اخبار ویژه
بیلد: احتمال انتقام ایران اسرائیل را نگران کرده است
یک نشریه آلمانی با اشاره به پیامدهای ترور دانشمند هستهای ایران نوشت: احتمال انتقامگیری ایران، تلآویو را نگران کرده است.
نشریه بیلد، رژیم اسرائیل را مظنون اصلی ترور شهید «محسن فخریزاده» نامید و نوشت که احتمال انتقامگیری ایران، تلآویو را بسیار نگران کرده است.
این نشریه نوشت: رئیس سازمان انرژی هستهای ایران گفته که ترور این فیزیکدان، پیشرفت برنامه هستهای را متوقف و مختل نخواهد کرد. پیامد این ترور، کار را برای مقامات اسرائیلی دشوار میکند. در حال حاضر اسرائیل نهتنها باید با تهدیدهای انتقامجویانه و حملات تلافیجویانه از سوی ایران مقابله کند، بلکه باید مراقب تهدیدهای طرفداران ایران در کشورهای همسایه نزدیک نیز باشد. در این ارتباط «شیخ نعیم قاسم» معاون رهبر حزبالله لبنان، حمله به فخریزاده را اعلان جنگ علیه ایران و کل منطقه توصیف کرده است.
در ایران خشم مردمی از این اقدام تروریستی، بالا گرفته و پرچمهای آمریکا و اسرائیل به همراه تصاویری از ترامپ و بایدن در مقابل وزارت امور خارجه به آتش کشیده میشود. رهبر ایران تهدید کرده کسانی که پشت سر عوامل این ترور هستند باید مجازات شوند و رئیس ستاد مشترک ارتش، از «انتقام وحشتناک» خبر داده است.
در واکنش به این تهدیدها، رسانههای اسرائیل گزارش دادند تدابیر حفاظتی از سفارتخانههای این رژیم در سراسر جهان افزایش یافته و نگرانی از حملات تلافیجویانه ایران به اوج خود رسیده است. تهران امکانات زیادی برای ضربه زدن داشته و نیروهای لازم برای این کار را نیز دارد.
هرچند نه اسرائیل و نه آمریکا رسماً دست داشتن در این ترور را تأیید نکردهاند، اما نشانههای روشنی وجود دارد که تلآویو و واشنگتن انگیزه کافی برای این حمله داشتهاند؛ در آوریل ۲۰۱۸، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نتایج یک عملیات سرویس مخفی را ارائه داد و در پایان آن با نام بردن از «محسن فخریزاده» تأکید کرد: این نام را بهخاطر بسپارید.
چند هفته پیش، آژانس اعلام کرد ایران دوازده برابر آنچه در توافق هستهای مجاز شناخته شده، اورانیوم غنیشده دارد و این نشان میدهد سیاستهای آمریکا و اقدامات اسرائیل نتوانسته خللی به پیشرفت برنامه هستهای ایران وارد کند.
در همین حال یک تحلیلگر صهیونیست گفت: ایران، ترور فخریزاده را تلافی خواهد کرد. ایهود یااری تحلیلگر کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی گفت: ایران برای مقابله به مثل، چند گزینه دارد. اولین مورد شامل تقویت برنامه هستهای از جمله غنیسازی اورانیوم تا ۲۰ درصد و فسخ بخشهایی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)؛ و به راه انداختن دوباره رآکتور آب سنگین است.
وی افزود: ایران میتواند مانند حمله سال ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی سعودی، حمله بزرگی به اسرائیل ترتیب دهد و به حملات جزئی مانند حمله به سفارت یا هدفی با اهمیت مشابه بسنده نمیکند. روزنامه اماراتی نشنال نیز در گزارشی نوشت: ایران گزینههای متعددی برای واکنش به ترور فخریزاده دارد. ایران به تلافی ترور «محسن فخریزاده» دانشمند صنعت دفاعی کشور میتواند از گزینههای نظامی و دیپلماتیک از جمله تشدید فعالیت در منطقه و حمله به اهداف مرتبط با اسرائیل استفاده کند.
