مقتلالشهدای مقاومت؛ کشتگاه نهال تمدن اسلامی (نگاه)
سخنان رهبر معظم انقلاب در خطبههای تاریخساز 27 دی 98 به صورت مشخص دو مخاطب داشت. یکی مردم عزیز ایران اسلامی و دیگری امت اسلامی در کشورهای دیگر؛ بخش اول به زبان فارسی بیان شد و بخش دوم به زبان عربی و در هر بخش نشانههای بروز یک انقلاب به خوبی به چشم میخورد.
در بخش اول دو امر بسیار مهم اتفاق افتاد. اولا تغییر اولویتها و ثانیا تبیین مفهوم «امت مقاومت».
برای فهم اهمیت این امر کافی است چند روز به عقب برگردیم. در فاصله کمتر از یک هفته چهار اتفاق مهم رخ داد: ترور فرمانده میدانی جبهه مقاومت، تعظیم و تکریم فوقالعاده شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی، حمله هوشمندانه، دقیق، شجاعانه و تمامکننده موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مواضع نظامیان تروریست آمریکایی و عقبنشینی مفتضحانه ترامپ و سقوط تاسفبار هواپیمای اوکراینی. تا پیش از آنکه خبر خطای انسانی در سقوط هواپیمای اوکراینی اعلام شود سراسر کشور در کف میدان و نیز فضای مجازی پر بود از عطر یاد شهدای جبهه مقاومت، تبیین زوایای مختلف این پیروزیها و ... ؛ اما با نشر این خبر به یکباره ورق برگشت، این امر آنقدر سریع اتفاق افتاد که خیلیها اساسا متوجه نشدند این هجمه رسانهای کاملا هوشمندانه و دقیق برای به حاشیه بردن اخبار نصر و ظفر طراحی شده است. جبهه فرهنگی و رسانهای انقلاب نیز دوباره دچار خطای محاسباتی شد و فرمان تشخیص اولویتها از دستش در رفت. ناگهان فضای رسانهای کشور پر شد از گمانهزنیهای متعدد درباره علل سقوط هواپیمای اوکراینی؛ عدهای این امر را بهانه قراردادند و عقدههای چهل سالهشان با انقلاب را با فریاد بر سر پاسداران انقلاب گشودند و عدهای نیز به شواهد وجود نفوذ و خیانت در این حادثه اشاره میکردند و متاسفانه آن اتفاقات مهم به حاشیه رفت. در این فضا اساسا هر نتیجهای حاصل میشد به ضرر جبهه مقاومت بود؛ چه فضای غالب رسانهای بگوید این کار، یک خطای انسانی بوده است و چه بگوید احتمال نفوذ و خیانت وجود دارد؛ چون در هر دو صورت، دو یومالله با عظمت به حاشیه میرفت؛ یکی شهادت بزرگ فرمانده میدانی مقاومت و دیگری رای محکم مردم به مقاومت با حضور در مراسم بدرقه این سردار با عظمت. این معامله قطعا دو سر باخت بود و ما مبتلا بودیم به قبول چنین خطای استراتژیکی. رهبر معظم انقلاب در خطبه اول نماز جمعه دی ماه 98 هوشمندانه وزن و ضریب هر یک از این اتفاقات را روشن کردند. بخش اعظم فرمایشات ایشان در خطبه اول به تبیین مکتب مقاومت اختصاص یافت، بخش مهمی به یومالله تشییع پیکرهای مطهر و البته سهم اندکی نیز به ماجرای هواپیمای اوکراینی اختصاص یافت. ایشان با استفاده از رسانه اختصاصی اسلام، یعنی منبر نماز جمعه، یک تنه جور جبهه رسانهای انقلاب را به دوش کشیدند و عملا به آنها یادآور شدند نباید در تشخیص اولویتها اشتباه کرد و هوشمندانه دو یومالله را که در فضای افکار عمومی تقریبا بیجان شده بودند دوباره زنده کردند.
نکته دیگر در این خطبه آن است که تکرارِ مکرر نام فرمانده سرفراز سپاه قدس علاوه بر تکریم ویژه او درصدد بیان مطلبی بسیار مهمتر است. فراموش نمیکنیم که رهبر معظم در خرداد 88 در خطبههای نماز پیش از آنکه ناگزیر بیاناتی بسیار کوتاه درباره مرحوم هاشمی رفسنجانی و آقایان ناطق نوری و احمدینژاد بیان کنند، فرمودند:
«بنده اینجا در منبر نماز جمعه، در خطبهای که در حکم نماز است، حقایق را باید بیان بکنم. ... بنده در نماز جمعه هیچ وقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم.»
