یادداشت روزنامه زنجیرهای سند بیصداقتی اصلاحطلبان(خبر ویژه)
یک روزنامه اصلاحطلب مدعی شد استراتژی حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری، شکست خورده است؛ هرچند که این طیف نامزد اصلاحطلب برای رای دادن نداشتند(!)
آفتاب یزد در یادداشتی نوشت: «آقای روحانی هنگامی که در سال 92 پا به عرصه رقابتهای انتخاباتی گذاشت، در قالب کاندیدای اصلاحطلب وارد میدان مبارزه نشد. نه ایشان خود را اصلاحطلب میدانست و نه اصلاحطلبان درک و فهمی از آقای روحانی بهعنوان یک نیروی سیاسی اصلاحطلب داشتند. در واقع آقای روحانی کاندیدای «مورد حمایت» اصلاحطلبان بود. این عبارت «مورد حمایت» از کجا ناشی میشود؟ از شرایطی که ساختار سیاسی برای نیروهای اصلاحطلب در رقابتهای سیاسی ایجاد میکند؛ با رد صلاحیت برخی چهرههای برجسته آنها مانع از شکل گرفتن یک رقابت منصفانهتر در انتخابات میشود. طبیعتا زمانی که نیروهای سیاسی اصلاحطلب کاندیدایی درخور و در قامت شعارها و برنامههای ایدهآل خود نداشتند، برای ممانعت از یک انسداد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سال 92 از آقای روحانی حمایت کردند.
باید اشاره کنیم که آقای روحانی در سال 96 در رقابتهای انتخاباتی شعارها و مواضعی اتخاذ کرد که از حد معمول خود او فراتر بود و موجب دلگرمی اصلاحطلبان شده بود نسبت به اینکه از او حمایت بیشتری کنند. این اتفاق هم روی داد.
به هر حال پس از اتمام کارزار انتخابات 96 چه در کابینهای که ایشان به مجلس معرفی کرد و چه درخصوص پیگیری مطالبات مردم، برخلاف مواضع اخذ شده عمل نمود.
طبیعتا در این عدم تحقق وعدهها جریان اصلاحات و احزاب اصلاحطلب نیز دخیل هستند و نباید شانه خالی کرد از بار مسئولیت، چرا که از منظر اخلاق سیاسی به هیچ عنوان پسندیده نیست زمانی که مردم را دعوت به شرکت در انتخابات میکنیم و از آنها میخواهیم که پای صندوقهای رای بیایند هنگامی که بخش قابل ملاحظهای از شعارها و مطالبات محقق نمیشود شانه خالی کنیم و مسئولیت را به گردن ساختارها یا جریان رقیب بیندازیم. نمیتوان تا پیش از انتخابات با وعده و شعار مردم را دعوت به شرکت در انتخابات کنیم و پس از اتمام کار بگوییم؛ نمیگذارند. بیان فعل «نمیگذارند» هم اخلاقی نیست و هم از لحاظ سیاسی مورد پذیرش نیست که با فعل «نمیگذارند» و یک رویکرد سلبی بخواهیم دیگر بار وارد عرصه انتخابات شویم. بنابراین به نظر میرسد که این بار دیگر استراتژی انتخاب میان بد و بدتر و یا تبلیغ مداوم و سیستماتیک این استراتژی عملا جواب نمیدهد اگر نگوییم شکست خورده است.
به هر روی حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری صورتهای مختلفی دارد. بهطور مثال در انتخابات مجلس یازدهم با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق کاندیداهای اصلی احزاب پیشرو اصلاحطلبان رد صلاحیتشده بودند و پیامی که از سوی پایگاه رای و مخاطبان خود دریافت کرده بودند این بود که در چنین شرایطی حاضر به شرکت در انتخابات نخواهند بود، اصلاحطلبان لیست انتخاباتی ندادند و عملا فعالیت انتخاباتی نداشتند. به نظر میرسد اگر انتخابات آتی ریاستجمهوری هم انتخاباتی از نوع انتخابات مجلس یازدهم باشد، با توجه به اینکه هیچ عنصر تحریک کنندهای برای پایگاه رای اصلاحطلبان وجود ندارد که آنها را قانع به آمدن پای صندوقهای رای نماید، یکی از گزینههای روی میز همان رویکردی است که در انتخابات مجلس یازدهم پیش گرفته شد.
هماکنون هم باید طی 6 ماه آتی نقد و نظرها را در زمینههای مختلف بیان کرد. ما از آغاز دولت آقای روحانی بارها تاکید کردهایم که نوع تعامل با دولت آقای روحانی اتحاد و انتقاد است. هرچند من بر این باورم که در بُعد انتقادی ما باید شفافتر و محکمتر عمل میکردیم و اگر در ماههای آتی همچنان مجموعه اصلاحطلبان سیاست مماشات را با دولت آقای روحانی در پیش بگیرند و انتقادات جدی و اساسی خود را مطرح نکنند یا بیان آن را محدود به جلسههای دربسته نمایند، به باور من کار برای انتخابات 1400 سخت میشود. علاوه بر این، مردم و پایگاه انتخاباتی اصلاحطلبان نیز از آنها این توقع را دارند».
مغالطه این روزنامه زنجیرهای و ارادتمند عارف، در حالی است که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 محمدرضا عارف(رئيس بعدی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) و در انتخابات 96، اسحاق جهانگیری را در گود رقابتها داشتند. آنها در عین حال با یقین به اینکه هیچیک از نامزدهایشان قادر به رای آوردن نیست، از روحانی حمایت کرده و حتی در سال 96 با وجود مشاهده عملکرد پوپولیستی و حبابگونه روحانی مدعی شد «ما تضمین وعدههای روحانی هستیم». از این جهت، ادعای اینکه در چند ماه باقیمانده از 8 سال ریاست روحانی تازه میخواهند دولت او را رد کنند، نوعی شوخی تلخ با افکار عمومی محسوب میشود. در حقیقت آنها نه در تضمین کردن وعدههای روحانی، نه ادعای نامزد نداشتن و نه ادعای نقد کردن دولت، هیچکدام صداقت نداشتهاند.