این رسانه اماراتی در گزارشی با عنوان «ایران چگونه به ترور دانشمند عالیرتبه هستهای خود واکنش نشان خواهد داد» افزود: ایران شمار متنوعی از گزینههای نظامی و دیپلماتیک را برای پاسخ به ترور فخریزاده در اختیار دارد. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران وعده انتقام سخت را از عوامل ترور این دانشمند برجسته کشور داده، است. «کنث کاتزمن» کارشناس مسائل ایران در بخش خدمات پژوهشی کنگره آمریکا، به نشنال گفت: فخریزاده بهعنوان معمار پژوهشهای هستهای شهرت زیادی داشت و به یقین در ایران صاحب اعتبار و احترام بود. در نتیجه، نظام برای اقدامات تلافیجویانه از حمایت برخوردار است.
برجام، بده - بستان بود یا بده- بده؟!
دو تن از اصلاحطلبان میگویند مذاکره بده- بستان است.
هاشمیطبا در گفتوگو با نامهنیوز اظهار داشت: کسانی که درباره شرط و شروط در مذاکره با آمریکا حرف میزنند، متوجه نیستند که مذاکره یعنی چه. مذاکره یک بده بستان است. یعنی همین که وارد شدی باید آمادگی بده بستان داشته باشی».
وی با بیان اینکه «هر تیم مذاکره کنندهای که وارد مذاکرات برجامی شود میخواهد که غائله را به نحوی ختم به خیر کند و به توافق برسد» گفت: «بنابراین الان میگویند که این شرط را داریم و چنان میکنیم و ...، اما وقتی وارد فضای مذاکره شوند، وضعیت فرق میکند و هر کسی که مسئول مذاکره باشد دنبال آن است به نتیجه برسد.
الان همه به آمریکاییها فحش میدهند، اما وقتی روبهروی چهارتا نماینده آمریکا بنشینند حرفهای دیگری میزنند، چون میدانند که حرفهای فعلی خریدار ندارد و آنان را به نتیجه نمیرساند».
نامزد انتخابات 96 گفت: «این طور نیست که طرف مقابل چوب خشک باشد و هرچه ما گفتیم عمل کنند. مذاکره یک بده بستان است و باید به تفاهم رسید».
مشابه حرفهای ناپخته هاشمیطبا را، محمدرضا خباز استاندار پیشین سمنان و نامزد ناکام انتخابات مجلس یازدهم کرده و گفته است: مذاکره بده بستان است یعنی این طور نیست که هرچه ما بگوییم، باید همان شود. بنابراین تیم مذاکره کننده باید افراد عاقلی باشند که وقتی پشت میز مذاکره قرار می گیرند با نگاه به تأمین منافع ملی، بر مبنای اصول دیپلماتیک راه های رسیدن به توافق را پیدا کنند.
وی افزود: کاری به مغرضین ندارم امروز همه کسانی که منصف هستند می گویند «در دورهای که آقای دکتر حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، بهترین مذاکره کننده بود». آقای دکتر علی لاریجانی مدتی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول تیم مذاکره کننده ایران بود، او صریحا اعلام کرد «بهترین ایام مذاکره و بهترین زمان امتیازگیری مربوط به دورهای بود که آقای روحانی دبیری شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشت». وی ظریف را عالم علم مذاکره خواند و ادامه داد: ظریف سال ها نماینده ایران در سازمان ملل متحد بود، او در مذاکرات برجامی نشان داد که میتواند با 6 کشور بزرگ دنیا که پشت هر کدامشان یک تیم صدنفره کارشناسی خُبره بود مذاکره کند و در نهایت آنها حق مسلم ملت ایران برای بهره مندی از انرژی صلح آمیز هستهای را به رسمیت بشناسند.
درباره اظهارات این دو فعال اصلاحطلب گفتنی است که اولاً مذاکره ذاتاً برای دادن امتیاز - به ویژه آنجایی که شما ذیحق هستید و طرف مقابل زور میگوید- نیست بلکه دفاع از حقوق ملی است. ثانیاً اگر مذاکره، بده- بستان است، چرا حضرات فقط قائل به «بده-بده- باز هم بده» و «بده- بره» هستند و خبری از «بستان» (گرفتن امتیاز) نیست.
این حرفها مربوط به قبل از برجام است و اکنون این طیف باید پاسخ دهند که در ازای امتیازاتی که دادند، چرا امتیازی متوازن نستاندند و همان تعهدات نیم بند آمریکا نیز از همان روز اجرای توافق در 5 سال اخیر، نقض شد؟!