آری، ایشان رسمشان نیست در خطبه نماز جمعه اسم افراد را بیاورند؛ اما تعظیم حاج قاسم سلیمانی نه صرفا تکریم این شخصیت عظیم و عزیز بلکه تعظیم یک منطق است، تعظیم یک مکتب است؛ مکتب مقاومت و پایداری. اگر روز شهادت حاج قاسم سلیمانی یومالله است چون روز آغاز مرحله جدیدی در حیات پربرکت مکتب مقاومت است. روز درنوردیدن بسیاری از مرزهایی است که تاکنون در مقابل جبهه مقاومت قرار داشت؛ و از اینجا مفهوم «امت مقاومت» در فضای گفتمانی کشورهای اسلامی جان تازهای گرفت.
و همین امر با توجه به ابعاد بینالمللی آن، کانون اساسی سخنان رهبر حکیم انقلاب در بخش عربی خطبهها قرار گرفت. و البته اینجا هم حاج قاسم نه یک شخص که نماد یک مکتب است.
لذا همان مقدار که تولید هشتگهایی مثل #ملت-مقاومت (که قطعا امت مقاومت انتخاب بهتری است) هوشمندانه بود، پرداختن به ترک زودهنگام صف نماز توسط رئیسجمهور بیسلیقگی و فروکاستن ابعاد گسترده این حرکت عظیم به یک نزاع جناحی سخیف بود. و مصداق کامل همان عدم تشخیص اولویتهایی که محور سخنان رهبری معظم در خطبه اول نماز بود.
اما اتفاق بسیار مهم خطبه دوم غرس نهالی است که به امید خدا ثمرات فراوانی برای آینده جهان اسلام و بلکه بشریت به همراه خواهد داشت. این سخنان همان مطالبی است که به اذن الهی در آینده به گفتمان اصلی کشورهای اسلامی تبدیل خواهد شد.
دال مرکزی این گفتمان «پایهریزی تمدن جدید» است؛ مطلبی که به صورت واضح در بخش عربی خطبه بیان شد و این هدف، همان مرحله نهایی است که ایشان برای انقلاب اسلامی طرحریزی کردهاند. همان مراحل که به فرآیند تحقق تمدن اسلامی معروف است و بارها در سخنانشان به آناشاره کردهاند. ایشان این مراحل را برای انقلاب اسلامی تصویر کرده بودند: انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی، تشکیل دولت اسلامی، تشکیل کشور اسلامی، تشکیل تمدن اسلامی. در واقع این خطبه دعوتی عمومی است برای آمادهسازی مقدمات تحقق تمدن اسلامی.
ایشان در همین خطبه برای رسیدن به این هدف به صورت صریح و مشخص چند راهکار عملیاتی نیز مطرح کردند: تشکیل جبهه واحد علمی، اقتصادی، نظامی و رسانهای.
«همکاری دانشگاههای ما علم و فنّاوری را ارتقا بخشیده، زیربناهای تمدّن جدید را خواهد ساخت. هماهنگی رسانههای ما فرهنگ عمومی را از ریشه اصلاح خواهد کرد. ارتباط نیروهای مسلّح ما جنگ و تجاوز را از همه منطقه دور خواهد کرد. ارتباط بازارهای ما، اقتصاد کشورهایمان را از سلطه کمپانیهای غارتگر بیرون خواهد آورد. رفت و آمدها و سفرهای مردم ما، همزبانی و همدلی وحدت و دوستی به ارمغان خواهد آورد.»
و قطعا میوه این نهالی که در منبر نماز جمعه هفته گذشته کاشته شد میتواند به اخراج کامل آمریکا از منطقه و درآوردن غده سرطانی یعنی رژیم صهیونیستی و در نهایت نیز به تشکیل تمدن بزرگ اسلامی منجر شود.
و البته غرس چنین نهال با اهمیتی نیاز به زمینی مستعد دارد که این زمین را تلاشهای بیوقفه مجاهدان جبهه حق از حاج رضوان، شیخ نمر، طه المدانی، هانی خمیس، احمد زکزاکی، علامهالحمیضه، سید قیامالدین غازی تا ابومهدی و حاج قاسم آماده کرده بود. و به اذن الهی این بذر در چنین زمین پاکی به محصول خواهد نشست. و وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّه؛ سرزمين پاكيزه، گياهش به رخصت پروردگارش مىرويد (سوره اعراف، آیه 58)
حمید وحیدیان