kayhan.ir

کد خبر: ۱۷۶۵۵۸
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۴

اخبار ویژه



روحانی گفت سرمان کلاه رفت بزک‌کنندگان برجام سانسور کردند
روزنامه‌های حامی دولت، سخنان مهم رئیس‌جمهور را در تیترهای خود سانسور کردند.
آقای روحانی رئیس‌جمهور روز چهارشنبه ضمن سخنانی با اشاره به پیشنهاد مذاکره به‌رغم بدعهدی‌های آمریکا در بازگرداندن تحریم‌ها گفت: دیگر حاضر نیستیم سرمان کلاه برود. این اظهارات به روشنی تصریح کرد که روند نامتوازن و ناهمزمان برجام، کلاهبرداری آمریکا بوده است.
روحانی در بخش دیگری از سخنانش، ضمن تأکید برجدا کردن مرز میان معترضان با اغتشاشگران خواستار مجازات و برخورد جدی با اغتشاشگران که نقشه دشمنان را به اجرا گذاشتند، شد و ضمنا بر لزوم پخش اعترافات اغتشاشگران از سیما تاکید کرد. با وجود این دو اظهارنظر صریح رئیس‌جمهور، روزنامه‌های حامی دولت توضیح دادند هیچ تیتری در این باره نزنند و حتی برخی از آنها داخل خبر ویژه، این بخش از سخنان آقای روحانی را درج نکردند.
روزنامه‌های سازندگی، اعتماد، اطلاعات، جمهوری اسلامی، هفت صبح، دنیای اقتصاد، همشهری، ایران، آرمان، شرق و آفتاب یزد، از جمله روزنامه‌هایی بودند که ترجیح دادند این بخش از سخنان روحانی را در صفحه اول خود (و بعضا در صفحات داخلی و در متن خبر اظهارات روحانی) بازتاب ندهند. این طیف، مدت‌ها در شمار بزک‌کنندگان و تبلیغ‌کنندگان برجام بوده‌اند اما اکنون که حتی روحانی تصریح می‌کند سرانجام ‌آن، کلاه گذاشتن بر سر ایران بوده، حاضر نیستند واقعیت را به مردم بگویند.

دلجویی واقعی از مردم با تغییر سیاست‌های دولت ممکن است
اگر معاون اول رئیس‌جمهور واقعاً نگران فشار بر مردم است، باید سیاست‌گذاری‌های دولت به سمت حمایت از طبقات پایین تغییر جهت دهد.
وب‌سایت الف با‌ اشاره به سخنان اخیر اسحاق جهانگیری نوشت: معاون اول رئیس‌جمهور، در مراسم روز ملی صادرات گفت:«همواره بايد برابر ملت ايران به‌ويژه طبقات ضعيف سر تعظيم فرود آوريم كه اين روزها را با صبر و تحمل، سختي‌ها را پشت‌سر گذاشتند و حاضر نشدند كمترين حركتي كه نشان دهد، كشور و نظام در معرض خطر قرار دارد از خود بروز دهند؛ آنها با سيلي صورت خود را سرخ نگه‌داشتند و كمر خم نكردند.»
 به‌نظر می‌رسد اظهارات معاون اول رئیس‌جمهور نوعی دلجویی نسبت به مردم محروم و مستضعف جامعه در پی اعتراضات بنزینی اخیر است. اتفاقاً باید گفت: بسیاری از حاشیه‌نشینان در مواجهه نابرابر با شرایط و سیاست‌های دولتی که میراث‌دار نگاه کارگزاران سازندگی در حکمرانی است کمر خم کرده‌اند.