پرسش دیگر این است که اگر دولتین آمریکا به تعهدات خود پایبند نماندند، چرا باید دوباره مذاکره کرد و امتیاز داد؟ این کار بیعقلی و سفاهت نیست؟!
اما درباره سخنان آقای خباز درباره آقای لاریجانی، آنچه از آقای لاریجانی نقل شده و زبانزد است، این جمله معروف درباره 2 سال مذاکرات روحانی با تروئیکای اروپایی در سالهای 82 تا 84 است که گفت: «دُر غلطان دادیم، آب نبات چوبی گرفتیم». لاریجانی بعدها اگرچه با روحانی ائتلاف کرد اما در دوره مذاکرات خود حاضر نشد مرتکب توافقی خسارتبار مانند برجام شود.
ایران: اشتباه برجام در اعتماد به غرب را نباید تکرار کنیم
یک عضو اتاق بازرگانی میگوید دستاوردهای تحریم در زمینه رونق تولید ملی باید حفظ شود.
سید حمید حسینی در روزنامه ایران نوشت: ما نباید تجربه دفعه گذشته را تکرار کنیم. در آن برهه همه تجربیاتی که در دوران تحریم، راههای دور زدن تحریم، یا مقاومت در برابر تحریم داشتیم بهراحتی کنار گذاشتیم و فکر کردیم با امضای توافق برجام یک عضو عادی جامعه جهانی شدیم و دیگر تحریم نخواهیم شد.
در حالی که میدانیم برجام یک توافق و آن توافق با حزب دموکرات بود. این توافق در مجلس سنا آمریکا تصویب نشد و به همین دلیل ترامپ توانست با یک فرمان از توافق خارج شود و اروپاییها هم نتوانستند در مقابل آمریکا بایستند و همه قولهایی که داده بودند، به خاطر فشارهای آمریکا بینتیجه ماند.
در دوران مذاکرات آمریکاییها، اروپاییها میگفتند که ما مثل اعداد صفر هستیم که وقتی آمریکا جلوی ما قرار میگیرد، ما معنا پیدا میکنیم و عملاً اروپاییها نشان دادند واقعاً صفر هستند. اروپاییها در برابر قدرت نظامی، تسلیحاتی و اقتصادی آمریکا هیچ قدرتی ندارند و حتی نمیتوانند مقاومت کنند.
وی با انتقاد تلویحی از قراردادهای نقض توتال و پژو و ایرباس و بوئینگ میافزاید: این تجربیات نشان میدهد که اگر این بار آمریکا به برجام برگردد، نباید دلخوش به همکاری غربیها باشیم و تا آنجا که میشود دستاوردهایی را که از تحریم به دست آمده است حفظ کنیم. ما در چند زمینه طی این سالها (قبل از تحریمهای ظالمانه) به شرکتهای خارجی وابسته بودیم، این شرکتها پیمانکاری و فنی و مهندسی بوده است. ما در انجام پروژههای بزرگ فنی و مهندسی و پیمانکاری در کشور توانایی نداشتیم و نه تنها در اجرا بلکه در طراحی پایه کاملا وابسته بودیم. در جریان تحریم دورههای قبل ما مجبور شدیم که تعدادی از فازهای توسعهای پروژههای بزرگ پارس جنوبی را برای اولین بار توسط شرکتهای پیمانکار ایرانی اجرایی کنیم. اگر چه هزینه و مدت زمان اجرای آن طولانی شد، ولی حداقل به این توانایی رسیدیم که امکان انجام پروژههای بزرگ را داریم و نیازی به پیمانکاران خارجی نداریم.
این امر یکی از دستاوردهای تحریم است چرا که ما به خودمان جرات و جسارت دادیم و همچنین به شرکتهای داخلی اعتماد کردیم. شرکتهای داخلی با توجه به تجارب قبلی توانستند پروژههای بزرگ نفتی، سازههای شهری، سدسازی و سایر پروژهها را انجام دهند.
عرصه دیگری که تحریم باعث شد تا بتوانیم کارهای خوبی انجام دهیم حوزه دانشبنیانها است. در این بخش فعالیتهای منحصر به فردی انجام شده بهگونهای که فاصله علمی ما با جهان بسیار کم شده است. مورد بعدی که وابستگی ما به خارج زیاد بود خطوط تولید و تجهیزات صنعتی بود. بدین جهت موفق شدیم پروژههای فولادی، ریل قطار، لولههای حفاری و توربینهای گاز را با سختترین شرایط تحریمی تولید کنیم.
