kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۷۳۴۳
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۸

از 9 دی 88 تا دی 99 (نگاه)


 
محمدهادی صحرایی
پروردگارا، در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‌‏اى سپاس بگزارم، و به كار شايسته‌اى كه آن را مى‏‌پسندى بپردازم، و مرا به رحمت خويش در ميان بندگان شايسته‌‏ات داخل كن. سوره نمل آیه 19‏
چهل و دو سال است که خورشید انقلاب اسلامی پرتوافشان است و آنها را که خدا بخواهد، در هر گوشه تاریخ و جغرافیا به خدا و عدالت هدایت کرده و می‌کند. چه کسی گمان می‌کرد پیرمردی از قم با سربازانی که در گهواره بتواند بعد از 15 سال، پادشاهی دست‌نشانده ابرقدرت‌ها را براندازد؟ چه کسی باور می‌کرد ژاندارم منطقه با ده‌ها هزار مستشار غارتگر، از ایران اخراج شوند؟ یا مردم ناامید و تحقیر شده ایران بتوانند زبانزد جهانیان و الگوی جهان شوند؟ کشوری که شاهش از یک آشپز آمریکایی کمتر بود به جایی رسید که ارزش کفش سردارش از سر رئیس‌جمهور آمریکا بالاتر شد. و کشوری که روزی سران استکبار آن زمان در نشست تهران، بدون اعتنا و خبر به شاهش می‌آمدند و می‌رفتند، به جایی برسد که رئیس‌جمهور آمریکا در حسرت یک تماس تلفنی از جانب مقاماتش بماند و دلیل شکست انتخاباتی خود را «ایران» بداند.
اقتدار امروز حاصل اندیشه‌ای است که معتقد است باید چنان قوی و بزرگ شد که دست آرزوی دشمنان هم به ما نرسد چراکه در جهان امروز چاره‌ای جز اقتدار نداریم و دنیای فردا دنیای مقتدرهاست. بی‌شک‌ترسوهای پوچ اندیش واگرا عرصه‌ای برای حیات شرافتمندانه ندارند. ملت ایران با مقاومت و استقامت خود ثابت کرده برای همین عزت، اقتدار و آزادگی که متبلور در انقلاب اسلامی است هزینه می‌دهد و با هرچه و هرکس که آن‌را تضعیف کند همان می‌کند که با شاه و صدام و فتنه‌گران کرد. مطالبه به حق مردم از دولتمردان خود نیز مراقبت از اصول انقلاب است. وقتی می‌توان مقتدر بود چرا منفعل؟ وقتی می‌توان عزیز بود چرا ذلیل؟ وقتی می‌توان مستقل بود چرا وابسته؟ در برابر دشمن دزد و آدمکش و عهدشکن چرا اعتماد؟ و وقتی سگ زرد برادر شغال است چرا امید بستن به بایدن و فرانسه و آلمان و انگلیس؟ و وقتی شجاعت، تعقل، تفکر، تدیّن و کارآمدی حاج قاسم، در رفراندم مقاومت تشییع جنازه او خواست ایران است چرا این‌چنین؟
سال 88 مردم ایران به اندیشه‌ای رأی دادند که در آن زمان، همخوان‌ترین نسخه مدیریتی به شعارهای انقلابی بود. انتخاباتی که با حضور بیش از 80 درصدی مردم نصاب بی‌نظیر مشارکت عمومی در جهان شد و حیرت جهانیان و حسادت بدخواهان و خباثت دشمنان را برانگیخت. از کشورهای پادشاهی منطقه که مردمش رنگ رأی را ندیده‌اند تا آمریکایی که بازنده را برنده می‌کند و رئیس‌جمهورش انتخاباتشان را فاسدترین می‌داند و نامزدهای انتخاباتی با ادبیات چارواداری و قمارخانه باهم مناظره می‌کنند و تا فرانسه‌ای که مشارکت حداقلی را هم غنیمت می‌دانند و تا انگلیسی که تنها چاکران ملکه را به منصب می‌رسانند تا فتنه‌گرانی که تاب و تحمل شادی و پیروزی مردم را نداشتند و از خنده مردم متنفر بودند، همگی متفق شدند تا جشن بزرگ و ملی مردم ایران را خراب کنند و کردند.  