وقتی تورم حتی مطابق آمارهای رسمی‌۴۰ درصد است انتظار می‌رود دولت گام‌های عینی و واقعی جهت کاستن از فشار بر طبقات متوسط و علی‌الخصوص محرومان جامعه بردارد. اما در سال‌های اخیر دولت تلاشی جهت بازتوزیع ثروت در جامعه به‌ دور از تنش‌های طبقاتی انجام نداده است. دولت در موارد بسیاری به توصیه‌های کارشناسان وقعی ننهاده و در نهایت تصمیمی ‌اتخاذ کرده که به ضرر تعداد بسیار بیشتری از مردم تمام شده است. در واقع سهل‌انگاری دولت (اگر نخواهیم نگاه بدبینانه‌ای داشته باشیم) در وضع و اجرای سیاست‌هایی که تنها به نفع اقشار ثروتمند و مرفه جامعه تمام می‌شود موجب ایجاد چالش و بحران شده است.
اگر معاون اول، واقعاًً به این گفته خود اعتقاد دارد، ضرورت دارد گفتمان حاکم بر سیاست‌گذاری‌های دولت حداقل اندکی به سمت مردم فقیر و مستضعف تغییر جهت دهد. این چرخش همان اتفاقی است که در دوران سازندگی نیز رخ داد و بعد از شورش‌های اسلامشهر، چهاردانگه و... جهت سیاست‌های دولت سازندگی از توسعه بدون ضابطه و به ضرر طبقات ضعیف جامعه اندکی تغییر پیدا کرد.

مثل فرقه رجوی رفتار می‌کند اما از روشنفکری دم می‌زند
همکار سابق نشریات زنجیره‌ای خطاب به محسن سازگارا از عناصر سرخورده مدعی براندازی نوشت: شما چه‌کاره‌اید که از خارج کشور دستور براندازی را به دیگران در ایران دیکته کنید؟!
احمد زیدآبادی که خود زمانی هم‌بازی تندروهای مدعی اصلاح‌طلبی بوده، در یادداشتی با انتقاد از سخنان سازگارا در شبکه دولتی انگلیس نوشت: «در دوران ریاست‌جمهوری خاتمی، زمانی که اصلاح‌طلبان می‌پنداشتند جنبش اصلاحی روز به روز سنگرهای تازه‌ای را فتح می‌کند، اما من و محسن سازگارا کار آن را تمام‌شده می‌دانستیم، به دعوت انجمن اسلامی دانشگاه زاهدان دو نفری به دیار سیستان و بلوچستان سفر کردیم. در طول مسیر و در هنگام سخنرانی، از ضرورت تنوع و تکثر فکری و سیاسی در جامعه، نیاز به ترویج فرهنگ تحمل و مدارا و تساهل و تسامح، تکیه بر عقلانیت و رأی و استقلال اندیشه آدمیان، به رسمیت شناختن دگراندیشی و حق آزادی عقیده و بیان و حتی حقِ «ناحق» بودن و نفی هرگونه سلطه‌جویی و اقتدارگرایی و تمامت‌خواهی و غیره کلی بحث به میان آوردیم.
اخیرا برحسب تصادف، پس از گذشت حدود 20 سال از آن مسافرت، محسن سازگارا را در تلویزیون بی‌بی‌سی دیدم که مشغول بحثی داغ بود، اما رفتار و گفتارش را شبیه قبل نیافتم. او با لحنی عصبی و تحکم‌آمیز و بی‌چون و چرا و بی‌برو برگرد و این است و جز این نیست، می‌گفت؛ فعالان سیاسی الّا و بلّا باید بین حمایت از نظام جمهوری اسلامی و براندازی آن یکی را برگزینند و گرنه خاموش باشند!»
