kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۷۶۳۲
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۵
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران

نگاهی به اولین نقش‌آفرینان تهاجم فرهنگی


 
  در اين جا نيم نگاهي به مطبوعات مجوز گرفته و كتاب‌هاي منتشر شده در اين دوران طلايي(وزارت ارشاد خاتمی)! كه جولان عناصر ضددين و ضدانقلاب بود، می‌اندازیم:
1ـ محسن سازگارا در شمارة دي ماه 1370 نشرية آينة‌انديشه چنين افاضه ميكند: «كار فقيه، حكم است. امّا كار دانشمند ارائه برنامه. برنامه‌ريزي فقيهانه يك تناقض است. به همين سبب خواستن راه‌حل مشكلات اجتماعي از فقها كاري بي‌مورد است.» (نشریه آیینه‌اندیشه، شماره دی 1370.)
 2ـ از ديگر نشرياتي كه دراين دوران اجازه نشر يافت گزارش فيلم است كه در سرمقالة سومين شمارة خود چنين آورد: «اوضاع مملكت كار مسخره‌گويان را راحت كرده... چون هر اتفاقي كه مي‌افتد بسيار مسخره‌تر از داستان بذله گوست.» (نشریه گزارش فیلم، شماره 3.) اين نشريه در شمارة چهارم خود آورد: «ايدئولوژي هميشه كليشه‌ زاست ولي... عشق كليشه ‌شكن و كليشه ‌برانداز است.» سپس به محسن مخملباف راه‌حل نشان مي‌دهد كه اگر مي‌خواهد از كليشة ايدئولوژي رهايي يابد «بايد خود عشق ممنوعه را تجربه كند تا بتواند به خوبي آن را بيان نمايد.»
 3ـ شهرنوش پارسي‌پور در مجلة گردون دهة انقلاب را اين گونه به تصوير كشيد: «اين دهه بسيار بسيار ترسناك بوده است... نكبت جنگ تحميلي حالا حالاها در تمامي شئون زندگي‌مان زنده است. از كدامش بگويم؛ از جان باختگان [اين تعبير طيف غرب‌پرست از شهداي عاليقدر جنگ است] گمگشتگان [مفقودين و جاويدالاثران جنگ تحميلي] معلولان و يا ميليون‌ها هموطن آواره در غربت.» (مجله گردون، 6بهمن 1369.)
 در جاي ديگر اين قلم به دست غربزده از سانسور تصاوير مستهجن زنان در ايران انتقاد كرده و مي‌گويد: «دختر دانشجوي فيلم «بچه‌هاي طلاق» ساعت 3 نيمه شب با روسري در اتاق بسته‌اش راه ميرود... هنرپيشه زن فيلم «شايد وقتي ديگر» با لباس‌هاي بيرون رختخواب در رختخواب خوابيده است...» (نشریه آدینه، شماره 54، بهمن 1369.)
 در همين دوران نشريات ضد انقلاب خارجي به حمايت از اين گونه قلم به دستان داخلي برمي‌خيزند. ايران‌نيوز (نشرية ضد انقلاب خارج از كشور) در رابطه با مقالات آدينه مي‌نويسد: «در داخل ايران، هنوز شيرمردان قلم به دستي هستند كه در همان جوّ خفقان، اساسي‌ترين! مسايل روز را مطرح ميكنند.» (ویژه‌نامه انتخابات ریاست جمهوری نشریه یالثارات الحسین، 11/1/1376.)
نشرية راه آزادي (وابسته به حزب توده) نيز در اين باره نوشت: «مطبوعات وابسته به رژيم در ميان خيل مطالب شعارگونه و تكرار مكرراتي كه در اين ده ساله به خورد مردم داده‌اند برخي مباحث مهم و حساس را پيش كشيدند... و زمينه مناسبي را در اختيار روشنفكران سكولار قرار مي‌دهند... ظاهراً هيچ موقعيتي مناسب‌تر از اين براي متفكرين غيراسلامي ايران نيست.» (برای نمونه، سایت آفتاب، 17 آبان 1384.)
