اهمیت بهداشت فردی و اجتماعی در اسلام
آیتالله مکارم شیرازی
در نوشتار حاضر اهمیت و جایگاه بهداشت فردی و اجتماعی درآموزههای دینی با استفاده از مکتوبات و بیانات آیتالله مکارم شیرازی بررسی شده است.
***
انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبتهاى مختلف بهداشتى داشته باشد، پيش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محيط بايد در امورى كه ممكن است سرچشمه بيماريهاى گوناگون گردد دقت كند.[1]
گاهى انسان مجبور است براى پيشگيرى از بيماريها تزريق واكسن كند. گاهى بايد رژيمهاى خاصى از نظر غذا و غيره را بپذيرد و گاه و بیگاه خود را براى معاينات دقيق طبى در اختيار پزشكان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بيمارى و درمان آن، تا مدتى بايد براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقويت بنيه خويش بپردازد.[2]
همه این مسائل نشان میدهد انسان سالم و نيرومند، سلامت خود را مرهون دهها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى است؛[3] در نتیجه همگان باید به سراغ بهداشت و درمان برويم تا سلامت ما تأمين شود.[4]
در این میان، اسلام دين پاك و پاكيزه اى است و پاكيزگى را دوست دارد و به آن سفارش مىنمايد و بر اساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مىكند.[5]
نظافت و پاكيزگى در اين دين مقدس، آنقدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است؛[6] يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت را رعايت نمىكند ايمانش كامل نيست.[7]
اين دين پاك و مبرا از هرگونه تحريف و پيرايه، دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد و نیز به نظافت اجتماعى سفارش مىكند. عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.[8]
آنچه كه در اين نگاشته مطرح مىشود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجه و سپس عمل كنيم.[9]
بهداشت فردي و عمومی
در فرهنگ اسلامي در یک نگاه
انسان مجموعه اى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع ميان ماده و معنا و براى تكميل هر دو جنبه است. از جمله دستورات خداوند براى تربيت جسم و پرورش اندام ما و مزاياى بهداشتى و در جستوجوى فوايد طبى و بهداشتى میباشد.[10] چرا که طب جسمانى، رابطه نزديكى با طب روحانى دارد؛ به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد، ازاين رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است.[11]
در این بین از استحباب پوشيدن لباس نظيف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنكبوت و نخوردن آب از كوزه شكسته و پرهيز از آبى كه خودش يا ديگرى در آن غسل كرده است گرفته، تا حتی نمازها و نيايش ها و راز و نياز با خدا میتواند علاوه بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، به خاطر اثرات مفيد «روان تنى» و وسيله اى براى تسكين آلام روحى و دردها و اضطراب ها مورد توجه قرار گیرد.[12]
از سوی دیگر امروزه كتاب هايى به نام طب النبى (صلىالله عليه وآله) و طب الائمه(علیهمالسلام) و طب الرضا (عليه السلام) در اختيار داريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين(ع)است، گاه نيزاشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مىشود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوقالعادهاى براى عسل قائلند و هرچه زمان مىگذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت و درمان بيمارىها كشف مىكنند.[13]
اين در حالى است كه قرآن مجيد با صراحت مىگويد: «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛[14] در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مىدارد؛ از جمله دستور معروف پيامبر(ص)بر اينکه تا گرسنه نشدهايد غذا نخوريد و تا كاملا سير نشدهايد دست از غذا بكشيد[15] كه در واقع ناظر به آيه شريفه «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا،(از نعمتهای الهی) بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید».[16] است.[17]
همچنین بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنىها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست؛ تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيانهاى بهداشتى آنها دارد.[18]
توصيه به خوردن ميوهها و سبزىها و دانههاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهمالسلام) نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مىكند.[19]
نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیزجامعيت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات مىرساند؛ شاهد اين سخن در حوزه فرد، وجود كتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى و كتابهاى اطعمه و اشربه براى رهايى از غذاهايى كه يا ضرر جسمى دارد يا ضرر معنوى و اخلاقى و در حوزه جامعه نيز تحريم بعضى از تصرفهاى زيانبار در طبيعت كه محيطزيست را ويران مىكند به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسانها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز در نيافته باشد).[20]
