kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۱۷۸
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۴

امامت امیر مؤمنان علی(ع) از نظر قرآن




مهدی شوقی زواره

در مطلب پیش‌رو نویسنده با تشریح اهمیت جایگاه و وظایف امامت ،به شرایط برخورداری از این مقام معنوی انتصابی‌اشاره کرده و دیدگاه قرآن را درباره امامت حضرت علی(ع) تبیین کرده است.
***
امامت منصب الهی است که ریشه در ولایت الهی دارد؛ زیرا خاستگاه امامت و پیشوایی برای افراد خاص از مومنان، زمانی است که شخص به مقام «ولایت الهی» دست یافته باشد و این مقام تنها برای کسانی ثابت است که «ربانی» شده‌اند و در مقام مظهریت اسمای الهی در جایگاه خلافت الهی به «ربوبیت» می‌پردازند.
از نظر آموزه‌های وحیانی، مقام امامت برای همه اولیای الهی نیست؛ از همین رو بسیاری از پیامبران با رسیدن به مقام
«ولایت الهی» بهره‌مند از مقام «امامت الهی» نیستند؛ بلکه تنها کسانی به این مقام امامت می‌رسند که در ولایت به تمام و کمال رسیده باشند و همه آزمون‌های سخت را پیموده و مظهر تمام اسمای الهی به تمام و کمال شده باشند؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) به عنوان نخستین انسان به مقام امامت دست یافت و خواهان تداوم آن در خاندان خویش به عنوان یک کمال برتر و مقام الهی شد؛ اما خدا آن را تنها برای کسانی از نسل وی قرار داد که بتوانند به چنین تمامیتی در مظهریت برسند و هیچ ظلم و بی‌عدالتی نسبت به اسمای الهی روا نداشته باشند.(بقره، آیه 24)
با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان دریافت که «امامت» برای برخی از نسل حضرت ابراهیم(ع) قرار داده شد و پیامبرانی از نسل ایشان به این مقام و منزلت دست یافته‌اند که دارای شرایطی از جمله «هدایت بر اساس امر الهی»، «بهره‌مندی از وحی»، «بهره‌مندی از وحی در انجام افعال خیر» (انبیاء، آیه 73)، «بهره‌مندی از آیات یقین‌آور و دستیابی به مقام یقین»، «بهره‌مندی از فضیلت صبر در نبوت و رسالت»(سجده، آیه 24) و مانند آنها بودند.
استمرار امامت در اولیای خاص الهی
همان طوری که پیامبرانی خاص از میان اولیای الهی، به مقام امامت می‌رسند، همچنین برخی از اولیای خاص الهی که مقام پیامبری ندارند به این مقام می‌رسند؛ زیرا ملاک در رسیدن به مقام «امامت» چنانکه بیان شد، بهره‌مندی از مقام «ولایت الهی» است. در شرایط نبوت و رسالت این شرط مطرح است که شخص از اولیای الهی باشد، ولی در شرایط امامت این مطرح نیست که شخص حتما از نبوت و رسالت تشریعی برخوردار باشد، بلکه آنچه شرط است برخورداری از مقام ولایت خاص است که می‌بایست در «امام» فراهم آید.
به سخن دیگر، هیچ‌گونه تلازمی میان نبوت و رسالت تشریعی از یک سو و امامت از سوی دیگر نیست؛ زیرا منصب امامت با مقام نبوت تفاوت دارد و براساس آیات قرآن تلازم میان این دو وجود ندارد؛ چنانکه خدا می‌فرماید: واذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمـات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما...؛ به خاطر آورید هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! » ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من نیز امامانی قرار بده! »
عبارت «من ذریتی» دلالت می‌کند که وقتی ابراهیم (ع) به مقام امامت رسید، دارای فرزند بود و طبق صریح آیه ۳۹ سوره ابراهیم، فرزنددار شدن آن حضرت در سن پیری بوده و قطعا پیش از آنکه دارای فرزند شود، پیامبر بوده است.
از آموزه‌های قرآن به دست می‌آید که میان نبوت و رسالت و امامت تفاوت هست؛ زیرا نبی کسی است که وحی بر او نازل می‌شود و آنچه را بوسیله وحی دریافت می‌دارد اگر مردم از او بخواهند در اختیار آنها می‌گذارد؛ در حالی که رسول کسی است که موظف است در حوزه ماموریت خود به تلاش و کوشش برخیزد و از هر وسیله‌ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده کند و برای یک انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.
اما امامت به معنای رهبری و پیشوایی خلق است و در واقع امام کسی است که با تشکیل یک حکومت الهی و به دست آوردن قدرت‌های لازم، سعی می‌کند احکام خدا را عملا اجرا و پیاده نماید و اگر هم نتواند رسما تشکیل حکومت دهد تا آنجا که در توان دارد در اجرای احکام می‌کوشد.
