بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینهها و شرایط انعقاد معاهده برجام
دموکراتیزه کردن غرب آسیا، طرحی برای مقابله با اسلامگرایان
سهراب صلاحی
تحمیل شکستهای پیاپی در منطقه بر آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع شد که مردم ایران بدون تمسک به هیچ حرکت خشونتآمیزی و بدون استفاده از اسلحه، رژیم دستنشانده و مورد حمایت تام و تمام آمریکا در ایران را شکست دادند و پسازآن نیز سفارت آمریکا در تهران که با دیپلماتهای آن مشغول آمادهسازی طرح کودتا در کشور بودند را تصرف و گروگانهای آمریکایی را به مدت 444 روز در گروگان خود داشتند. با توجه به نابسامانیهای نشأتگرفته از سرنگونی رژیم شاهنشانی و استقرار نظام جدید که فقط یکی از پیامدهای آن خروج دهها هزار نفر مستشار آمریکایی و غربی از ایران بود، با این مراتب آمریکاییها نتوانستند ایران را مورد حمله قرار دهند و پس از شکست آمریکا در عملیات طبس، وقتی که دانشجویان پیرو خط امام در بیانیهای تهدید کردند که اگر این کشور، ایران را مورد حمله قرار دهد، تمام گروگانهای آمریکایی را خواهند کشت، امام خمینی(ره) به دانشجویان گلایه کرد که شما نباید حتی «اگر» آن را نیز مطرح میکردید و جمله معروف خود را گفت که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
از سوی دیگر بعد از گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران و ایجاد ابهامات مؤثر در آینده روابط آمریکا و ایران، برژینسکی طراح سیاست خارجی این کشور از الگوی بهکارگیری طرف سوم در تعاملات منطقهای سخن گفت. طبعاً در این وضعیت عراق به جهت ارتباطات مستحکمی که با شوروی داشت نمیتوانست برای آمریکا تبدیل به یک شریک شود، اما به دلیل روحیه ماجراجویی که در صدام حسین وجود داشت و آمریکاییها متوجه آن شده بودند، فرصتی بود تا با موافقت آمریکا در یک کودتای بدون خونریزی، صدام که رویای ژاندارمی منطقه را داشت، بهجای حسن البکر بر تخت حاکمیت عراق تکیه زند و کمکم ارتباط وی با آمریکا بهصورت پنهان شروع شود. بیتردید تعمیق انقلاب اسلامی با اشغال سفارت آمریکا و قرار گرفتن آمریکا در نوک حمله انقلاب اسلامی، نزدیکی مسئولین آمریکایی و رژیم بعث عراق را بیش از گذشته فراهم و به تعبیر نیکسون، قرار شد عراق که تمایل زیادی به گسترش روابط با آمریکا داشت با نیروی نظامی قوی خود حمله به ایران را آغاز نماید. یعنی آمریکاییها باعث شدند که صدام بزرگتریناشتباه استراتژیک خود یعنی تهاجم به ایران را مرتکب شود.
روند تحریک صدام به جنگ از سوی آمریکا بهصورت جدی از زمانی شروع شد که به تعبیر مجله فیگارو، برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور با صدام حسین ملاقات و قول داد که آمریکا از صدام حمایت نماید. برژینسکی به صدام حسین تفهیم کرد که آمریکا به آرزوهای عراق در مورد اروندرود و احتمال برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفت نخواهد کرد. وی در برگشت از سفر محرمانه خود در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: ما تضاد قابلملاحظهای بین ایالاتمتحده آمریکا و عراق نمیبینیم. ما معتقدیم عراق تصمیم به استقلال دارد (استقلال از بلوک شرق) و در آرزوی امنیت عربی است (ژاندارمی منطقه و جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی) و تصور نمیکنیم که روابط آمریکا و عراق سست شود. به این دلیل بود که به تعبیر کنت تیمرمن، ملاقات محرمانه برژینسکی و صدام در مرز اردن بهمنزله چراغ سبز آمریکا به صدام برای آغاز جنگ بود. به همین سبب بود که امام خمینی(ره) در پیام حج شهریور 1359، طرف اصلی جمهوری اسلامی در جنگ را آمریکا اعلام کرد و گفت که «ما با آمریکا در ستیزیم و امروز دست آمریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است». ازاینرو ناکامی رژیم بعث عراق در جنگ هشتساله، درواقع ناکامی دولت آمریکا محسوب میشود. این ناکامی دلیل اصلی تصمیم آمریکا مبنی بر تحریک صدام حسین در حمله به کویت بود تا زمینه برای تهاجم آمریکا به عراق و تسلط بر منطقه غرب آسیا در قالب طرح نظم نوین جهانی و سرانجام طرح خاورمیانه بزرگ فراهم شود.