 4ـ احمد كريمي حكاك (ضد انقلاب فراري مقيم آمريكا) كه به واسطة فضاي باز ايجاد شده توسط خاتمي در وزارت ارشاد اجازة چاپ آثارش را يافته بود، در مصاحبه با هفته‌نامة ضدانقلابي ايران تايمز، نظام جمهوري اسلامي ايران را متهم به ايجاد خرابي و فاجعه‌آفريني، كشتار بي‌رحمانة مردم و بي‌توجهي به فرهنگ و ادب ايراني و شرقي كرده و به تمجيد از «شاهدخت اشرف پهلوي» پرداخت! (ایران تایمز، شماره 1013، مورخ 23/1/1370.)
 5ـ غلامحسين ساعدي، خوشحال از دريافت مجوز انتشار رمان خود با عنوان «غريبه در شهر» در مصاحبه‌اي با نشرية ضدانقلابي «الفبا» سخيف‌ترين دشنام‌ها و هتاكي‌ها را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامي و حضرت امام(ره) روا مي‌دارد و جالب اين كه مسئولين وقت وزارت ارشاد در مقابل اعتراض به تسامح پروري ارشاد چنين پاسخ مي‌دهند: «چون در مورد ساعدي از طرف مرجع قضايي حكمي صادر نشده است بنابراين مانعي در انتشار تأليفات نامبرده در صورت رعايت مقررات وجود ندارد.»1 همچنين در جواب اعتراض مردم به اين روند، ضمن عذرخواهي از اصحاب دانش و فرهنگ و هنر، تمام گناه را به گردن ديگران‌انداخته و بيان داشتند: «اگر ملامتي روا باشد بيش از همه متوجه متفكران اسلامي و حوزه‌هاست كه وظيفة اصلي‌شان توليد و نشر آثار مختلف علمي فرهنگي و هنري و ديني است.»2
یکی از کسانی که در این برهه زمانی، بیشترین تلاش را برای گسترش افکار سکولاری در میان دولتمردان و نیز محافل روشنفکری به عمل آورد، عزت‌‌اله فولادوند است. او همیشه جمله‌ای از مارتین‌‌هایدگر، فیلسوف آلمانی و دلباختة عشق‌‌‌هانا آرنت، را تکرار می‌کرد که «همة ما زیر سایه کانت [نه خدا] زندگی می‌کنیم، پس باید با پیروی از سنت فلسفی او «مدارای جنسی» از هم‌خوابگی تا هم‌خانگی،‌ همجنس‌ بازان را بپذیریم و گرایش تدریجی بی‌اعتنایی به ارزش‌ها را دامن بزنیم. یعنی همان گونه که ریچارد روروتی، فیلسوف برجسته CIA می‌گفت: «برای اقتدار لیبرال دموکراسی، باید سبکسری را در جامعه ترویج کنیم»3
فولادوند، هفت سال سردبیری ماهنامة کلک را از سال 1369 به عهده داشت. با باند فاسد سلطنت‌طلب در مجلة دفتر هنر گره خورد، با عطاءاله مهاجرانی (معاونت وقت حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور‌‌هاشمی رفسنجانی) رابطة نزدیک داشت و در جلسات مهاجرانی با نویسندگان سلطنت‌طلب مثل شاهرخ مسکوب که در میدان فردوسی داخل بن‌بست رفعت‌جاه در دفتر بخارا تشکیل می‌شده، شرکت می‌کرد. این حلقه که پنجشنبه‌ها تشکیل می‌شد و از عناصری مانند داریوش شایگان، محمود دولت‌آبادی، فریدون آدمیت، محمدعلی (همایون) کاتوزیان، پری زنگنه، روح‌انگیز شریفیان، گلی ترقی، ‌انور خامه‌ای و جمعی دیگر از نویسندگان فراماسون و سکولار در آن شرکت می‌کردند.
