kayhan.ir

کد خبر: ۱۵۹۳۶۲
تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۴

دغدغه‌های اندیشمندی فرزانه(نگاه)



سیدابوالحسن موسوی طباطبایی
   استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری عالمی عامل، مجتهدی نواندیش، فیلسوفی عارف و فرهیخته‌ای وارسته بود که با بیان و بنان، خدمات ارزنده‌ای به نسل بشر تقدیم کرد. حدّت ذهن، هوش سرشار و درک عمیق از هستی، وی را متفکری پرشور جلوه می‌داد. استاد شهید یک مصلح واقعی بود و از اینکه جامعه انسانی به انواع محرومیت گرفتار است، رنج می‌برد. سوز درون او از خطابه‌های آتشین و شراره‌های قلم آزاده‌اش به خوبی مشهود است.
   استاد فراتر از زمان می‌اندیشید و علاوه‌بر شناخت دردها، حکیمی بود که راه درمان را نیز می‌دانست. بیان او سهل و ممتنع، روان و پیچیده، ساده و عمیق و بدیهی و مبتکرانه است.
   علامه شهید، قهرمانی رکورد‌دار است. وی در مباحث کتب خود، حق مطلب را آنچنان بجا آورده که محققان پس از او تقریبا دستشان از سخن جدید تهی مانده است.
   بررسی آثار متفکر شهید نشان می‌دهد که دو صفت بارز در او وجود داشته: غیرت دینی و حساسیت بالا نسبت به انحرافات. نگاه تیز و نقاد استاد گاه آنچنان از موضوعات بدیهی و مورد قبول جامعه، چالش می‌آفریند که خواننده از ظرافت اندیشه و نکته بینی ژرف او شگفت‌زده می‌شود.
   آثار استاد منبعی عظیم از شبهه هاست. او نه تنها شبهه‌های دینی و انحرافی را سانسور نمی‌کند بلکه از منظر یک منتقد به آنها دامن می‌زند، شاخ و برگ می‌دهد و فروع آن را بیان می‌دارد. آنگاه به عنوان داوری منصف به آنها پاسخ می‌دهد. وی بسیاری از شبهه‌ها و‌اشکالات دینی را برای همیشه حل کرده است.
   اما موضوع سخن، نگرانی و دغدغه‌های شهید مطهری است. او هرگز نسبت به جامعه بی‌تفاوت نبود و به هر موضوعی واکنش نشان می‌داد. حجم عظیم آثار استاد، مملو از دغدغه و انگیزه‌های او برای گفتن و نوشتن است. ما در اینجا به عنوان نمونه،  به پاره‌ای از آنها‌اشاره می‌کنیم:
 - فعالیت علمی شهید مطهری در دورانی بود که تفکر ماتریالیسم و مادّیگری عرصه اندیشه و سلطه را در اختیار داشت و مکتب مارکسیسم همواره در تلاش بود اندیشه دینی را به آوردگاه خود بخواند و آن را از اعتبار ساقط سازد. اما استاد اعتقاد داشت ماتریالیسم منطق را به کناری نهاده و از شیوه تبلیغ بهره می‌برد. لذا بزرگ‌ترین دغدغه شهید بزرگوار، مبارزه با ریشه‌های فکری ماتریالیسم بود. او افکار رهبران مکتب مادیگری را به چالش می‌کشید و بر ترازوی نقد می‌نهاد و سرانجام خواننده را به سرچشمه سراب‌گون آن می‌رساند و وجه و ارزشی برای آن باقی نمی‌گذاشت.
   - استاد را می‌بایست یکی از بزرگ‌ترین مدافعان حقوق زن دانست. وی به دور از جنبه‌های عوامفریبانه، عاطفی و شعاری- که پیوسته زاویه بسیار زیادی با این‌گونه روش‌ها داشته است- و از منظر عقل و منطق، کرامت زن و حقوق وی را در تعالیم دینی اثبات می‌کند و روش‌های غرب را که به نام آزادی زن و در واقع به جهت اسارت و بهره‌برداری از وی مرسوم است ابطال می‌نماید.
