اقتصاد درسبک زندگی اسلامی
محسن دهقان بنادکی
نوشتار حاضر، سعی در تبیین چگونگی ارتباط اقتصاد و عرصههای مختلف زندگی دینی بر مبنای آیات و روایات دارد.
***
امام خمینی(ره) در تعریف اقتصاد میفرمایند: «باید نظام اقتصادی اسلام را از مجموعه قوانین و مقررات اسلامی در کلیه زمینهها و شئون فردی و اجتماعی ملاحظه کرد. این مسلم است که از نظر اسلامی حل تمام مشکلات و پیچیدگیها در زندگی انسانها با تنظیم روابط اقتصادی به شکل خاص نمیشود و نخواهد شد بلکه مشکلات را در کل یک نظام اسلامی باید حل کرده و از معنویت نباید غافل بود که کلید دردهاست.» (صحیفه نور، ج 2، 261)
«علم اقتصاد نوعی مطالعه و بررسی است که با آن میتوان از منابع کمیاب و محدود برای تأمین نیازهای رقیب (و نامحدود) حداکثر استفاده را به عمل آورد.»
اقتصاد اسلامی
مسائل اقتصادی در تمام عصرها و در میان همه نسلها مطرح بوده و مورد توجه ادیان آسمانی قرار گرفته است. اسلام با مسائل اقتصادی دو نوع رابطه دارد:
1. پیوند مستقیم: همانند پیوندی که با عقود و معاملات شرعی دارد، بدین بیان که انواع تجارت بازرگانی را آزاد گذاشته و در مورد قراردادها و عقدهایی چون شرکت، اجاره، جعاله، رهن، مساقات، کفارات، دیات، موقوفات احکام مستقلی جعل کرده است. وهمچنین در مورد منابع طبیعی، احیای اراضی، حیازت، منابع آبی، زراعی و دامی بطور مستقیم و بدون واسطه نظر داده ومسائل مربوط به هر کدام را عنوان نموده است.
2. پیوند غیر مستقیم: پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد از طریق اخلاق است، مکتب اسلام مردم را به امانت، عفت، عدالت، احسان و ایثار فرا میخواند و از خیانت، رشوه خواری، غصب و سرقت بر حذر میدارد.
روابط اقتصادی جوامع ناشی از دو مقوله تولید و توزیع است؛ یعنی از یک جهت ثروت باید تولید شود ودر تولید، روابطی چون استخدام،اشتراک در کار وسرمایه، کار وکارگر مطرح میشود.از سوی دیگر ثروت تولید شده باید درمیان افراد توزیع شود.
اهميت مسائل اقتصادى تنها از اين نظر نيست كه تأمين آزادى و استقلال و حيات مادى امتها، بدون آن امكان ندارد، بلكه از اين نظر نيز هست كه پيوند نزديكى با مسائل زيربنائى جامعه حتى با مسائل «اخلاقى» دارد.
نه فقط آنها كه با ديد يك بعديشان، اقتصاد را همه چيز و همه چيز را اقتصاد مىبينند، دراشتباهند، آنها كه نقش حساس مسائل اقتصادى را در سرنوشت ملتها، در حيات و مرگشان، و در پيروزى و شكستشان ناديده مىگيرند نيز سخت در اشتباهند.
جريان يك اقتصاد سالم در پيكر اجتماع همچون جريان خون سالم در كالبد يك انسان است. اين سادهترين و در عين حال گوياترين تفسيرى است كه مىتوان براى بيان نقش اقتصاد در جوامع انسانى ذكر كرد.
ممكن است در حال عادى توجّه به نقش گردش خون، در حيات يك انسان نداشته باشيم، امّا به هنگامى كه مجراى يكى از شاهرگها به خاطر اختلال سيستم ضد انعقاد، با لختهاى خون بسته مىشود بلافاصله عكسالعمل شديد آن ظاهر مىگردد، عضوى كه مجراى خونش بسته شده فوراً فلج مىشود، و اگر اين عضو از اعضاى فعالى همانند «قلب» يا «دستگاه تنفس» باشد، مرگ ناگهانى را حتماً با خود همراه خواهد داشت. حتى «فقر اقتصادى» عوارضى در پيكر اجتماع درست همانند «كم خونى» و «فقر الدم» همراه دارد. در بيمارى فقرالدم چشم درست نمىبيند، گوش قدرت شنوائى را از دست مىدهد، زبان به لكنت مىافتد، دست و پاها مىلرزد، و مغز هم قدرت انديشيدن را ندارد.
