ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع):
ائمه هدی(علیهمالسّلام)؛ همرزمان امام حسین(علیهالسّلام)
ضرورت استغفار از قضاوتهای اشتباه درباره ائمّه(علیهمالسّلام)
ائمّه ما اینجور بودند برادر! چه میگوییم ما؟ کجاییم ما؟ استغفار کنیم از این بزرگمَردان تاریخ و از این چهرههاى منوّر تاریخ انسانیّت، نه فقط تاریخ اسلام. استغفار کنیم از آنچه تاکنون دربارهى اینها مىاندیشیدیم، از آن قضاوتهاى عجولانه یا مغرضانه یا ناشیانه و سادهلوحانهاى که درباره این بزرگمَردها کردهایم. استغفار کنیم نسبت به امام صادق(علیهالسّلام)، که درباره او بد فکر میکردیم و بد حرف میزدیم و بد قضاوت میکردیم. ضعفهاى خود، تنبلىهاى خود، عافیتطلبىهاى خود، همه را به گردن امام صادق(علیهالسّلام) گذاشتیم و جرم خودمان را سنگینتر کردیم. [ایشان] اینجور نبوده. بنده بهطور قاطع میدانم، امّا به شما تحمیل نمیکنم. آنهایی از شما که اهل تحقیقید، تحقیق کنید؛ آنهایی که نیستید، از یک عدّه آدم منصفِ بىغرض بخواهید که تحقیق کنند و یکقدرى غبار اوهام و خرافات و تحریفها را از چهره این خورشیدهاى تاریخ پاک کنند. این چه جور قضاوتى است که ما درباره ائمّهى هدی(علیهمالسّلام) داریم؟
عرض کردم؛ همرزمان حسین(علیهالسّلام)، همدلهاى حسین(علیه السّلام)، پادررکابان پیکار با ظلم، طلاقدهندگان دنیا، زندگىها، آرامشها، راحتىها، آسودگىها، عافیتها، پولها و مقامها _ مثل خود على(علیهالسّلام) _ همه راانداختند در مقابل حقیرها و زبونها و ذلیلهاى عافیتطلب و دنیاجو؛ فکر را برگزیدند و راه را.
لزوم گرامیداشت عمل عاشورا
در کنار خاطره آن
از زمان امام سجّاد(علیهالسّلام) این حدیث را نقل کردهاند و این حدیث بعد از امام سجّاد(علیهالسّلام) سرلوحه کارهاى ائمّه شیعه بوده: «أو لا حرّ یدع هذه اللّماظة1 لأهلها»؛2 یک آزادمرد نیست که این آب دهان سگ را جلوى اهلش بیندازد؟ این زندگى تلخ را، این ذلّت را، این عافیتطلبىِ احمقانه و ابلهانه و زبونانه را بیندازد جلوى آنهایی که به همین قناعت میکنند؟ یک آزادمرد نیست؟ امام باقر(علیهالسّلام) گفت چرا، منم آن آزادمرد؛ و امام صادق(علیهالسّلام) گفت منم و موسىبن جعفر گفت منم و ائمّه شیعه(علیهمالسّلام) همه ثابت کردند که آنهایند این آزادمردان و شیعیانشان هم دنبال آنهایند. اینها از امام سجّاد(ع) الهام گرفتند و امام سجّاد(ع) از عاشورا؛ و امروز خاطره عاشورا براى ما گرامى است، امّا «عمل» عاشورا براى ما گرامى نیست و فهم عاشورا براى ما مهم نیست؛ درحالیکه کلمه کلمه و قدم به قدم عاشورا برای ما الهامبخش است.
جهاد با نفس، رأس همه جهادهاست؛ منتها اشتباه نشود _ همچنانکه دلشان میخواهد اشتباه شود _ جهاد با نفس، ضدّ جهاد با دشمن خدا نیست؛ در راه جهاد با دشمن خداست. با نفسِ خودت جهاد کن تا نفست دیگر اینقدر به زمین نیفتد، بعد آنوقت برو بهسوى خدا، برو در راه خدا؛ «فقاتل فى سبیل الله لا تکلّف الّا نفسک و حرّض المؤمنین».3 آیه قرآن با تو حرف میزند.
و حالا ما به یاد آن خاطره پرشکوه، دور هم جمع شدهایم؛ و به برکت آن خاطره پرشکوه، انشاءاله حقایقى را از طومار زندگى آل محمّد(علیهمالسّلام) دانستهایم؛ و به برکت آن خاطره باشکوه، درسهاى اسلامى را مرور میکنیم؛ و به برکت آن خاطره پرشکوه، سعى کنیم دنبال این درسها، عمل خودمان را هم با آنها تطبیق کنیم.
عاشورا؛ روز شکوه و افتخار شیعه
روز نهم محرّم؛ روزى است که معمولاً نام یکى از فداکارترین افراد در فاجعه کربلا برده میشود؛ یعنى ابوالفضلالعبّاس(علیهالسّلام)، فرزند امیرالمؤمنین(علیهالسّلام)، برادر عزیز حسین(علیهالسّلام). سیّدبن طاووس _ صاحب لهوف _4 در اوّل کتاب لهوف، که کتاب مرثیه و روضه و مقتل است، یک جملهاى دارد که خیلى مهم است. او میگوید: «اگر این فجایع نبود که در کربلا انجام گرفت، اگر این انسانکشىها و انسانیّتکشىها در کربلا نبود، اگر این وحشیگریهایی که اصلاً نباید از یک انسان ناشى شود، نبود _ کشتن على اصغر، یک بچّه 6 ماهه تشنهلب در آغوش پدرش! دیگر انسانیّت کجاست! _ اگر این قضایاى تکاندهنده نبود، روز عاشورا را ما عید میگرفتیم، در روز عاشورا لباس عید میپوشیدیم، براى خاطر اینکه روز شکوه و افتخار است»؛5
می گوید: «ما این روز را عید میگرفتیم.» چرا؟ چون روز شکوه انسانیّت، روز شکوه تشیّع است، روز جلوه شیعه است. واقعش هم همین است. امّا چه کنیم که در این روز فجایع زیادی انجام گرفته و ما وقتى به یاد آن فجایع میافتیم، بىاختیار منقلب و متأثّر میشویم وگریه میکنیم و اشک میریزیم؛ و این طبیعى است. و یکی از این شکوهمندیها، آن شکوهی است که عاملش و دارنده نقشش، فرزند امیرالمؤمنین(علیهالسّلام) ابوالفضل العبّاس است.
پانوشتها:
1- لُماظة: باقیمانده غذای بین دندانها
2- تحفالعقول، ابن شعبه حرّانی، ص 391
3- سوره نساء، بخشی از آیه 84؛ «پس در راه خدا پیکار کن؛ جز عهدهدار شخص خود نیستی؛ و[لی] مؤمنان را [به مبارزه] برانگیز...»
4- اللّهوف على قتلى الطّفوف، سیّدبن طاووس، ص4
5- در این قسمت جلسه میفرمایند: «فراموش نکنم یک مطلبی را _ وسط ذکر مصیبت هم هست امّا درعینحال بگویم _ آقایان! کتابی است به نام «سرگذشت راست» که سرگذشت حضرت زینب (س) _ خواهر حسینبن علی(ع) _ است. با زبان خوبی نوشته شده است. برای فرزندان شما خیلی خوب است؛ یکی از آقایان به من ارائه دادند و من این کتاب را پسندیدم. گمانم در این مجلس هم آوردهاند. آقایانی که بیرون میروید هرکدام یکی از این کتابها را بخرید و بعد بروید. برای فرزندانتان نافع است. همه بخرید.»