیکی، نیروهای مسلح رژیم صهیونیستی به لطف حمایتهای آمریکا و قدرتهای غربی به تسلیحات پیشرفتهای مجهزند اما از لحاظ راهبردی مشروعیت جهانی آنها روز به روز رو به کاهش است. اقدامات ارتش رژیم صهیونیستی تحت تأثیر منافع کوتاه مدت حکمرانان صهیونیست تعیین میشوند و ساکنان فلسطیناشغالی به شدت دچار تفرقه و از لحاظ سیاسی فلج هستند. اوضاع در درون رژیم بسیار پیچیده است و چک سفید امضا آمریکا اگر زمان فروپاشی فرارسد کاری برای اسرائیل از پیش نخواهد برد.چرا که، این رژیم تنها در معرض ضربات شمشیر مقاومت نیست، بلکه به علت ضربات پیشتر خورده و نیز ساختار متزلزل خودش، از درون نیز پوسیده است.
در مقابل، طرف فلسطینی که حالا پای در ایده مقاوت دارد، نه اتحاد شکننده ملت عرب، بیش از هر زمان دیگر متحد و پیشبینیناپذیراست و گزینههای زیادی برای آینده پیش رو دارند. بر همین اساس به نظر میرسد فلسطینیها علیرغم آمار بالای شهدا، جنگ را بردهاند. یک شاخصی که جنگ 2021، را از جنگهای 2014 و 2008 متمایز میکند، ورود فلسطینیان مناطق 1948 به این درگیری است. به بیانی دیگر میتوان گفت فلسطینیهای ساکن در مناطق 1948، که تا به امروز بسیاری از رسانههای عربی کوشیدهاند آنان را عربهای اسرائیلی بنامند، نه تنها به صورت منفعل در قبال این جنگ وارد صحنه نشدهاند بلکه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امور فلسطین حتی یک گام پیش از مقاومت در غزه، نسبت به حوادث محله شیخ جراح واکنش نشان دادند و در واقع این بار آنها بودند که دستکم طی چند روز اول پیشران اعتراضات ضد صهیونیستی لقب گرفتند. به اعتراف رسانههای رژیم، حضور قدرتمند و پررنگ این دسته از ساکنان اراضیاشغالی نشان داد که چنین قشری حتی با وجود گذشت 70 و اندی سال از شکلگیری اسرائیل، هنوز هویت فلسطینی خود را حفظ کرده و هرگز سلطه اسرائیل را به مثابه یک عمل انجام شده، نپذیرفتهاند.
وحدت جبهه مقاومت را میتوان به طور نسبتاً جالبی در گزارش چندی پیش رسانه الاخبار لبنان دید. روزنامه الاخبار لبنان نوشته بود که همه اینها [آنچه در جنگ اخیر غزه رخ داد] از قبل از سوی حزبالله و حماس برنامهریزی شده بود و جنگ غزه مانوری بود تا حزبالله و حماس طرح و برنامه خود را در عرصه آزمایش قرار دهند.
الاخبار همچنین نوشته بود که در خلال جنگ غزه، جنبش انصارالله یمن با حماس تماس گرفت و خواستار دریافت لیستی از اهداف برای انجام حمله موشکی و پهپادی به سرزمیناشغالی شد، اما حماس به رهبران انصارالله گفت که اوضاع میدانی در غزه بسیار خوب است و اگر دشمن صهیونیستی هر یک از خطوط قرمزی که با گروههای مقاومت بر روی آن توافق شده را رد کند، آن زمان انصارالله میتواند دست به حمله بزند.