يك اجتماع كه با فقر اقتصادى، يا يك سيستم ناسالم، دست به گريبان است، هر گونه توانائى و مهارت را از دست مىدهد، و گرفتار نارسائيهاى مرگبارى در همه زمينهها مىشود.
اقتصاد در سبک زندگی اسلامی
اگر در تغییرات و واژههایی که در قرآن و روایات، درمورد مال بکار رفته، دقت کنیم، درمییابیم که اسلام تصویر روشن و گویایی از این مقوله به دست ما داده است از جمله:
خیر؛ «يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيل» «هرچه انفاق میکنید به والدین و خویشاوندان و ایتام ومساکین و در راه ماندگان انفاق کنید و از کار خیر هر چه به جای آرید بدانید که خدا به آن داناست. (بقره، 215)
طبق نظر علامه طباطبایی(ره) این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه آن چیزی که باید انفاق شود مال است، حال هرچه میخواهد باشد، چه کم وچه زیاد، واینکه این عمل عمل خیری است، وخدا به آن آگاه است، ولیکن ایشان باید میپرسیدند به چه کسی انفاق کنند، ومستحق انفاق را بشناسند و مستحقین انفاق عبارتند از والدین، و اقربا، و ایتام، و مساکین، و ابن السبیل.(سیدمحدحسین طباطبایی، المیزان، ج2،240)
آیتالله مکارم شیرازی معتقدند: منظور از (خیر) در آیه نشان میدهد که مال و ثروت ذاتا چیز بدی نیست ،بلکه بهترین وسایل خیر است، مشروط براینکه به نیکی از آن بهرهگیری شود.(برگزیده تفسیر نمونه،ج3، 295)
«وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُم»(نور،33)سپس برای اینکه بردگان به هنگام ادای این اقساط به زحمت نیفتد دستور میدهد که(چیزی از مال خداوند که به شما داده است به آنها بدهید) (برگزیده تفسیر نمونه ج3، 295)
هدف واقعی این است که مسلمانان این گروه مستضعف را تحت پوشش کمکهای خود قرار دهند تا هرچه زودتر خلاصی یابند.
رزق؛ «وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ» (نساء، 39) چه میشد و چه ضرری برایشان داشت اگر به خدا و روز جزا ایمان میآوردند؟واز آنچه خدا روزیشان کرده انفاق مینمودند، با اینکه خدا به دفعشان داناست.(سید محمد حسین طباطبایی، ج4، 562)
این آیه شریفه میفرماید:که در زندگی بخیل نباشیم، یعنی اینکه هم انفاق کنیم، وهم ذخیرهسازی.
بهشت؛ «إِنَّ اللَّهَاشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهًْ» خداوند از مومنان جانها و اموالشان را خریداری میکند و در برابر این متاع،بهشت را به آنان میدهد.(توبه، 111)
در هر معامله در حقیقت پنج رکن اساسی وجود دارد. در این آیه به تمام این ارکاناشاره کرده است.خودش را(خریدار)و مومنان را (فروشنده)وجانها واموال را(متاع) وبهشت را(ثمن) بها، برای این معامله قرار داده است.(برگزیده تفسیر نمونه، ج2، 255)
«وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِين وَ یجعل لکم جَناتٍ وَ یَجعَل لکُم انهاراً» (نوح - 12)
امداد: به مفهوم یاری رساندن و کمک کردن آمده است. از او آمرزش بخواهید تا به ثروت و فرزندان شما بیفزاید وشما را از این راه یاری رساند.(علی کرمی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج15، 267)
اقتصاد در عبادات
مال و ثروت در انجام برخی از عبادات نقش زیادی دارد، بهگونهای که بدون آن بعضی از فضیلتها از دست میرود و برخی از فریضهها به انجام نمیرسد؛ از جمله آن:
جهاد؛ «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَهًْ» (نساء، 95)
تفسير این آیه شریفه: پروردگار از فضل بىنهايت خود كسانى را كه مال بذل كنند و يا در صحنه جنگ شركت نمايند فضيلت و افزايش داده است بر گروهى كه بىبهره از هر دو فيض شدهاند.