اصلاحطلبان، آبرویی برای خود باقی نگذاشتهاند
یک همکار گروهک ملی مذهبی تصریح کرد: اصلاحطلبان سرمایه و آبرویی برای خود باقی نگذاشتهاند.
«احمد - ز» در روزنامه زنجیرهای آرمان مینویسد: از صمیم قلب آرزو دارم بخشی از نیروهای باسابقه «اصلاحطلب» اعتبار اجتماعی خود را به دست آورند و در جغرافیای سیاسی ایران نقش طبیعی خود را بازی کنند.
با این حال، به نظرم چهرههای اصلی اصلاحطلب، جز تعداد انگشتشماری، از زاویه حفظ اعتبار اجتماعی به موقعیتشان نمینگرند. آنها سیاست را که امری پیچیده، سیال، چندوجهی و متناقضنماست، در حد یک کمپین انتخاباتی ساده و ملالانگیز تنزل دادهاند و اکثر اوقات خود را به آن اختصاص میدهند. در همین مورد نیز، دادههای مورد اتکای آنها سطحی و گزینشی و دستگاه تحلیلیشان معیوب است! طبعاً وقتی دادههای ناقص و غیردقیق وارد یک دستگاه تحلیلی معیوب شود، برونداد آن، نسبتی متوازن با واقعیتهای محیط پیدا نمیکند و نهایتاً به بیراهه ختم میشود. گمان من بر این بود که تجربه دولت دوم حسن روحانی به آنها تکانی داده است، اما اکنون پس از پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، آنها در حال ترویج این تصورند که اشکال عمدهای در رویکردهای پیشینشان نبوده و همه مشکلات جاری به موجودی به نام ترامپ مربوط میشود که او هم با شکست در انتخابات روزگارش به سر آمده و اینک با حضور دمکراتها در کاخ سفید، باید به نقطه همیشگی بازگشت و سیاست را در همان قالب تلاش برای کسب پارهای از قدرت اجرایی از سر گرفت. خلاصه روز از نو، روزی از نو! وقتی اغلبِ اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند یا برسند طبعاً کوشش کسی مثل من برای تغییر نگاه آنان نافرجام خواهد ماند و تنها اثرش این خواهد شد که اگر انتخابات را ببازند، با هر تصمیم نادرستِ طرفِ برنده، هدفی سهل و آسان و بیپناه برای شکستن تمام کاسه - کوزهها بر سر او، در اختیارشان خواهد بود! این اتفاق در سال ۱۳۸۴ هم رخ داد. به محض پیروزی احمدینژاد در انتخابات آن سال، اما در هر محفلی حاضر شدم نخستین انتقاد حاضران این بود که با بیتفاوتی و انفعالِ خود نسبت به انتخابات، زمینهساز پیروزی احمدینژاد شدهام و باید در برابر تکتک اقدامات او پاسخگو باشم! من با تکیه به چه ابزار و توسل به چه نوع استدلالی میتوانستم آنها را مجاب کنم که اگر هاشمی هم پیروز میشد، اوضاع حتی میتوانست از جهاتی برای آنها سختتر باشد؟ طبعاً هیچ ابزار و استدلالی در کار نبود چرا که تاریخ فقط به یک صورت اتفاق میافتد و صورتهای موازی و بدیل آن، فقط با تکیه بر استدلالهای صوری و منطقی قابل تصور است! همان اتفاق سال ۸۴ در سال ۹۶ هم تکرار شد. در سال ۹۶ به دوستان اصلاحطلب به شدت هشدار دادم که اگر روحانی دوباره پیروز شود، با توجه به چشمانداز آینده، دولتش در مشکلات غرق خواهد شد و تمام سرمایه و اعتبار اصلاحطلبان هم خواهد سوخت. اصلاحطلبان اما این نگرانی را بیپایه و اساس دانستند و آن را به خیالات انتزاعی و مجرّد نسبت دادند.
به هر حال این داستان باز هم در حال تکرار است! با این حال، این را هم میدانم که اگر کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان به پاستور راه نیابد، از فردای آن روز مرا مسئول تمام مشکلات معرفی خواهند کرد! با این وضع بهتر نیست من پایم را از این گلیم بیرون بکشم و به دوستان بگویم هر چه خود صلاح میدانید! من نظری ندارم!