زیدآبادی با بیان اینکه «خداوند را به عدد «موی بزهای قبیله کلب» شکر می‌کنم که در شرایط حاضر، من نام خود را از فهرست «فعالان سیاسی» خط زده‌ام و تحلیلگری گوشه‌نشینانه را پیشه کرده‌ام»، می‌نویسد: جنابعالی در این عالم هستی، چه موقعیت و جایگاه وجودی دارید که به دیگران امر و فرمان صادر می‌کنید و تکلیف مالایطاق بر دوش آنها می‌گذارید؟ شما حق دارید که برانداز و غیره باشید، اما این حق را از کجا آورده‌اید که منویات خود را به دیگران دیکته کنید؟
از این گذشته، من در عجب‌ و حیرتم که چرا ثمره آن همه بحث‌ها درباره ضرورت تکثر و مدارا و اختیار و انتخاب و غیره پس از دو دهه سر از این نقطه درآورده است؟
ممکن است آقای سازگارا بگویند که این نوع حرف زدن و دوقطبی کردن و سیاه و سفید ساختن و نور و ظلمت آراستن اقتضای انقلاب و انقلابی‌گری و براندازی و سقوط‌خواهی است. با این حساب مبارک باشد! دوستان ما پس از یک عمر روشنفکری و دفاع از ارزش‌های عصر روشنگری به فرهنگی رسیده‌اند که همیشه آن را دشمن دمکراسی و حقوق بشر معرفی می‌کردند؛ فرهنگی که سازمان مجاهدین خلق[منافقین] در پدید آوردن آن نقش بسزایی داشت و ظاهراً اکنون به طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی بیرون از کشور تسری یافته است.
حالا فرض کنیم که تقّی به توقّی خورد و شما بر این سرزمین حاکم شدید. با این فرهنگ چه نوع دمکراسی را می‌خواهید پیاده کنید؟ وقتی که هنوز نه چیزی به بار و نه چیزی به دار است، افرادی گویی از جایگاه یَهُوه امر و فرمان می‌رانند، یعنی پس از به قدرت رسیدن، ناگهان تغییر ذائقه می‌دهند و مانند انسان‌های بزرگوار و رشدیافته انتخاب عموم را می‌پذیرند و به شکست احتمالی خود در انتخابات بی‌‌هیچ بحث و مجادله‌ای تن می‌دهند؟

معاریو: اسرائیل بسیار ضعیف‌تر از 46 سال قبل است
تحلیلگران و کارشناسان در تل‌آویو در این باره اتفاق‌نظر دارند که توان بازدارندگی اسرائیل نه‌تنها تحلیل رفته، بلکه به‌طور کلی بی‌اثر شده است و رژیم عبری نیاز مبرمی به احیای آن دارد.
به گزارش روزنامه رأ‌ی‌الیوم یوسی میلمان، از کارشناسان مسائل نظامی اسرائیل معتقد است که ضربات هوایی اسرائیل به سوریه نتوانسته است مانع از تمرکز ایران در این کشور شود. عاموس هرئیل، تحلیلگر روزنامه هاآرتص بر این عقیده است که مسکو برای توقف توسعه نفوذ ایران در خاورمیانه و به ویژه سوریه، اقدامی نکرده و وعده‌های روسیه عملی نشده است. در همین رابطه، روزنامه معاریو، به نقل از یکی از فرماندهان سابق ارتش اسرائیل می‌نویسد: شرایط امنیتی اسرائیل از زمان جنگ اکتبر 1973 بسیار ضعیف‌تر شده؛ چرا که حمایت از آینده ساکنان اسرائیل اهمیتی برای سیاستمداران ندارد و آنها تنها به حفظ موقعیت خود توجه دارند. از سوی دیگر، یوآف لیمور، تحلیلگر مسائل نظامی و امنیتی، در روزنامه اسرائیل هیوم می‌نویسد: برنده اصلی تحولات اخیر، حماس بوده است؛ به این دلیل که با کمترین هزینه و تنها با شلیک چند موشک، توانست خسارت‌هایی را به شهرک‌های اسرائیل وارد کند؛ گذشته از اینکه حماس موفق شد تصویری که در گذشته در مورد توان بازدارندگی صهیونیست‌ها در اذهان بود را به کلی تغییر دهد و این، نکته بسیار مهمی در خاورمیانه است. لیمور تاکید می‌کند دستاورد بزرگ حماس، با شلیک موشک «کورنت»، به اتوبوس حامل نظامیان اسرائیلی، محقق شده و هدف از آن، رساندن پیام قدرتمندی این جنبش، به گوش مسئولان رژیم صهیونیستی بوده است.