بديهى است ابهام درباره فضيلت نظر به مقدار مال و چگونگى فداكارى و شركت در جنگ است هم چنانكه افرادى كه در آن صحنه كشته شوند بطور حتم سعادتمند و مورد فضل بىنهايت پروردگار خواهند بود زيرا در انجام وظيفه پيامبر اسلام و يا وصىّ او شركت نمودهاند.
ولى افرادى كه از صحنه جنگ باز گردند گرچه مجروح شدهاند براى هر يك ثواب و فضيلت ذخيره شده است يعنى مشروط به ادامه سعادت تا آخرين لحظات زندگى آنان خواهد بود.
حج؛ «وَ لِله عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا» «و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند»(آل عمران،97)
در تهذيب ذيل آيه وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ تا آخر آيه، از حضرت صادق(ع) روايت كرده فرمود: هر كس مالى دارد و بدنش سالم است بايد حج برود و اگر خود را بهتجارت مشغول نمود و فراغتى حاصل نكرد و با همين حالت مرد شريعتى از اسلام را ترك نموده و اگر شخصى او را دعوت بهحج كند بايد برود و نميتواند مسامحه كند و در هر دو صورت اگر ترك حج كند كافر است و در روايت ديگر آن حضرت فرمود استطاعت عبارت از صحت و قدرت در مال است (تفسیر جامع، ج1،460)
صدقه (قرض الحسنه)؛ «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهًْ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ» «در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی نیست مگر کسی که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند» (نساء-114)
«نجوى» تنها به معنى سخنان در گوشى نيست، بلكه هر گونه جلسات سرّى و مخفيانه را نيز شامل مىشود.
آيه مىگويد: در غالب جلسات محرمانه و مخفيانه آنها كه بر اساس نقشههاى شيطنت آميز بنا شده خير و سودى نيست. سپس براى اين كه گمان نشود هر گونه نجوى و سخن در گوشى يا جلسات سرّى مذموم و ممنوع است، چند مورد را به صورت استثناء در ذيل آيه ذكر كرده مىفرمايد: مگر اين كه كسى در نجواى خود، توصيه به صدقه و كمك به ديگران، يا انجام كار نيك، و يا اصلاح در ميان مردم مىنمايد.(احمد على بابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ج1، 452)
قَالَ الصَّادِقُ(ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهًْ أَوْ مَعْرُوفٍ، قَالَ يَعنی بِالْمَعْرُوفِ الْقَرْضَ وَ إِنَّمَا حَرَّمَ الرِّبَا لِيَتَقَارَضَ النَّاسُ». مقصود از معروف در این آیه قرض دادن به یکدیگر است و خداوند ربا را حرام کرده است تا مردم به یکدیگر قرض بدهند. (قطب الدين راوندی، فقه القرآن، ج1، 385)
از همین آیه میتوانیم پی ببریم به فرهنگ اقتصادی در جامعه، یعنی اینکه اگر هر کدام از ما به یکدیگر قرض میدادیم، (قرض در برابر یک درهم از آن هیجده درهم خواهد بود، باآنکه در برابر یک درهم صدقه، ده درهم است.) هم اجر اخروی داشتیم و هم مشکلات بعضی از افراد را حل میکردیم. این خودش یک نوع فرهنگ اقتصادی است.