در سال 1380 که خاتمی رئیس‌جمهور بود و احمد مسجد جامعی وزیر ارشاد شد، جایزة کتاب ممتاز سال به عزت‌اله فولادوند تعلق گرفت که به مدت 20 سال کار شبانه‌روزی، زیربنای فلسفة سیاسی سکولاریسم را از دنیای سرمایه‌داری به متن جامعة دینی ایران آورده بود.4
او در سال 1382 برای روزنامة همشهری (ارگان رسمی شهرداری تهران) که در مدیریت کارگزاران و تیم محمد قوچانی بود، مقالاتی را در حوزة «دموکراسی و عقلانیت» ترجمه کرد. در انجمن حکمت و فلسفه ایران سلسله گفتارهایی دربارة‌اندیشة سیاسی غرب، ایراد کرد! او به دولتمردان در قالب متنهای ترجمه‌ای توصیه می‌کرد که با پیروی از لیبرال‌ها، دغدغة اخلاق نداشته باشند و با تدوین قوانین جدیدی اجازه دهند که بیان اموری که اخلاقاً جایز نیست، قانوناً مجاز شمرده شوند.5
رهبر معظّم انقلاب، در سال‌های 1371 و 1372 و مطالبی که مطبوعات به واسطة یک اراده و جهت‌گیری سیاسی، در راستای تهاجم فرهنگی به جامعه القا می‌کردند اشاره کرده و دفاع از اسلام را در برابر این هجمة سنگین، در حکم جهاد و کشته شدن در این راه را شهادت می‌نامیدند:
«ما بايستى مسائل تهاجم فرهنگى را از لحاظ علمى و اصولى دنبال كنيم. البته آن زمانى كه من مطرح كردم، بعضي‌ها حمل كردند بر انگيزه‌هاى سياسى؛ ولى بيننا و بين اللَّه، هيچ انگيزه‌اى غير از انگيزة الهى وجود نداشت. هيچ انگيزة سياسى نبود؛ حقيقت قضيه بود. چون من با مجلات آشنا هستم و با فرهنگ مكتوب اين كشور، خيلى اُنس دارم؛ الان هم همين‌طور است. من بعضى از مجلات ورزشى را هم نگاه مى‌كنم. آن روزها – سال‌هاى هفتاد و يك و هفتاد و دو- مى‌ديدم كه چه مسائلى را وارد فرهنگ جامعه مى‌كنند! شروعش آن‌جا بود؛ شروع توطئه بود. من آن‌جا مسألة تهاجم فرهنگى را مطرح كردم؛ البته الان ابعاد وسيع‌ترش در جامعه آشكار شده است. واقعاً ما الان مورد تهاجم‌ايم؛ منتها اين فرهنگى كه الان به جان اين انقلاب و اين مؤمنين و اسلام و متدينين افتاده و هر كارى كه مى‌تواند مى‌كند- با اين‌كه از طرف مجموعة كوچكى است، نه مجموعة وسيعى- حامل سياست است! اين، فرهنگ هم نيست! يك وقت است كه انسان، فكرى را قبول ندارد و به‌عنوان رد فلسفى، آن را رد مى‌كند؛ ولى اين، آن طورى هم نيست. الان آن‌كه در صحنه وجود دارد، حامل يك ارادة سياسى و يك جهت‌گيرى سياسى است.
على‌ایحال، من توقّعم از همة حضرات عزيز و دوستانى كه در اين مجموعه تشريف دارند، اين است كه مسألة فرهنگ و مسألة صف‌آرايى فرهنگى در مقابل دشمن را جدّى بگيريد. اين وظيفة ماست. اين آن چيزى است كه بنده هم اگر در راه آن كشته شدم، احساس مى‌كنم كه در راه خدا كشته شده‌ام. هركس در اين راه كشته شود، در راه خدا كشته شده و هركس در اين راه، زحمتى متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است. مسئله، مسألة كوچكى نيست؛ دشمن ما را از اطراف، محاصره مى‌كند، از طريق كتاب، روزنامه، راديو و تلويزيون‌ها، صداهاى بيگانه و خبرگزاري‌ها و جعل خبر و توليد انواع و اقسام وسايل فرهنگى، ما همين‌طور بنشينيم و احياناً هماهنگى و هم صدايى كنيم! اين‌كه نمى‌شود. نظام اسلامى بايستى از خودش دفاع كند و براى دفاع از حقيقت اسلام و انقلاب، حرف گفتنى و سرمايه و ذخيرة فرهنگى هم زياد دارد و مركزش هم همين مجموعة شماست.»6
پانوشت‌ها:
1- ویژه‌نامه انتخابات ریاست جمهوری یالثارات الحسین، 11/1/1376.     2- همان.     3- سایت آفتاب، 17 آبان 1384.     4- ارتش سری روشنفکران، صص 198 و199.     5- همان، صص 201 و 202.   6- بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 23/9/1378.