نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
آقای آخوندی! به جای آسمان و ریسمان بافتن یک آجر روی آجر میگذاشتید
سرویس سیاسی-
عباس آخوندی، وزیر مستعفی و بیاعتنا به مسکن دیروز در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «افرادی که از روز نخست تمام هموغم خود را در بیاعتباری برجام بهکار بردند و با ممانعت در ابلاغ قانونهای الحاق به کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با FATF قفل محکمتری به مبادلات مالی بینالمللی ایران زدند، آیا اکنون حاضرند مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند؟ و آیا همچنان تمایل دارند که با طرح گزارههای ممتنع از یکسو تجارت را متوقف کنند و از سوی دیگر دم از ارزانی دلار و سایر داراییهای بادوام یا رشد تولید ناخالص داخلی بزنند؟ تا کی میتوان پوستین وارونه به تن کرد؟»
عباس آخوندی با دهنکجی به مسکن مهر و رها کردن بخش مسکن یکی از مسببان افزایش بیش از ۵۰۰ درصدی قیمت مسکن، افزایش فشار به بیخانمانها، دریغ کردن هزاران شغل از مردم و تعمیق رکود در دولت روحانی است. آخوندی باید در پیشگاه عدالت پاسخگوی این فجایع باشد و نمیتواند با جنجالسازی، یقه دریدن برای باتلاق برجام و منجلاب FATF از پاسخگویی فرار کند.
اصلاحطلبان؛ آنچه میگویند؛ آنچه انجام میدهند!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود و در صفحه نخست یادداشتی را به قلم یکی از فعالان سیاسی طیف موسوم به اصلاحطلب منتشر کرده است. در این یادداشت بخشهایی هست که مقایسه آنها با عملکرد این طیف قابل تامل است. در این نوشتار میخوانیم: «مهمترین چالش جریانهای سیاسی کشور و مسئولان در شرایط فعلی ایران و اوجگیری تحریمهای کاملا هوشمند ایالات متحده، مدیریت وضعیت اقتصادی و معیشت مردم است. در این شرایط، کار سیاسی به مفهوم مرسوم آن، با دشواریهایی همراه میشود؛ چون اولویت مردم، حل معضلات روزانه خود است. احزاب و تشکلهای مدنی حتما باید به ارائه راهکار بپردازند و البته نقد سیاسی خود را بیان کنند.» در این باره باید گفت که اولویت طیف موسوم به اصلاحطلب همواره مسایل سیاسی و حزبی و جناحی بوده است. کافی است به دوره اصلاحات نگاهی کنیم. در سالهای پایانی دوره 8ساله اصلاحات برخی از تئوریسینهای این طیف ضمن انتقاد از مشی دولت اصلاحات نوشتند که آنقدر مشغول «توسعه سیاسی» شدیم که از «معیشت مردم» غافل ماندیم. در سطرهای فوق هم نویسنده تاکید میکند که کار سیاسی با دشواری روبهرو است چرا که معیشت مردم دچار مشکل شده است. در ادامه این یادداشت آمده است: «نمیتوان مسئولیت را فقط متوجه یک قوه دانست؛ چون وضعیت آرایش تصمیمسازی در کشور روشن است[!!] دیدگاه روشن یک جریان، اهمیت حفظ برجام، همکاری با آژانس اتمی و جلوگیری از تکرار ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت است. باید با قدرتهای اصلی جهان از طریق گفتوگوهای سیاسی، به سمت حل مسائل رفت.» در فقره برجام دیدیم که این جماعت رفتند و امتیاز دادند و برای خشنودی آنها تعهدات را پیش از موعد انجام دادند و در نهایت غربیها به تعهداتشان عمل نکردند. اما در پاسخ این مدعا که وضعیت تصمیم سازی در کشور روشن است باید گفت شما که سیاستهای کلان کشور را میدانستید چرا این همه وعده و وعید دادید؟! میتوان از جمع این دو نتیجه گرفت که در آن ایام مردم را فریب داده اید چرا که برای به دست آوردن رای مردم به آنها وعده دادید در حالیکه میدانستید (به قول شمایان) «وضعیت تصمیمسازی در کشور روشن است»! چرا حالا که به خط پایان نزدیک شده اید به یاد این افتاده اید؟ این یادداشت در ادامه میافزاید: «در حوزه داخلی هم استفاده از مدیران پاکدست و متخصص، یک ضرورت است تا در کنار حل مسئله فشار تحریمها به وضعیت اقتصاد و معیشت مردم سروسامان داده شود. نباید دستگاههای مسئول، حضور نیروهای متخصصی را که با آنها یکسان نمیاندیشند، محدود کرده یا به دنبال حذف کامل آنها باشند.» در دورهای نام محسنهاشمی برای شهرداری تهران بر سر زبانها افتاد. محسنهاشمی هم سابقه فعالیت در زمینه متروی تهران را دارد و هم به مشکلات و موانع گسترش مترو و مدیریت شهری آشناست اما اصلاحطلبان با شهردار شدن او مخالفت کردند چرا که اگر او شهردار میشد نفر 31لیست انتخابات شورای شهر تهران یعنی مهدی چمران وارد شورای شهر میشد اما اصلاحطلبان نمیخواستند یک غیراصلاحطلب وارد حیاط خلوت آنها شود.