«فلا اقْتَحَمَ الْعَقَبهًْ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَهًْ فَكُّ رَقَبَهًْ أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَهًٍْ يَتِيماً ذا مَقْرَبَهًْ أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَهًْ» «پس چرا به مجاهده و کارهای دشوار اقدام نکرد؟ و تو چه میدانی که منظور از کار دشوار چیست؟ آزاد کردن برده. و یا در روز قحطی سیر کردن گرسنگان یتیمی از خویشاوندان را یا مسکینی خاکنشین را غذا دادن» (بلد،11-16)
و در مجمع البيان روايتى رسيده كه اوائل سندش ذكر نشده، و آخر سندش براء بن عازب است كه گفته: مردى عرب نزد رسول خدا(ص) رفت و عرضه داشت: يا رسول اللَّه مرا علمى بياموز كه داخل بهشتم كند. فرمود: اگر من كمتر سخن گفتم و منبر را زود ختم كردم تو در عوض مسئله خود را پرسيدى، يا بندهاى را آزاد كن و يا رقبهاى را فك كن. عرضه داشت: مگر اين دو يكى نيستند؟ فرمود: نه، عتق رقبه اين است كه انسان همه بهاى آن را خودش به تنهايى بپردازد، و فك رقبه اين است كه ديگرى را در پرداختن بهايش كمك كند. و سوم آشتى كردن با كسى كه از ارحام است و به تو ستم كرده.و اگر اين هم نشد گرسنهاى را سير و تشنهاى را سيراب كنى، امر به معروف و نهى از منكر كنى، اگر اين را هم نتوانستى زبانت را باز بدارمگرازخير.(مترجمان، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج27، 105)
دنیاطلبی
نداشتن حب دنیا و مالپرستی از دیگر مسائل مهم در سبک زندگی اسلامی است که قرآن و روایات این عملها را مذموم میدانند.
قال رسول اللَّه (ص): «حب الدنيا رأس كل خطيئه» «محبت به دنيا سرچشمه همه خطاها است.»
«وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياهًْ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرهًْ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ الله»
«و واى باد براى كفّار از عذاب سخت، آنانكه به دوستى مىطلبند زندگى مادّى را بر زندگى آخرت، و مانع مىشوند از راه مستقيم خداوند. (رعد،2-3)
«يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياهًْ الدُّنْيا وَ هُم عن الاخرهًْ هم غافلون» «(مردم) فقط ظاهری از زندگی دنیا را میشناسند، و آنان از آخرت غافلند.»
(روم-7)
آنها تنها از زندگى دنيا آگاهند، و تازه از اين زندگى نيز به ظاهرى قناعت كردهاند، مجموعهاى از سرگرميها و لذات زودگذر و خوابها و خيالها برداشت آنها را از زندگى دنيا تشكيل مىدهد، غرور و غفلتى كه در اين برداشت نهفته است بر كسى پوشيده نيست.
اگر آنها باطن و درون اين زندگى دنيا را نيز مىدانستند براى شناخت آخرت كافى بود، چرا كه دقت كافى در اين زندگى زودگذر نشان مىدهد كه حلقهاى است از يك سلسله طولانى، و مرحلهاى است از يك مسير بزرگ، همانگونه كه دقت در زندگى دوران جنينى نشان مىدهد كه هدف نهايى خود اين زندگى نيست، بلكه اين يك مرحله مقدماتى براى زندگى گستردهاى است. آرى آنها تنها ظاهرى از اين زندگى را مىبينند و از محتوا و مفاهيم و مكنون آن غافلند.
قال علی علیهالسلام : «السُّكْرُ أَرْبَعُ سُكْرَاتٍ:سُكْرُ الشَّرَابِ وَ سُكْرُ الْمَالِ وَ سُكْرُ النَّوْمِ وَ سُكْرُ الْمُلْك». «مستی بر چهار نوع است: مستی شراب، مستی مال، مستی خواب و مستی سلطنت.» (محمدابن بابویه، ج2، 636)
مستی مال، ناشی از عشق و علاقه زیاد به آن است، چرا که حب مفرط، انسان را کور و کر میکند و وی را از معایب و مفاسد محبوبش بیخبر میسازد.