ادبیات ‌‌ترامپ در نپذیرفتن نتیجه انتخابات که برای مردم جهان نامفهوم، نامعقول است بسیار شبیه آن چیزی است که مردم ایران بعد از انتخابات 88 از برخی مدعیان مردمسالاری و اصلاحات دیدند. اعلام «برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم» و قبل از اتمام شمارش به اولین نطق ‌‌ترامپ بعد از برگزاری انتخابات می‌مانَد. هرچند ‌‌ترامپ، در کنار این ادعا از قانون و شکایت و دادگاه و استناد به مدارک سخن گفت ولی سران فتنه، به قانون و نصیحت بزرگان وقعی ننهاده و بی‌سند و مدرک و بدون هردلیل معقول، تنها رمز فتنه که «تقلب» بود را فریاد زدند. برای زنده‌ها مجلس ختم گرفتند و با وقاحت در آن شرکت کردند. آتش به منزل و مغازه و مسجد و تکیه زدند و باعث مرگ بی‌گناهان شدند، با ساختارشکنی، نشانی انبار و آغل به گرگ‌ها دادند، با لجبازی و قانون‌شکنی کشور را تا آستانه سقوط رساندند. اوباما را که «نامه فدایت شوم» فرستاده بود چنان گستاخ کردند که ایران را به حمله اتمی‌ تهدید کرد و به غیر از تشدید و تمدید تحریم‌های گذشته، تحریم‌های به گفته خودش، کمرشکن و فلج‌کننده جدیدی علیه ایران اِعمال کرد.
استدلال سران فتنه برای به هم زدن جشن مردم و آشوب و اغتشاش، تئوری عروس تُرک و داماد لُر بود و دستور «اگر تقلب کردند بریزید تو خیابونا» تفاوت دیگر ‌‌ترامپ با سران فتنه در این بود که «هم حزبی‌های ‌‌ترامپ ادعای وی مبنی بر تقلب و اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات را مصداق دیکتاتوری نامیدند اما اصلاح‌طلبان در سال ۸۸ از اقدام دیکتاتوری و مستبدانه میرحسین موسوی و کروبی حمایت کردند» و سرکشی را تا آنجا کشاندند که نتانیاهو آنها را سرمایه اسرائیل نامید و شیمون پرز آنها را نماینده خود در مبارزه با ایران دانست و چه خفتی از این سخیف‌تر که دشمن، کسانی را سرباز خود در مبارزه با کشورشان بداند و ناکسان سکوت کنند. ملاقات‌های مخفی با بنیادهای مختلف جاسوس و آشوب و افرادی مثل سوروس و کمک گرفتن از شاه سعودی و.. . برای به آتش کشیدن میهن، منظومه فکری فتنه‌گران بود که به سیاه چاله‌ای رسید که تاریخ با سرافکندگی از آن یاد خواهد کرد.
تفاوت زیاد است ولی تفاوت دردناک دیگر آنجاست که برخی مدعیان و مدافعان فتنه‌گران، شخصیت خائن و خبیثی چون زمِ معدوم را شهید می‌نامند و در فرانسه‌ای هستند که هم به نبی خاتم توهین شد و هم رئیس کشورش بر آن جسارت پافشرد و یک‌سال است مردمش را می‌کشد و چشم درمی‌آورد و از سنگ صدا درآمده ولی از امثال شیخ بدعاقبت صدایی در دفاع از نبی مهربانمان درنیامده است. اگر قرار بود حقانیت افراد با دوستان و محبینشان سنجیده شود، عاقلانِ با شرف بگویند انقلابی که دوستانش مؤمنین و مظلومین و آزادگان جهان‌اند و شهدایش چون امامزادگان شریفند و.. .، حق است یا فتنه‌گرانی که دوستانشان نتانیاهو و پرز و شاه سعودی و اوباما و ‌‌ترامپ و ملکه و رقاص و فراری و دزد و حقه باز و.. . و شیوخی است که تیر در چشم خود را نمی‌بینند و می‌خواهند مو را از ماست بکشند؟   
اگر حضور مردم در 9دی نبود شاید زمین سوخته یا عاقبتی مثل عراق و سوریه پیش روی کشور بود. گرامیداشت 9 دی تنها، کار نمادین و بزرگداشت رشادت مردم فهیم ایران نیست بلکه بیان حقایقی رسواگر است که امروزه‌گریبان مردم را گرفته و معیشت و رفاه را به آتش کشیده و خنده مردم را گرو کشیده است. عبرت تاریخی و تجربه 9دی این است که مردم عزیز این نکته را بیشتر بدانند که تدبیر فتنه‌گران برای کشور یا آتش آشوب است و یا ذلت تسلیم؛ که دو روی یک سکه‌اند. قصه مفصل بماند تا بعد ولی به همین اندازه می‌توان گفت همان تفکری که شهد را در کام مردم زهر کرد و با دروغ و حذف جمهوریت، قصد باجگیری از نظام را داشت، امروز به دنبال تسلیم مردم به دشمن است. جریان فتنه‌ای که در 9 دی سرکوب شد، متأسفانه چندسالی است که پس از دروغ «یا جنگ یا مذاکره» در برخی مناصب نفوذ کرده و با گروگان گرفتن معیشت و سلامت مردم و بازهم دروغ، و ایجاد دو دستگی در جامعه، به دنبال انتقام از مردم و به پیروزی رساندن دشمن و باز هم باجگیری از نظام در تأیید fatf و ایجاد رابطه با آمریکا از راه مذاکره است.