قوه مجریه در دست شما بود؛ دیگران عامل مشکلات هستند؟
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم سید افضل موسوی، مدیر مسئول نوشت: «اگر رئیسجمهور برای استیضاح به مجلس برود آن وقت مجبور خواهد شد بسیاری از حرفها را بگوید و در نتیجه آن همین اصولگرایان رسوا خواهند شد. چراکه آنها عامل بدبختی امروز ایران هستند. رئیسجمهور الان خودداری میکند و بسیاری از حرفها را بیان نمیکند اما اگر به مجلس کشانده شود حتما حرف خواهد زد....ضرب المثلی هست که میگوید سنگ را به یاد دزد ننداز! کنایه از اینکه اگر به دزد سنگ بزنید او هم به یادش خواهد افتاد که میتواند سنگی به شما پرتاب کند. در واقع همین اصولگرایان بودند که به یاد دزدانداختند که سنگ به طرف ما پرتاب کند. لذا اگر امکانی برای رئیسجمهور پیش بیاید این حرفها بیان خواهد شد و در نتیجه دستاندرکاران استیضاح در پیشگاه ملت رسوا خواهند شد.» شایان ذکر است که مدعیان اصلاحات اکنون که چیزی برای از دست دادن ندارند و در انتخابات 1400 ستاره خود را بیفروغ میبینند به پرت و پلاگویی افتاده و سعی دارند تقصیر مشکلات کشور را بر گردن دیگران بیندازند؛ حرفهایی که مرغ پخته هم به خنده میافتد.
غفلت دولت، از داشتن یک برنامه جامع
زهرا صدراعظم نوری، عضو شورای شهر تهران در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «دولت بايد در کنار برجام يک برنامه جامع ديگر در دستورکار قرار ميداد تا در وراي مشکلات پيشآمده بتواند به آن تکيه کند. دولت ميتوانست با استفاده بيشتر از ظرفيتهاي داخلي شرايط رااندکي تلطيفتر کند واندکي از سختيهاي مردم بکاهد و مسائل را حل کند».
یکی از نقدهای اصلی و پرتکرار کارشناسان به دولت این بود که «نباید همه تخم مرغها در سبد برجام چیده میشد». دولت روحانی در رویکردی خسارت بار، تمام ظرفیتهای خود را به وزارت خارجه خلاصه کرد و وزارت خارجه نیز تمام ظرفیت خود را به برجام خلاصه کرد. این رویکرد غلط و خسارت بار موجب شد که ظرفیتهای عظیم داخلی و دیپلماسی منطقهای و تعامل با دنیا در حاشیه قرار گیرد و دیپلماسی به ارتباط یکسویه و منفعلانه با آمریکا و تروئیکای اروپایی خلاصه شد.
کارشناسان در سالهای گذشته بارها تاکید کردند که دولت باید برای برجام، پلان B در نظر میگرفت و طوری عمل میکرد که برجام به «هستهای رفت،تحریمها ماند» منتهی نشود.