به عبارت دیگر، وظیفه امام اجرای دستورهای الهی است، در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورها به مردم است. با نگاهی به آموزه‌های وحیانی می‌توان گفت که از نظر «تعلیم و تزکیه» که همان تصرفات در تکوین است(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)؛ زیرا مراد از تعلیم و تزکیه که بر عهده پیامبر(ص) نهاده شده است، تنها علم حصولی یا تربیت معمولی نیست، بلکه تصرفات در سطح عالی تکوینی است، می‌توان گفت که مقام امامت رسول‌الله و نبی‌الله (ص) بسیار مقام بلندی است؛ زیرا «رسول» ارائه طریق و راهنمایی می‌کند، ولی امام، دست فرد را می‌گیرد و با تصرفات تکوینی در وجود شخص، ایصال به مطلوب می‌نماید؛ چنانکه پیامبر اسلام با داشتن هر سه مقام نبوت و رسالت و امامت ، به این مهم می‌پرداخت؛ چرا که ایشان از یک سو هم دریافت وحی می‌کردند و هم تبلیغ فرمان‌های الهی داشتند و هم در تشکیل حکومت و اجرای احکام تلاش می‌کردند و هم از طریق تصرفات تکوینی و باطنی به عنوان مظهر تمامی اسمای الهی به ربوبیت در نفوس می‌پرداختند.
بنابراین امامت همان مقام رهبری همه‌جانبه مادی و معنوی جسمی و روحانی و ظاهری و باطنی است. امام، رئیس‌حکومت و پیشوای اجتماع و رهبر مذهبی و مربی اخلاق و رهبر باطنی و درونی است. امام از یک سو با نیروی معنوی خود افراد شایسته را در مسیر تکامل باطنی رهبری می‌کند؛ چنانکه پیامبر(ص) با تصرفات و قدرت علمی خود افراد سفیه و نادان را تعلیم می‌دهد؛ و با نیروی حکومت خویش یا قدرت‌های اجرایی دیگر، اصول عدالت را اجرا می‌نماید.
خدا بصراحت در‌باره تصرفات تکوینی آن حضرت(ص) می‌فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهًْ تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَه سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ از اموال آنان صدقه‌اى بگير تا به وسيله آن طاهرشان سازى و بدان درونشان را تزکیه‌دهی و برايشان دعای مستمر كن؛ زيرا صلوات و دعاى تو براى آنان سکونت آفرین و آرامشى است؛ و خدا شنواى داناست. (توبه، آیه ۱۰۳)
بنابراین از آیات و روایات بسیاری می‌توان دریافت که هیچ تلازم میان نبوت و رسالت تشریعی با مسئله امامت نیست، بلکه ارتباطی اگر باشد با «ولایت الهی» است؛ زیرا بدون ولایت الهی نمی‌توان از «امامت» کسی سخن گفت؛ چرا که انسان یا تحت ولایت الله است یا تحت ولایت طاغوت و کسانی به مقام امامت می‌رسند که تحت ولایت الهی به تمامیت و کمال رسیده باشند؛ چنانکه پیامبر(ص) و نیز امیرمومنان علی(ع) این گونه به مقام تمامیت کمالی«‌ولایت‌الهی» رسیدند و توانستند مسئولیت کامل در همه حوزه‌ها و عرصه‌ها را به دست آورند و در مقام مظهریت در «ربوبیت» به تصرفات تکوینی بپردازند.(مائده، آیات 3 و 55؛ نساء، آیه 59 )
همچنین معلوم شد که  استمرار امامت در اولیای الهی خاص امری است که در آیات قرآن بر آن تاکید شده است، هر چند که شخص از مقام نبوت و رسالت تشریعی برخوردار نباشد. براساس روایات تفسیری، امامت، امری مستمر در نسل ابراهیم (ع) تا روز قیامت است و خدا آن را به عنوان امری برقرار و مستمر و به اصطلاح«وجعلها کلمهًْ باقیهًْ فی عقبه» قرار داده است که شامل نسل و عترت طاهره محمد(ص) نیز می‌شود.(زخرف، آیات  27 و 28؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۷۶۴؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۴، ص۵۹۷؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۹۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۱، ص۴۳)    
امامت مولی‌الوحدین امیرالمومنین علی(ع)
 از نظر قرآن
امامت امیرمومنان علی(ع) مهم‌ترین عنصر در «اکمال‌الدین و اتمام نعمت» است(مائده، آیه 3)؛ زیرا از این طریق رهبری و امامت در اسلام تداوم یافته و امکان بهره‌مندی مردم از تصرفات اولیای الهی فراهم آمده است؛ زیرا آن حضرت در جایگاه ولی‌الله خاص قرار دارد و در میان مومنان به عنوان کسی که در ایمان به تمامیت کمالی آن رسیده است، مطرح شده است؛ چنانکه خدا می‌فرماید:ولى و سرپرست شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‏‌اند همان كسانى كه نماز برپا مى‌دارند و در حال ركوع زكات مى‌دهند؛ و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‌ اند، ولى خود بداند، پيروز است؛ چرا كه حزب خدا همان پيروزمندانند.(مائده، آیات ۵۵ و۵۶)
براساس این آیات، هر کسی ولایت امیرمومنان علی(ع) را بپذیرد از «حزب‌الله» خواهد بود و پشت کردن به ولایت ایشان به معنای خروج از حزب‌الله به حزب‌الشیطان است؛ زیرا حزب‌الله تحت ولایت‌الله  و دیگران تحت ولایت شیطان طاغوتی خواهند بود.