قال علی علیهالسلام: «أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَهًْ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَكْلِهَا وَ اصْطَلَحُوا عَلَىحُبِّهَا وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَه» «آن مردم دنیاپرست به خوردن لاشهای روی آوردند که با خوردنش رسوا شدند و بر دوستی آن لاشه اتفاق کردند؛ و هرکس به چیزی عشق بورزد، بیناییاش را مختل و قلبش را بیمار میکند.» (محمد بن حسین شریف الرضی، نهجالبلاغه الصبحی صالح،160)
اقتصاد طبیعی و زیستی
یکی دیگر از عوامل اقتصادی وهمان پدیدههای طبیعی و عوامل زیستی هست که تامینکننده حیات بشر است،که درمورد آن دو در قرآن ذکر شده است،از جمله آنها:
طبیعی
زمین وکوه؛ «ألَم نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» آيا ما زمين را مهد آسايش خلق نگردانيديم؟ و كوهها را ميخهايى در آن نساختيم؟ (النباء، 6-7) كلمه «أوتاد» جمع وتد است، و «وتد» به معناى ميخ است.
و از بعضى از مفسرين حكايت شده كه گفته است: مراد از ميخ بودن كوهها اين است كه معاش اهل زمين به وسيله اين كوهها و منافعى كه خدا در آنها به وديعت سپرده تامين مىشود، چون اگر كوهها نبودند زمين دائما در زير پاى اهلش در حال نوسان بود، نه كشت و زرعى مىگذاشت، و نه خانهاى. (سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان،ج2،261)
«وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِين» «و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید!»(حجر،20) و از آنجا كه وسائل زندگى انسان منحصر به گياهان و معادن نيست در اين آيه به تمام اين مواهباشاره كرده، مىگويد: و ما انواع وسائل زندگى را براى شما در زمين قرار داديم، نه تنها براى شما بلكه براى همه موجودات زنده و كسانى كه شما روزى آنها را نمىدهيدو از دسترس شما خارجند.(احمد على بابایی، ترجمه تفسیر نمونه، ج2، 528)
«هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَيْهِ النُّشُور» «او كسى است كه زمين را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه برويد، و از روزيهاى خداوند بخوريد. (ملک، 15) (مترجمان، ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج6، 378)
«وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِش» (حجر،19)
«و ما زمين را گسترش داديم و كوههاى ثابت را در آن افكنديم. (تا از خطر زلزله و امثال آن محفوظ بماند) و از هر نوع گياه (واشياء) موزون و منظم و سنجيده را در آن رويانيديم و وسائل معيشت و زندگى شما و زندگى آن افرادى را كه شما رازق آنان نيستيد در زمين قرار داديم.(محمد جواد نجفی خمینی، تفسیر آسان، ج9، 39)
زمین برای عمران و آبادانی شایستگی طبیعی دارد خداوند آن را به صورت گسترده، کافی وآماده برای خدمت به افراد بشر قرار داده است،تنها نیاز به نیرویی دارد که استعداد آن را به فعلیت برساند.
حضرت صالح علیهالسلام خطاب به قوم خودکه راه عصیان پیش گرفته بودند فرمود:
«يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ- هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ- ثُمَ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ» «ای قوم من، خدا را بپرستید.شما را او خدایی نیست، اوست که شما را از زمین پدید آورده است.از شما خواسته که آبادش کنید.پس از او آمرزش خواهید و به سوی او بازگردید،زیرا پروردگار من نزدیک و اجابتکننده است.(علی بن ابراهیم قمی،تفسیر قمی، ج1، 330)
آب؛ «وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً» «و از فشار و تراكم ابرها آب باران فرو ريختيم. (النباء، 14)
رونق، عمران، آبادی، کشاورزی، اقتصاد شکوفا و همه و غیره درسایه وجود آب است. «ومن الماءکل شی حی». «و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم» (انبیاء- 30) و همچنان که تمدنها در طول تاریخ در کنار رودخانهها و در جاهایی که بارندگی مناسب داشته تشکیل شده است، در نتیجه باید از این نعمت حیاتبخش بنحو مقتضی و مطلوب در راستای شکوفایی اقتصادی با مدیریت علمی بهره کافی برد.