آمریکاییها بااشراف بر اینکه ملتهای منطقه شاهد تاراج منابع خود بهوسیله کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا که عامل مهم ثروتمندی آنهاست، بودند، با این مراتب خود در فقر و محرومیت به سر میبرند و از جانب دیگر دولتهای بیکفایت و مستبد در منطقه مورد حمایت آمریکا قرار دارند که ازجمله موانع پیشرفت محسوب میشوند و درنهایت پشتیبانیهای بیدریغ و مستمر آمریکا از رژیم صهیونیستی باعث عصبانی شدن گسترده مردم منطقه شده است، برنامههایی در طرح خاورمیانه بزرگ برای حل این مشکلات ارائه دادند که فعالیت در سه حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را در برمیگرفت. در حوزه سیاسی بر استقرار و گسترش دموکراسیهای هدایتشده و تضمینهای رعایت حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و احترام به تنوع افکار و پلورالیسم تأکید داشتند. در زمینه اجتماعی و فرهنگی، آموزش همگانی، کاهش نرخ بیسوادی، برابری زن و مرد، دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتقای مهارت و آموزش نیروی کار مورد توجه قرار گرفته بود. در حوزه اقتصادی نیز بر ایجاداشتغال و شرایط مناسب برای رشد بخش خصوصی، گسترش تجارت آزاد و سرمایهگذاری، اصلاح قوانین و ساختار حقوقی و اصلاح حقوق مالکیت تأکید داشت. هدف از طراحی این برنامهها ابتدا پاسخ به مطالبات متراکم مردم خاورمیانه و دوم از بین بردن زمینه نفوذ افکار و اندیشههای استقلالطلبانه و آزادیخواهانه بود که از انقلاب اسلامی ایران نشأت گرفته است. درعینحال آن زمان که آمریکاییها متوجه شدند در صورت برگزاری انتخابات آزاد در منطقه اسلامگرایان پیروز آن خواهند بود، فتیله دموکراتیزه کردن منطقه که مهمترین جزء برنامههای طراحیشده در طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا بود را پایین کشیدند.
در صحنه عملیات نیز آمریکاییها به جهت وضعیت فلاکتبار مردم عراق که البته خود آنها در به وجود آوردن آن از طریق تحریک صدام در حمله به ایران و راهاندازی یک جنگ هشتساله و سپس ویران کردن زیرساختهای عراق در جنگ دوم خلیجفارس و درنهایت هدف قرار گرفتن کشور و مردم عراق با وضع سنگینترین تحریمها در شورای امنیت (قطعنامه 687، سال 1991) نقش مستقیم داشتند، چنین میاندیشیدند که از سوی مردم عراق با گل مورد استقبال قرار خواهند گرفت؛ اما آنگاه که چشمان مردم عراق شاهد بدترین صحنههای تهاجم به یک کشور بود و دیدند که روحیه سلطهگرایانه آمریکاییها باعث شده که هر جنبندهای را در هر کوی و برزن مورد هدف قرار دهند و آنگاه که فیلم صحنههای دهشتناک شکنجه و تجاوز جنسی نیروهای آمریکایی در زندان ابوغریب به رسانهها درج کرد، جالب اینکه سربازان آمریکایی برای تفریح از این صحنهها فیلمبرداری کرده بودند، قیام همگانی علیه نیروهایاشغالگر شروع شد و عرصه را بر آنها تنگ کرد بهگونهای که برای فرار از عراق و نیاز به مهلت چندماهه دست به دامن ذینفوذان در عرصه عراق بهخصوص جمهوری اسلامی شدند.