امیرمومنان که از سوی خدا به عنوان «امام» و «ولی» نصب شده است، از سوی پیامبر(ص) در یک جلسه علنی در غدیر خم به این مقام معرفی می‌شود.(مائده، آیه 3؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۴، ص؛ و نیز روایات تفسیری)
با چنین نصبی کافران و منافقان مایوس شدند؛ زیرا امید داشتند پس از رحلت پیامبر(ص) بساط ولایت و امامت الهی برچیده شود و مردم همانند گله‌ای گوسفند رها شوند و کسی رهبری و هدایت آنها را به عهده نگیرد؛ اما با نصب امام به عنوان نخستین امام از امامان از عترت طاهره(ع) این امید دشمنان به یاس مبدل شد؛ زیرا دیگر امت رها نبودند و امامان اولیای خاص الهی همچنان ولایت و سرپرستی امت را به عهده داشتند و به عنوان امام و پیشوا آنان را به مسیر درست و راست هدایت کرده و حتی با تصرفات تکوینی خویش آنان را تعلیم و تزکیه می‌کردند.
از نظر آموزه‌های قرآن، فقدان امام و ولی‌الله در میان امت به معنای عدم اکمال دین و عدم اتمام نعمت اسلام خواهد بود؛ زیرا دین با رهبری و امامت اولیای الهی است که حفظ و صیانت می‌شود و امکان تصرفات در مردم برای اولیای الهی فراهم می‌آید. از همین رو پیامبر(ص) مامور می‌شود تا این حکم الهی را ابلاغ کند؛ زیرا عدم ابلاغ حکم الهی به معنای عدم اکمال دین اسلام و اتمام آن خواهد بود و دینی که در اختیار نسل‌های بعد قرار می‌گیرد، دینی ناقص و ناتمام خواهد بود. پیامبر(ص) تهدید می‌شود که عدم ابلاغ حکم امامت و ولایت امیرمومنان(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) در حقیقت به معنی این است که اسلام از سوی پیامبر(ص) ناقص ابلاغ شده است؛ اما با ابلاغ این حکم که خطرهایی را نسبت به جان امام علی(ع) یا اصل بقای اسلام دارد، می‌توان امیدوار بود که اکمال‌الدین و اتمام نعمت انجام شده است.(مائده، آیه 67؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۶۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۳۸۲؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۱۷؛  آلوسی، شهاب الدین، روح‌المعانی، ج۳، ص۳۵۹)
از نظر آیات قرآن توقف ابلاغ از جهت خطر جانی نسبت به پیامبر نبود؛ زیرا بر اساس آیات قرآن، آن حضرت(ص) جز از خدا از کسی خوف و ترس نداشت(احزاب، آیات 9 و 38)، بلکه می‌توان گفت که این خطر مربوط به خطری بود که از سوی منافقان و کافران به امام علی(ع) می‌رسید و محتمل بود که با چنین خطری امامت ادامه نیابد. در حقیقت خدا می‌خواست به مردم بفهماند که امر امامت چنان است که فقدان رهبری و امام به معنای خطر از دست رفتن دین است و با چنین خطری تمام زحمات پیامبر(ص) بلکه پیامبران از دست می‌رفت و بقای دین اسلام تا قیامت امکان‌پذیر نبود.(طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۶۲)
به هر حال، از آیه فهمیده می‌شود که حکم مذکور حکمی است که اگر تبلیغ نشود مثل این است که پیامبر هیچ چیز از رسالتی را که به عهده گرفته است تبلیغ نکرده باشد، بنابراین می‌توان گفت گر چه کلام صورت تهدید دارد، لیکن در حقیقت درصدد بیان اهمیت مطلب است و می‌خواهد بفهماند مطلب اینقدر مهم است که اگر در حق آن کوتاهی شود حق چیزی از اجزای دین رعایت و ادا نشده است.(طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۶، ص۷۱)
مقام امامت چنان مهم و ارزشی است که برخی از افراد ظالم مدعی امامت می‌شوند و آن را برای خویش قرار می‌دهند. خدا چنین افرادی را تهدید به عذاب می‌کند تا دنبال چنین مقام و منزلتی نروند که شایسته آن نیستند و بلکه از آن معصومان و اولیای خاص الهی است.(انعام ، آیه 93؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۴۶، ح ۱۸۲)
