دام آمریکایی خرید زمان
حمیدرضا حاجی هاشمی
برخی از جریانهای سیاسی در کشور از مدتها پیش و حتی زمانی که زمزمهها مبنی بر خروج آمریکا از برجام به گوش میرسید، با تمام ظرفیت تبلیغاتی و رسانهای خود تلاش کردند تا با متزلزل نشان دادن دولت جدید آمریکا و بهویژه شخص ترامپ، به تدریج به زمینهسازی برای اشاعه راهبرد خرید زمان در میان افکار عمومی کشور بپردازند. این جریانها همسو با محافل دموکراتهای آمریکا، از طریق تبلیغات پیرامون موضوعاتی نظیر فساد اخلاقی رئیسجمهور آمریکا و نقش روسیه در پیروزی وی در انتخابات، سعی میکردند استیضاح ترامپ را قریبالوقوع نشان داده و دموکراتهای آمریکا را بهعنوان ناجی برجام معرفی کنند. این رویکرد منفعلانه در برابر سیاستهای خصمانه آمریکا میتوانست به حامیان برجام کمک کند تا با فرافکنی، از پاسخگویی به مردم شانه خالی کنند و نتایج ناگوار اعتماد به آمریکا را به ترامپ و ویژگیهای منفی شخصیتی او نسبت دهند. این رویکرد که سعی میکرد برای مروجان اندیشه برجامی، پناهگاهی موقت در برابر انتقادات مردم بسازد متاسفانه دو پیامد منفی برای کشور به همراه داشت.
نخست اینکه در عرصه عمل و اقدام متقابل دولت در برابر خروج آمریکا از برجام، فرصتسوزیهای بسیاری انجام شد. یک سال اعتماد به وعدههای اروپاییها و پافشاری بر اجرای یکجانبه تعهدات از سوی ایران، نتیجه منفی فضاسازیهایی است که مشکلات پیش آمده برای برجام را به بدعهدی «موجودی مزاحم» به نام آمریکا محدود میکرد و آن هم نه آمریکایی که چهل سال است ایران را تحریم کرده بلکه آمریکای ترامپ. گویا پذیرش اشتباهات گذشته و دست کشیدن از تعریف و تمجیدهای چندساله درباره برجام، برای کسانی که تمام تخممرغهایشان را در سبد برجام گذاشتهاند، دشوارتر از تن دادن به وقتکشی و وعدههای بیثمر شرکای دیرین آمریکا بوده است و این پافشاری بر هیچ و شرکت در بازی سیاسی 1+5 در یک سال اخیر، نتیجهای جز فراهم شدن شرایط برای گسترش تحریمها و غفلت از مقابله موثر با دشمن نداشته است.
پیامد منفی دوم که افکار عمومی جامعه را هدف قرار داده بسیار خطرناک است، چرا که منجر به خطای راهبردی در مواجهه با جنگ اقتصادی آمریکا میشود. آمریکا برای اینکه بتواند میزان تاثیرگذاری تحریمهای خود را افزایش دهد نیازمند هرچه بیشتر زمان است. به عبارت دیگر، هرچه آمریکا بتواند مدت زمان جنگ اقتصادی را افزایش دهد و در مقابل پاسخهای قاطع و عملی، که برخاسته از تمام ظرفیتهای کشور است، دریافت نکند، تاثیرات مخرب تحریمهایش افزایش مییابد. آنچه از سوی برخی محافل و جریانها به ویژه در یک سال اخیر به اذهان عمومی تزریق میشود موجب ترویج راهبرد خرید زمان برای مقابله با آمریکا شده است. فاز جدید این راهبرد منفعلانه که در حقیقت بازی در زمین دشمن و عمل مطابق میل اوست، در روزهای اخیر به صورت مطرح ساختن بحث مذاکره آغاز شده و تبلیغات رسانهای که گاه به صورت ضمنی و گاه به صراحت مذاکره با آمریکا را توصیه میکنند، شدت یافته است. مشغول شدن افکار عمومی و مسئولین کشور به موضوع مذاکره دقیقاً در جهت منافع دشمن است تا بتواند مدت زمان بیشتری ایران را در شرایط توامان تحریم و انفعال قرار داده و به پیشروی خود در جنگ اقتصادی با ایران ادامه دهد.
متاسفانه به نظر میرسد این جریانها با دامن زدن به بحث مذاکره به دنبال دستیابی به اهداف سیاسی خود در انتخاباتهای پیش رو هستند. آنها نهتنها با متوسل شدن به راهبرد خرید زمان تعبیری نادرست از راهبرد «مقاومت» به مردم ارائه میدهند بلکه با پیش کشیدن دوباره بحث مذاکره و بهرهبرداری از آن در جهت منافع جناحی و سیاسی خود، در ماههای آینده موجب تضعیف «اتحاد و وحدت کلمه» در برابر «آرایش جنگی» دشمن خواهند شد و نتیجه آن، جز تداوم فرصتسوزیها و نادیدهگرفتن توان کشور در مقابله فعال با دشمن نخواهد بود.
آنچه امروز ضرورت دارد، آگاهی از دامهایی مانند خریدن زمان و مذاکره است که آمریکاییها با لطایفالحیل میکوشند پیش پای ایران قرار دهند. دلخوش کردن به شکست ترامپ در انتخابات پیشرو و گره زدن مجدد مسائل کشور به مذاکره، دامهایی است که آمریکا به آن چشم امید دوخته است. نباید از این نکته غافل شد که راهبرد خرید زمان، راهبردی است که آمریکا برای رسیدن به اهدافش به آن نیاز دارد نه ایران.