kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۰۷۶۸
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱:۴۳

«حرفه‌ای‌گری»‌، فرهنگی که فوتبال ما از آن دور است! (نکته ورزشی)



  سرویس ورزشی-
ظاهرا در رقابت فیمابین دو باشگاه سرشناس و پرطرفدار دنیا، یعنی منچستر یونایتد و بارسلونا بر سر جذب «دلیخت» مدافع 19 ساله تیم آژاکس آمستردام، بارسلون دست بالا را دارد و پیشتاز کورس خرید این بازیکن هلندی است.
 البته با توجه به همکاری‌های نزدیکی که از گذشته میان دو تیم آژاکس هلند و بارسلونای اسپانیا، وجود داشت، این انتظار هم می‌رفت که این بازیکن خوش‌آتیه آژاکسی جذب تیم نامدار و پرافتخار اسپانیایی شود.
 اینکه حالا آیا واقعا این اتفاق می‌افتد یا خیر...؟ بحثی است که شاید تا چند روز دیگر بعد از نگارش این مطلب روشن شود و البته ما هم از پیش‌کشیدن این موضوع منظور و هدف دیگری داشتیم که در ادامه عرض می‌کنیم: باشگاه منچستر یونایتد در واقع از خرید و به استخدام درآوردن «دلیخت» تقریبا پشیمان شده است، دلیل این پشیمانی جالب است: «... حتی پیش از این فصل هم دلیخت به عنوان یکی از خوش‌آتیه‌ترین بازیکنان جوان اروپا شناخته می‌شد و در لیست بازیکنان موردنظر باشگاه منچستر یونایتد قرار داشت، با این حال اعضای اصلی کادر استعدادیابی باشگاه منچستر یونایتد بابت اینکه دلیخت با توجه به پیشینه خانوادگی‌اش مستعد ابتلا به اضافه وزن است، ابراز نگرانی کرده‌اند و همین مسئله باعث شده که این باشگاه دیگر تمایلی به خرید برترین بازیکن فصل گذشته اروپا نداشته باشد...»
بعله! منظور ما از پیش کشیدن ماجرای انتقال آقای «دلیخت»‌اشاره به همین دو جمله بالا بود! باشگاهی مثل منچستر یونایتد برای استخدام بازیکنی خوش‌آتیه و مورد توجه، بدون دستپاچگی و هول شدن و... به کمیته استعدادیابی خود ماموریت می‌دهد تا حسابی همه جوانب امور را بررسی کنند و حتی «پیشینه خانوادگی و موروثی» او را مطالعه کنند، اگر آن وقت همه‌چیز رو به راه و مورد تائید بود، برای بستن قرارداد، اقدام کنند و این یعنی یک حرکت حرفه‌ای از باشگاهی حرفه‌ای! مجموعه این گونه حرکات و اقدامات هم می‌شود: فرهنگ حرفه‌ای!
 این است که بارها نوشته‌ایم همان طور که با «حلوا، حلوا گفتن، دهان شیرین نمی‌شود» با ادا درآوردن و «حرفه‌ای، حرفه‌ای گفتن» هیچ ورزش و هیچ رشته‌ای ورزشی مثل فوتبال «حرفه‌ای» نمی‌شود آخرین بار چند روز قبل در همین صفحه بود که به بهانه حرف‌های آقای فتحی، مدیرعامل استقلال در این باره نوشتیم. آقای فتحی درباره قرارداد شفر گفته بود «قرارداد با شفر غیرحرفه‌ای بسته شده بود»، و باز گفته بود:‌ «در کجای دنیا حق فسخ قرارداد یکطرفه و برعهده مربی است» و... به بهانه حرف آقای فتحی نوشتیم تا کی قرار است این بازی‌ها و در واقع مسخره‌بازی‌ها در فوتبال ما که صفت «حرفه‌ای» را یدک می‌کشد، ادامه داشته باشد؟
هر مدیری که بر سر کار آمد، از وجود این رفتارهای غیرحرفه‌ای، این قراردادهای ناشیانه که عجولانه، بی‌حساب و کتاب بسته شده و منافع مردم و باشگاه و... را نادیده گرفته و به سود و منفعت طرف خارجی و دلالانی که این وسط معرکه‌گردانی می‌کنند، تمام می‌شود، انتقاد کرده است. بعید نیست، مدیر بعدی استقلال هم از رفتارهای غیرحرفه‌ای همین آقای فتحی انتقاد کند!