شنیدن حرف مردم یعنی پولی کردن صندلی اتوبوس‌ها
ارگان‌ شهرداری تهران به جای انتشار گلایه‌های مردم نسبت به سوءمدیریت در این ارگان و انعکاس پاسخ مدیران شهرداری، همچنان می‌گوید که باید صدای مردم معترض را بشنویم(!)
همشهری در یادداشتی نوشت: در دی ماه 96 در شهرهای مختلف کشور و در اعتراض به شرایط اقتصادی و مشکلات معیشتی مانند بیکاری، گرانی، فقر و تبعیض شاهد ناآرامی‌هایی بودیم که طبقات پایین جامعه و اقشار کمتربرخوردار به لحاظ اقتصادی را درگیر خود کرد. در همین روزهای اخیر هم به‌دنبال افزایش نرخ بنزین، التهاب و اعتراضی مشابه بر اساس همان دغدغه‌ها در کشور شکل گرفت که نشان می‌دهد برخلاف انتظار، مسئولان هنوز صدای برخاسته از دی‌ماه 96 را نشنیده‌اند یا لااقل برای رفع ریشه‌های آن مشکل فکری نکرده‌اند. این روزنامه در عین حال آمار قابل تاملی از اولویت‌های مردم را منتشر کرد که خلاف سیاسی‌کاری‌های مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال است: در همان مقطع و بعد از آن اعتراضات، موسسه ایسپا نظرسنجی‌ای را منتشر کرد که مشکلات کشور و مطالبات جامعه را به روشنی نشان داده و صورت مسئله و مشکلی را که باعث می‌شود علاوه بر نارضایتی مردم،‌ دشمنان کشور هم دندان طمع خود را تیز کنند در برابر مسئولان و تحلیلگران دولتی قرار می‌داد.
در آن نظرسنجی‌ 69 درصد از پرسش‌شوندگان بهبود شرایط اقتصادی و 30 درصد نیز رفع فساد مالی و اداری را به عنوان خواسته اصلی خود معرفی کرده‌ بودند. 21 درصد، از بی‌عدالتی شکایت داشتند و 64 درصد خواهان اصلاحات جدی در روند اداره کشور بودند. بیش از 80 درصد گرانی، بیکاری و برطرف شدن گرفتاری‌های اقتصادی را به‌عنوان مطالبه اصلی خود بیان کرده بودند. اما این روزها و با نگاهی به وضعیت کشور و شرایط زندگی مردم و همچنین دلایل شکل‌گیری اعتراض‌های اخیر،‌ گویا نه فقط صدای مردم شنیده نشده بلکه با اصرار بر تداوم روندهای گذشته، ظاهرا مشکلات مردم هم به رسمیت شناخته نشده یا حداقل جدی بودن آن برای مسئولان و مدیران فوریتی ندارد.
یادداشت ارگان‌ شهرداری در حالی است که دیروز مدیرعامل اتوبوسرانی تهران  از احتمال پولی کردن و فروش صندلی‌های اتوبوس خبر داد!! پیش از این هم برخی مدیران شهرداری و شورای شهر، مدعی لزوم دریافت عوارض از خودروها به خاطر تردد در بزرگراه‌های شهر شده و گفته بودند با پولی کردن اداره شهر، باید مشکل مهاجرت و حاشیه‌نشینی را حل کرد.
یادآور می‌شود انتشار حرف‌های قلنبه سلنبه از سوی ارگان‌ شهرداری در حالی است که شهرداری شبه‌اصلاح‌طلب در دو سه سال اخیر و در هر دو نوبت بارش برف در زمان شهرداری نجفی و حناچی، با غافلگیری و انسداد بزرگراه‌ها و گرفتاری مردم در معابر مواجه شد. اما متاسفانه توضیح درخوری به مردم داده نشد و غافلگیری قبلی، درس عبرتی برای جبران مشکل و جلوگیری از تکرار آن نشد.

بگو «انتخابات مهندسی‌شده» و 6 سال بی‌تدبیری را بپوشان!