از مجموع آموزههای اسلامی كه شرح همه آنها به طول مىانجامد به خوبى استفاده مىشود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زيرپوشش خود قرار داد و چنان به ثمر نشست كه در مدت كوتاهى كتابهاى فراوان در رشتههاى مختلف علمى بهویژه در طب بهداشت، تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشتههاى مختلف علمى انتشار يافت.[21]
پیشگیری مقدم بر درمان است
طب امروز در حقيقت به دو بخش تقسيم مىشود: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پيشگيرى از بوجود آمدن بيماريها و از بين بردن عوامل آن است و از آنجا كه جلوگيرى از پيدايش بيمارى به مراتب آسانتر از درمان آن است، بهداشت، اهميت فوقالعادهاى در حيات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجههاى سنگينى صرف آن مىشود.[22] و سازمان و تشكيلاتى براى بهداشت، درمان و توليد دارو، همراه با بيمارستانهاى مجهز احداث میشود.[23]
اين نكته نيز بسيار قابل دقت است كه معمولاً طب پيشگيرى (بهداشت) از طب درمانى مؤثرتر، كم هزينهتر و به طور كلى مفيدتر است و ضايعات آن به مراتب، كمتر مىباشد.[24] لذا كسانى كه براى هزينه بهداشت خويش سختگيرند باید بدانند این مسئله خود، سبب مىشود كه دو يا چند برابر آن را صرف درمان بيمارىها كنند![25]
روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اينگونه حوادث با تدبيرهاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخشتر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.[26]
در این میان نقش سازمانهای درمانی براى رسيدن به اين منظور انکار ناپذیر است، این سازمانها میتوانند از طريق تعليم پيگير و آموزش مستمر به افراد، نيرو و توان دهند كه در برابر عوامل فساد «مصونيت» پيدا كنند و به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد بپردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارىزا نامساعد مىكنند.[27]
بهداشت فردی در آینۀ روایات
نمىتوان انكار كرد كه بسيارى از حوادث دردناك زندگى انسان از خود او سرچشمه مىگيرد، مثلاً بسيارى از بيمارىها به خاطر بىاعتنائى به اصول بهداشت و حفظ الصحه و يا افراط در غذا و پرخورى، يا عدم دقت در نظافت يا عدم تحرك و گوشهگيرى، يا عدم پرهيز از مناطق آلوده، يا اشخاص آلوده، حاصل مىشود و اگر انسان اصول و قوانينى را كه خدا در عالم آفرينش و تكوين مقرر داشته رعايت كند، گرفتار آنها نمىشود.[28]
لذا در روايات اسلامى و گفتار امامان معصوم (ع)از هر عاملى كه موجب ناپاكى و كثيفى مىشود نهى شده و به هر امرى كه باعث پاكيزگى و بهداشت فردی مى شود تأكيد شده است. به عنوان نمونه امام باقر(ع)مىفرمايد: «ناخنها به اين خاطر گرفته مىشوند كه آنها محل خوابگاه (تجمع)شيطان(میکروب) است».[29]
رسول خدا (صلىالله عليه وآله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد ديد، به آنها فرمود: «چرا دندانهاى شما زرد و كثيف است؟ چرا مسواك نمىزنيد؟»[30]
از آنجا كه سبيل بلند، كمينگاه ميكروب خواهد شد و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پيامبراكرم براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى ميكروب، از شيطان نام برده، چرا كه شيطان در اصل به معناى هر موجود موذى است؛ و چنين فرمود: «لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعا هيچيك از شما سبيل خود را بلند نكند، زيرا اگر بلند كند، شيطان آن را كمينگاه خود قرار مىدهد».[31]
امام كاظم (ع)فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ؛ استفاده از عطر، از شيوه هاى رسولان خداست».[32]
و نيز امام صادق(ع)فرمود: «كَانَ رَسُولُاَللهِ يُنْفِقُ عَلَى اَلطِّيبِ أَكْثَرَ ما [مِمَّا] يُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا(ص)آنچه را كه براى مصرف عطر و بوهاى خوش خرج مىكرد، بيشتر از آن بود كه براى غذا مصرف مىکرد».[33]
رسول خدا فرموده است: «با هر چيزى كه توان داريد نظافت كنيد، چرا كه خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا كرده است و جز انسان پاكيزه و پاك وارد بهشت نشود».[34]
مطابق روايات فراوان، پرداختن به نظافت در روز جمعه ،بسيار خوب است، از جمله شستن سر با خطمى[35] سبب رهايى از جذام و برص و جنون مىشود،[36] و در روايات متعددى از امام صادق(ع)آمده است كه گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مىشود.[37]
رابطه وضو و غسل با بهداشت جسماني
بدون شك «وضو» داراى فايده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها، آن هم پنج يا لااقل سه بار در شبانهروز، اثر قابل ملاحظهاى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها، كه شرط آن رسيدن آب به موها، يا پوست بدن است، سبب مىشود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، ضمن اينكه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» دارد.[38]