داستان آقای «دلیخت» را آوردیم تا بگوئیم، اینکه منچستریونایتد و امثال آن انجام می‌دهد گوشه از اقدام حرفه‌ای و انعقاد قرارداد حرفه‌ای است. دست‌اندرکاران و مدیران این باشگاه برای منچستریونایتد به معنای واقعی ارزشی قائل هستند، به منافع تیم و انتظار هواداران به معنای واقعی اهمیت می‌دهند، نه اینکه فقط حرف بزنند و شعار سر دهند که برای «خدمت» آمده‌اند، برای «انجام تکلیف» آمده‌اند، برای نوکری مردم آمده‌اند، برای اعتلای نام فلان باشگاه مردمی آمده‌اند، اما... عملاً چون غالباً این‌کاره نیستند واصلاً عوضی به این عرصه آمده و به‌اشتباه پست و مسئولیت پذیرفته‌اند، و از طرفی ساختار باشگاهی و نحوه مدیریت و اداره فوتبال ما سرتاسر غلط است، نمی‌توانند به هیچکدام از آن وعده‌ها و شعارها، عمل نمایند.
در این‌جا منچستر را مثال زدیم، چون تازه‌ترین نمونه است، از این مثال‌ها و نمونه‌ها هم در فوتبال دنیا و ورزش دارای حساب و کتاب در هرجای دنیا، فراوان و بسیار است. مثال‌ها و نمونه‌هایی که به ما می‌گوید حرفه‌ای‌گری یک فرهنگ است. این فرهنگ را باید آموخت، ارزش‌های آن را شناخت و با ارزش‌های ملی و فرهنگی خود مطابقت داد و حتی‌الامکان «بومی» کرد، آن‌گاه آن را در کالبد و رگ‌های فوتبال جاری و بر فضای آن حاکم کرد.
ما تا وقتی این کارها را برای فوتبال خودمان انجام نداده‌ایم و برای حرفه‌ای شدن فوتبال و پیشرفت آن، شرایط لازم را فراهم نیاورده و ارزش‌های شناخته شده را حاکم نکرده و خلاصه از «راهش» وارد نشده‌ایم، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم حاصل رفتار و مجموعه اقداماتی که صورت می‌دهیم، مثبت و نتایجی قابل‌قبول به‌بار آورد...
و بالاخره برای اینکه رفتار و کردار مدیریتی خود را توجیه کنیم، به کمیت محوری و نتیجه‌گرایی روی آورده، و... از اصل ماجرا غافل شده به ادا درآوردن دلخوش کرده و به‌جای انجام کارها و اقداماتی که فوتبال ما را از «پایه» بسازد و آباد کند، حرفه‌ای‌گری را به خیالی که بالاتر آمد، حاکم کنیم، فکر و ذکر خود و جامعه و اهالی فوتبال را معطوف به «رفتن به جام‌جهانی» و ادای بزررگان را درآوردن کرده‌ایم و... چنان‌که همین چندروز پیش آقای تاج رئیس‌فدراسیون فوتبال صریحاً و بی‌تعارف گفت هدف‌گذاری ما در فوتبال «رفتن به جام‌جهانی» است، یعنی آنچه که بارها روزنامه کیهان از آن به عنوان «هدف‌گذاری غلط در فوتبال» یاد کرده است. و تا این هدف‌گذاری که مبتنی بر غوغاسالاری و نتیجه‌محوری و غافل‌شدن از ساختن ساختاری فوتبال است، در نزد ما اصلاح نشود، «تا ثریا می‌رود دیوار کج»!