زیست محیطی
یکی از چیزهایی که در اقتصاد به سبک زندگی اسلامی خیلی کاربرد دارد، همان اقتصاد زیست محیطی است که انسان با آن میتواند نیازهای جامعه را حل کند مثلا یکی از موارد (زیست محیطی)کشاورزی،دامداری،مسکن،است که با کمبود اینها اقتصاد کشور فلج میشود.
کشاورزی و دامداری
«وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَكُمْ فِيها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» «خداوند چهارپايان را آفريد در حالى كه در آنها وسيله پوشش براى شماست و منافع ديگر و از گوشت آنها مىخوريد. (نحل- 16)
از این آیه فهمیده میشود، که برخی از چهارپایان چه منفعتهایی دارند وبیشترین نیاز جامعه را حل میکنند، از قبیل لباس و پوشاک، تغذیه، حمل ونقل، با این وجود خود دامداری یک نوع اقتصاد مقاومتی است.
«يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون»
با آن (آب) براى شما كشت و زيتون و نخل و انگور و همه گونه ميوهها روياند كه در اين، براى گروهى كه انديشه كنند عبرتها است.(سید محمد باقر موسوی همدانی،ترجمه تفسیر المیزان،ج20، 256) (نحل-11)
«وَ أَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَهًْ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها» و براى شما از آسمان آبى فرستاد كه با آن باغهايى زيبا و سرورانگيز رويانديم، و شما قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد.(تفسیر نمونه، ج15، 512)(ص60) یکی دیگر از زیر شاخههای اقتصاد مقاومتی همان کشاورزی است،که طبق آیه بالا برخی از این میوهها هم جنبه غذایی دارد و هم جنبه دارویی که با وجود اینها نیاز جامعه فراهم میشود.
آتش؛ «أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ َ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ» «نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرهًْ وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ» «آيا درباره آتشى كه مىافروزيد فكر كردهايد؟!» «آیا شما درخت آن را آفریدهاید یا ما آفریدهایم؟!» «ما آن را وسیله یادآوری (برای همگان) و وسیله زندگی برای مسافران قرار دادهایم!» (واقعه 73-71)
مسکن و پوشاک
«وَ الله جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً تَسْتَخِفُّونَها يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَ يَوْمَ إِقامَتِكُم» (نحل،80) و خدا براى سكونت دائم شما منزلهايتان را و براى سكونت موقت سفر از پوست چهارپايان خيمهها براى شما قرار داد تا وقت حركت و سكون سبك وزن و قابل انتقال باشد و از پشم و كرك و موى (گوسفند و شتر) اثاثيه منزل و متاع و اسباب زندگانى و لباسهاى فاخر براى شما خلق فرمود تا در حيات دنيا از آن استفاده كنيد.(سید محمد باقر موسوی همدانی،ترجمه تفسیر المیزان،ج12، 450)
ً «وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُم» (نحل -81)
و نيز لباس كه شما را از گرماى آفتاب و سرماى زمستان بپوشاند خلق كرد، و نيز براى آنكه در جنگ محفوظ مانيد لباس آهن مقرر گردانيد.(همان)
بخشی از آیه به زره و لباس جنگی تصریح دارد که در جنگهای دورانهای گذشته به کار میرفت و امروزه نیز شکلهای تکامل یافتهاش در حفاظت اشخاص به کار میرود.
وزن و پیمانه
«وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزان» (الرحمن، 9) «وزن را بر اساس عدل بر پا داريد و در ميزان كم نگذاريد.(تفسیر نمونه، ج23، 105)
افراد بشر هنگام معامله برخی از کالاها را نخست با دست خود پیمانه میکردند و جز آن وسیلهای نداشتند.پس از آن وسائلی از چوب و فلز درست کردند.سپس ابزار آسانتر و دقیقتری برای وزن کردناشیاء پدید آمد که امروزه در شکلهای مختلفی ظاهر گشته است. همه اینها مشمول واژه میزان میگردد که با توجه به اهمیت اقتصادی، صنعتی و اجتماعی آن، یکی از نعمتهای الهی محسوب میشود.