یک روزنامه حامی دولت ادعا کرد: سال 84 انتخابات را مهندسی کردند و نتیجه‌اش احمدی‌نژاد شد!!
روزنامه جمهوری اسلامی که در آن سال حامی هاشمی رفسنجانی بود و سپس به تدریج به مدعیان تندرو اصلاحات نزدیک شد، در یادداشتی نوشت: واژه «مهندسی انتخابات» در سال 84 و انتخابات ریاست جمهوری نهم از زبان چند نفر از چهره‌های شاخص اصول‌گرا برای نخستین بار مطرح شد. اینکه در عمل چگونه این مهندسی اعمال شد و متولی آن چه افراد و نهادهایی بودند، کاملا روشن نیست ولی هرچه بود حاصل کار، ریاست جمهوری احمدی‌نژاد شد.
این روزنامه می‌افزاید: نگاهی به صحنه انتخابات پیش‌رو و نحوه ثبت‌نام بعضی افراد به ویژه در شهرستان‌ها که با ساز و دهل و لشکرکشی همراهان صورت گرفته، خلاف قانون و تبلیغات زودهنگام است و باید با آن برخورد شود ولی یک تحلیلگر سیاسی را به سمت و سوی نقشه راه برای مهندسی انتخابات هدایت می‌نماید که هدف آن تشکیل مجلس با اکثریت مطلق یک جناح و در پی آن انتخاب یک رئیس‌جمهور مثل احمدی‌نژاد اما ارتقاء داده شده، خواهد بود.
تحلیل این روزنامه از جهات مختلف، سست و آشفته است.
اولاً کسانی می‌توانند منتقد سزاواری برای احمدی‌نژاد باشند که پای حمایت رئیس دولتی به مراتب ضعیف‌تر نبوده باشند؛ دولتی که تورم 43 درصد، کاهش ارزش پول ملی، رکود شدید تولید، پنج برابر شدن حجم نقدینگی، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) و... سر سفره مردم گذاشته و از آن طرف، بخش عمده‌ای از برنامه هسته‌ای را به خاطر اعتماد به شیطان بزرگ از بین برده است.
ثانیاً انتخابات سال 84 چگونه مهندسی شده بود که تا پایان رقابت، 3 نامزد منتخب جریان اصولگرا شامل لاریجانی، قالیباف و احمدی‌نژاد در گود انتخابات باقی ماندند؟! و هر کدام طرفداران و حامیان جدی داشتند؟! و انتخابات هم به دور دوم کشیده شد.
ثالثاً اصلا مهندسی انتخابات یعنی چه؟! یعنی به خاطر شدت علاقه مدیر روزنامه مورد بحث به مرحوم هاشمی، باید او پیروز می‌شد و چون احمدی‌نژاد با فاصله 7 میلیون رأی (17 میلیون در برابر 10 میلیون رأی) پیروز شد، باید بی‌اخلاقی کرد و انتخابات را زیرسؤال برد؟! در واقع آن رأی، حاصل نارضایتی مردم از 16 سال حضور اشرافی مدعیان اصلاحات و سازندگی در دولت بود.
رابعاً، شرعاً و منطقاً باید براساس سند و مدرک ادعایی را مطرح کرد. این عبارت یعنی چه: «در عمل چگونه این مهندسی اعمال شد و متولی آن چه افراد و نهادهایی بودند، کاملا روشن نیست؟!»
خامساً در حالی که هنوز اول ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس است یک تحلیلگر خردمند اگر خردمند باشد، چگونه به خود اجازه می‌دهد مدعی «مهندسی انتخابات» شود؟  بله حامیان دولت و اکثریت مؤتلف با آن در مجلس طبیعی است که به خاطر بدعملی مفرط و افتادن از چشم مردم، واگذاری مجلس و دولت بعدی را پیش‌بینی کنند. اما چرا نتیجه طبیعی جفا و دهن‌کجی مردم را مهندسی انتخابات می‌خوانند و نمی‌گویند که در فصل درو، نگران کاشته خویش هستند.
«خرمن سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو.»