با آغاز حمله، نادرستی تمامی پیشبینیها و ارزیابیهای سازمان اطلاعات ارتش اسرائیل درخصوص اینکه غزه به دنبال درگیری نیست، بر ملا شد. به طوریکه صهیونیستها چنین ارزیابی میکردند که «یحیی السنوار» به دنبال جنگ نیست و اولویتش بهبود وضعیت اقتصادی غزه است. به گزارش این رسانه لبنانی، از سوی دیگر صهیونیستها تهدید مقاومت فلسطین را جدی نگرفتند و گمان میکردند این تهدید نهایتا منجر به راهپیمایی در مرز غزه با سرزمیناشغالی یا شلیک چند راکت به سمت شهرکهای صهیونیستنشین در اطراف غزه خواهد شد و به گفته فلسطینیها ، آنها نمیدانستند که تهدیدکننده که «محمد الضیف» باشد، چه شخصیتی دارد و وقتی تهدید میکند به شلیک چند راکت به سمت شهرکهای صهیونیستنشین در اطراف غزه اکتفا نمیکند.
گروههای مقاومت این اتفاقات و راکتپراکنی از چند محور را از پیش برنامهریزی کرده بودند و میتوان آن را مانور جبهه مقاومت برای «جنگ بزرگ آزادسازی» دانست و تمامی هماهنگیهایی که در طول این جنگ میان گروههای مقاومت منطقه صورت گرفت، جزئی از مانور جنگ نابودی اسرائیل بود. سال گذشته «اسماعیل هنیه» به لبنان رفت و با سید حسن نصرالله دیدار کرد. در آن سفر کارشناسان نظامی حزبالله و عزالدین قسام با یکدیگر جلسه گذاشتند تا طرح «جنگ بزرگ آزادسازی» را تدوین کنند و همه اتفاقاتی که در جنگ اخیر رخ داد، بخشی از این طرح بود. البته گفتنی است، نقش پایهای ایران در محور مقاومت برای دشمن صهیونیستی کاملاً روشن است؛ چنانکه خود آنان به این مهم اذعان داشتهاند، اما نقش ایران در این جنگ هنوز هویدا نشده است. جالب توجه است که «بنی گانتز»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، با هشدار درباره اینکه جنگ با لبنان خطرناکتر از نوار غزه است، گفته که آنچه در غزه دیدیم ۱۰ برابرش در لبنان خواهد بود. این سخنان گانتز گرچه مصرف داخلی دارد، اما اعتراف به ناتوانی رژیم آپارتاید صهیونیستی در قبال مقاومت لبنان با محوریت حزبالله است.
انجام بحث
باید توجه کرد سرسامآورترین هزینهای که رژیم صهیونیستی متحمل شده، اثبات ناتوانی خود و قدرت جبهه مقاومت است. آنچه این جنگ کرد، اثبات قدرت بازدارندگی گروههای مقاومت بود. این جنگ نشان داد گروههای مقاومت از سنگ عبور کرده و با قدرت موشکی خود، توان ضربه زدن به ارتش و زیرساختهای رژیم آپارتاید صهیونیستی را دارند و میتوانند معادلات را حتی در درون رژیم صهیونیستی دگرگون کنند. از این رو سخنان اخیر «یحیی السنوار»، رئیسجنبش مقاومت اسلامی حماس در منطقه غزه، را میتوان جدی گرفت. او روز شنبه در سخنانی در جمع اساتید دانشگاه غزه، یکی از ریشههای تشدید اقدامات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها را شتاب برخی کشورهای عربی برای سازش و همچنین چند دستگی در عرصه داخلی فلسطین دانست. او در سخنانی افزود: «اگر جنگ دوبارهای با رژیماشغالگر رخ دهد، چهره خاورمیانه تغییر خواهد کرد و اسرائیل تحمل هیچ حمله واقعی را ندارد. آنچه رخ داد یک مانور برای ارزیابی قدرتمان بود و برای اینکه چهرهای ضعیف از اسرائیل را مشاهده کنیم، نیاز به جنگ نیست.» این سخنان را اگر ذیل قدرت و روند قدرتگیری کل جبهه مقاومت تفسیر کنیم، نه یک گروه فلسطینی خواهیم دید که سخنانی جدی است. در واقع این جنگ اخیر، قدرت گروههای مقاومت در حوزههای اطلاعاتی، تکنیکی، تاکتیکی و آفندی و همچنین اراده این گروهها برای دفاع از هویت جغرافیایی، تاریخی و مذهبیشان و همچنین دفاع از فلسطینیهای ساکن قدس را ثابت کرد.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.