همچنین وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت، در طول زندگى است؛ زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مىشوند، ولى اين حكم اسلامى آنها را وادار مىكند كه در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند، اين موضوع، اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت تن غافلند. (البته اين حكم بصورت يك قانون كلى و عمومى است حتى كسى را كه تازه بدن خود را شسته شامل مىشود).[39]
در نتیجه، از آنجا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولاً در شبانهروز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت كه يك امر حياتى است كمك مىكند.[40]
اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام
جامعه توسعه يافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان هاى مجهز درمان كرد.[41]
در كلمات بزرگان دين، وجود طبيب حاذق براى هر جامعهاى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق(ع)فرمود: «لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِعٍ ، و أميرٍ خَيِّرٍ مُطاع، و طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَهٍ؛ مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».[42]
وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.[43]
در عصر رسول خدا(ص) گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مىداد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبرمجروح شد؛ رسول خدا فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِيبَ؛ براى او طبيب حاضر سازند». برخى ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مىتواند براى او كارى كند: «هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟»، رسول خدا فرمود: «إِنَّ اللهَ عز وجل لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».[44]
اين بخش از تاريخ پيامبرنشان مىدهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مىشد؛ علاوه بر آن مىرساند كه رسول خدا دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمىكرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مىكرد، كه در واقع نشانگر اهتمام آن حضرت به طب و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اينگونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.[45]
از اطباى معروف عصر رسول خدا حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا آن حضرت به عيادت سعدبن ابىوقاص رفت؛ و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان کند.[46]
دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم و ائمه معصومين(ع)به مردم ارائه مىشد و توجهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مىشد.[47]
خود درمانی ممنوع!
اسلام دستور داده علاوه بر رعایت بهداشت، اگر بيمار شديد به سراغ پزشك و دارو برويد، حتى اگر طبيب كافر باشد، چنانکه به هنگام ضربت خوردن على(ع) طبيب نصرانى براى
آن حضرت آوردند.[48]
بهداشت اجتماعی در اسلام
ترديدى نيست كه از شاخصههاى توسعه يافتگى، داشتن محيط پاكيزه، شهر و خيابان و كوچه تميز و هواى پاك و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زيرا توسعه به مفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبه هاى مثبت مىشود که یقیناً بهداشت و نظافت از اركان آن است.[49]
لذا جامعه اى مورد ستايش اسلام است كه از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراك و آب آشاميدنى سالم و وسايل شستشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتىها دور باشد و مردم آن آلوده نباشند.[50]
پيامبر اكرم (ع)فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَهُ؛ آدم كثيف و ژوليده بد آدمى است».[51]
گاه پيامبر افرادى را مىديد كه رعايت نظافت نمىكنند، آنها را نكوهش مىكرد که آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!.[52]
قرآن كريم از نعمت هاى خداوند را فروفرستادن آب تميز و پاك كننده مىداند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛[53] و از آسمان، آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».[54]
در دستورات دين، از آلوده كردن آب پرهيز داده شده و پيامبرحتى بول كردن در كنار رودخانه را ناپسند(مکروه) شمرده است.[55]
هواى سالم و ناآلوده از امورى است كه در بهداشت محيط و سكونت مطلوب مؤثر است. در رهنمودهاى بزرگان دين داشتن هواى پاك و سالم از شرايط محل سكونت دلپذير شمرده شده است: «لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّيِّبِ...؛ محل سکونت پاک نمیشود مگر با سه چیز: هوای پاک و... ».[56]
معاشرتها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست
در خاتمه و با توجه به شرایط پیش آمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای گروهی از مردم به ویروس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.
همچنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز کنیم.
خوب است در تمام خانهها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه میدهد و آثار گرانبهایی دارد.
باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشرتها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.
بیتردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی بهدرستی عمل کنند، انشاالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا میکنیم و امیدواریم موثر واقع شود.[57]
* پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی makarem.ir
پانوشتها
1و2. زندگى در پرتو اخلاق، ص64.چ
3. مثالهاى زيباى قرآن، ج1، ص324.
4. پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص370.
5. احكام بانوان، ص27.
6. بحار الأنوار، ج 59، ص 291.
7، 8 و9. احكام بانوان، ص27.
10. پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص274.
11. برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج 1، ص 65-/ 72؛ (پيام امام امير المومنين ، ج13، ص70).
12. پاسخ به پرسشهاى مذهبى، ص274.
13 پيام امام اميرالمومنين ، ج13، ص68.
14. نحل، 69.
15. بحارالانوار، ج 59، ص 290.
16. اعراف، 31.
17، 18 و 19. پيام امام اميرالمومنين ، ج13، صص68 و69.
20.دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج1، ص68.
21. پيام قرآن، ج10، ص259.
22. زندگى در پرتو اخلاق، ص34.
23. خطوط اقتصاد اسلامى، ص60.
24. مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
25. يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص77.
26 و27. مديريت و فرماندهى در اسلام، ص77.
28. پيام قرآن، ج4، ص526.
29. مكارمالاخلاق، ص 72؛ (گفتار معصومين(ع)،ج1، ص87).
30. فروع كافى، ج 6، ص 495؛ (گفتار معصومين(ع) ،ج1، ص87).
31. فروع كافى، ج 5، ص 448؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص87).
32. فروع كافى، ج 6، ص 511؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص88).
33. فروع كافى، ج 6، ص 512؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص88).
34. ميزان الحكمه، ج 10، ص 93؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1،
ص88).
35. گیاه دارویی.
36. كافى، ج 3، ص 418، ح 7 و 10.
37. كافى، ج 3، ص 418، ح 5؛ (كليات مفاتيح نوين، ص976 ).
38. احكام بانوان، ص39.
39. تفسير نمونه، ج4، ص294.
40. پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص286.
41. دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص217.
42 بحارالانوار، ج 75، ص 235، ح 59؛ (دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
43. دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
44. مصنف ابن ابىشيبه، ج 5، ص 421، ح 1؛ (دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
45. دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
46. ر.ك: معجم الكبير طبرانى، ج 6، ص 50؛ الجرح والتعديل ابن أبى حاتم رازى، ج 3، ص 87؛ اسد الغابه، ج 1، ص 322 والاصابه، ج 1، ص 687(در المعجم الكبير، نام او سعد بن ابى رافع ذكر شده ولى در بسيارى ديگر از كتابها نام او سعد بن ابىوقاص آمده است)؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218).
47. دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص218.
48. اخلاق اسلامى در نهجالبلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص207.
49 و50. دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، صص 217 و216.
51. كافى، ج 6، ص 439، ح 6؛ (دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
52. مسند ابىيعلى، ج 4، ص 23؛ (دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
53. فرقان، 48.
54. دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص216.
55. وسائل الشيعه، ج 1، ص 230، ح 9)؛ (دائرهًْالمعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
56. بحارالانوار، ج 75، ص 234، ح 46؛ (دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص216).
57. بیانات در تاریخ 3/12/1398.