فعال شدن دو جبهه تسلیم در جهان اسلام برای اجرای طرح عقیم «صلح خاورمیانه» و در نهایت شکستن اقتدار مردم ایران و از بین بردن عزت و شرافت مسلمین، در اصل در امتداد شکست دشمنان در 9 دی 88 است. گروهی در جهان عرب دنبال به صلح رساندن کشورشان با اسرائیل‌اند و گروهی در ایران به دنبال به صلح رساندن مردمشان با آمریکایی هستند که هنوز دست و دندان از خون ایرانی نشسته. خیانتی که برخی سران خائن عرب در مراوده با رژیم غاصب صهیون می‌کنند، مثل جنایتی است که گروهی در مذاکره و وابسته کردن کشور به شیطان بزرگ می‌کنند. وگرنه fatf چه ارتباطی به واکسن دارد؟ رفراندوم چه ربطی به معیشت مردم دارد؟ رفتن ‌‌ترامپ، چه ارتباطی با مرغ و تخم مرغ و آمدن بایدن چه ربطی به پوشک دارد؟ رفع تحریم‌ها یک چیز است و بی‌عرضگی چیز دیگر. وابسته کردن آب خوردن به تحریم جسارت به ملتی بود که بر گنج نشسته. ارتباط اصلی شرایط امروز با بی‌تدبیری دوتابعیتی‌های نفوذی و مدعیانی است که جز تسلیم کردن میهن و منافع ایران به دشمن و تکمیل فتنه ناکام 88 و عصبی کردن مردم، مأموریتی ندارند.  
اگر سال 88 تقلب رمز فتنه بود، چندسالی است توهین به منتقدان و مردم، مذاکره و برجام، تحریم و تحریف، رمز فرار از مسئولیت و بی‌عملی است. البته مقایسه برای مردم سخت نیست. قسمتی از بدنه انقلاب اسلامی، بازوی مردم را با قدرت موشک‌های فرامدرن قوی کرده و کشور را در تکنولوژی‌های برتر به مرزهای دانش جهان رسانده و پزشکی ایران را زبانزد عالمان کرده و شانه زیر بار مردم گرفته است و... و قسمتی از بدنه مدیریتی غیرانقلابی، نالایق، مرفه، جامانده در برجام و منتظر آمریکا و اروپا، از بنزین، بحران می‌سازد و از گوجه و خیار، مسئله‌ای که باید برایش ستاد تشکیل داد و باز هم معتقد به عبور از رکود و رسیدن به رونق اقتصادی است. واقعیت این است از 9 دی 88 تا دی‌ماه 99 که دشمنان گرفتار شنبه‌های اعتراضی یا کرونای انگلیسی یا زمستان داغ آمریکایی شده‌اند، شمارش معکوس برای مرگ شیاطین و شرکایشان سریع‌تر شده و دیر نباشد که جهان، روزگاران صلح و آرامش و عافیت را ببیند و مردم ایران شکر نعمتی که خدا به آنها و پدران و مادرانشان داده را به جا آورند. ان‌شاءالله.