مقام امامت برای اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) برای بسیاری گران آمد؛ زیرا امید داشتند تا آنان به این مقام برسند و مسئولیت پس از رحلت پیامبر(ص) را به دست گیرند. خدا درآیه 54 سوره نساء، به این حسادت‌اشاره می‌کند؛ زیرا  آیه به خوبی این مطلب را بیان می‌کند که یهود به خاطر اعطای مقام امامت به پیامبر و اهل‌بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) نسبت به آنها حسد می‌ورزند. این آیه همچنین ثابت می‌کند که خدا به آنها مقام حکومت را اعطا کرده است که موجب حسادت دشمنان اهل‌بیت(ع) از جمله منافقان و کافران شده بود. گفتنی است که در ذیل آیه یاد شده روایات متعددی وارد شده که در آنها برای اثبات امامت آل محمد به این آیه استدلال شده است.(عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۱)
جایگاه امامت، شرایط و وظایف آن
براساس آیات قرآن، امامت از نبوت تشریعی و رسالت برتر است؛ زیرا پیامبرانی چون حضرت نوح(ع) بودند که به مقام امامت نرسیدند با آنکه از پیامبران اولوالعزم بودند؛ چرا که نخستین کسی که به این مقام دست یافت، حضرت ابراهیم(ع) بود که بعد از حضرت نوح به پیامبری رسید.(بقره، آیه 124؛ شوشتری، نورالله، احقاق الحق، ج۲، ص۳۰۰)
امام از نظر آموزه‌های اسلامی کسی است که مسئولیت دین و دنیای مردم را به عهده‌دارد و در مقام هدایت ایصالی است که تصرفات در تکوین در چارچوب تطهیر و تعلیم و  تزکیه است. بنابراین، امامت از چیزهایی نیست که با انتخاب و بیعت مردم انجام شود؛ چنان‌که ولایت و نبوت و رسالت این گونه است، بلکه امامت چطور انتصابی نباشد در حالی که برتر از مقام رسالت و نبوت است؟!
از نظر قرآن، همان طوری که «خلافت» برای «آدم» جعل شده است(بقره، آیه 30)، امامت نیز برای اولیای خاص الهی «جعل» می‌شود که بیانگر نصب خاص با تصرفات درونی است؛ زیرا حضرت آدم(ع) با کسب صفات الهی و اسمای خداوندی توانست در مقام خلافت قرار گیرد، بنابراین قرار گرفتن در مقام امامت نیز با تصرفات الهی و داشتن شرایطی خاص است.(بقره، آیه 124)
شرایطی برای امام است که جز برای اولیای خاص دست یافتنی نیست؛ از جمله مهم‌ترین این شرایط می‌توان به توفیق الهی(بقره، آیه 124)، صبر و شکیبایی(سجده، آیه 24)، صالح بودن(انبیاء، آیات 69 تا 73)، عبد خالص بودن(همان)، عصمت در همه عمر(بقره، آیه 124)، ترک ظلم در تمام عمر(همان)، داشتن یقین(سجده، آیه 24) و مانند آنها ‌اشاره کرد که همه بیانگر دستیابی شخص به مقام متالهین و خدایی شدن و قرار گرفتن در مقام ربوبیت و مظهریت آن است.(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)
امامت به عنوان یکی از بزرگ‌ترین امانت‌های الهی است (نساء، آیه 58؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۶؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۸۵)  که در اختیار بشر است و انسان‌ها موظف هستند تا در قبال امامت کارهایی را انجام دهند تا به یک معنا در این نعمت بزرگ الهی خیانت نورزند.
همچنین امامت عهدی میان خدا و خلق است(بقره، آیه 124) و هر کسی باید بداند که این پیمان بزرگ چگونه شناخته و حفاظت و صیانت و مراعات شود؛ از نظر قرآن تنها مومنان واقعی که رستگاری برای آنان رقم می‌خورد، اهل صیانت و مراعات از چنین عهدی بزرگ هستند.(مومنون، آیه 8؛ معارج، آیه 32)
چنان‌که گفته شد، مردم در قبال امام مسئولیت و وظایفی دارند که از جمله آنها مودت و اطاعت و پیروی است.(نساء، آیه 59)