   او در کتاب‌هایی چون: اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، مسئله حجاب، زن و مسایل قضایی و سیاسی، تعلیم و تربیت در اسلام و نظام حقوق زن در اسلام، به پرسش‌های مهم و بسیار کلیدی پاسخ می‌دهد. وی مسایلی مانند: چند همسری، موضوع ارث، حق طلاق، تساوی مرد و زن، ازدواج موقت، حجاب و آزادی زن، موضوع عقل زن، قضاوت و شهادت دادن زن را به‌شکلی مبسوط مطرح می‌کند و به هر کدام پاسخ کامل می‌دهد.
   - در آثار استاد شهید، عشق به میهن موج می‌زند. از جمله دغدغه‌های او موضوع تقابل ایران و اسلام است. مبحثی انحرافی که از دیرباز دستاویز دشمنان این مرز و بوم  و کلمه رمزی برای اختلاف افکندن بین طبقات جامعه ایرانی بوده است. آریایی بودن، تمدن دو هزار و پانصد ساله، تفکر آلوده نژادپرستی و افتخار به ایرانی بودن در مقابل تحقیر اعراب و خشم از ورود اسلام به داخل مرزهای ایران از مطالبی است که همواره مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. مطالعه کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران قضاوتی بی‌طرفانه از جایگاه اسلام و ایران از بُعد تاریخی است و نظریه جاهلانه ایرانی آریایی را مردود و مطرود می‌سازد. خواننده ایرانی این کتاب، از اینکه کشورش همواره به فرهنگ والا و اصیل اسلام روی خوش نشان داده و در اِعلا و ترویج آنها کوشیده است احساس غرور می‌کند.
   - استاد شهید، خرافات را مایه آسیب به دین و فرهنگ غنی آن می‌دانست لذا از جمله مساعی بی‌وقفه آن بزرگوار، تبیین معارف و نمایاندن چهره تابناک اسلام بود. وی در کتاب‌هایی مانند ختم نبوت، عدل الهی، سیری در نهج‌البلاغه و سیری در سیره نبوی، این مهم را به‌خوبی به انجام رسانیده و موضوعات نابی را گاه برای اولین بار در برابر خواننده گشوده است. استاد علامه در آثاری مانند دافعه و جاذبه علی علیه‌السلام، حماسه حسینی و سیری در سیره ائمه اطهار، به عملکرد امامان شیعه می‌پردازد و به نقد و ایرادات مخالفان پاسخ‌های قاطع و قانع‌کننده‌ای می‌دهد.
   - از جمله موضوعات دردناک که علامه مطهری آن را بیان می‌کند دولت‌اشغالگر فلسطین است. وی مکررا نسبت به این غده سرطانی هشدار می‌دهد و وجود آن را برای جهان خطرناک می‌داند. آن غیور دین مدار، مسلمانان را برای نابودی این رژیم جعلی فرا می‌خواند.
   وی همچنین از علل عقب‌ماندگی مسلمانان، نظام سلطه و چیرگی فرهنگ منحط غرب، بی‌اهمیت ماندن امر به معروف و نهی از منکر و ده‌ها موضوع دیگر رنج می‌برد و به عنوان عالمی آگاه نسبت به آنها روشنگری می‌کند.
   شهید مطهری از نسل جوان و نیازهای او و نیز از بحران در افکار و عقاید مذهبی وی سخن می‌گوید. اینکه اسباب انحراف جوانان چیست و چگونه می‌توان آنان را رهبری کرد؟ او از ایدئولوژی، آزادی، حج، جهاد و از نیازهای جهان امروز سخن می‌راند و بر آنچه که یک مسلمان از نظر فکری می‌باید به آن مسلح باشد تأکید می‌کند.
   آثار مطهری عزیز گلستانی پر طراوت است که عطر آن خردمندان و اندیشمندان را همچون بلبلان سحر خیز بی‌قرار کرده است. او در عمر نسبتا کوتاه اما پر ثمر خود در بسیاری از موضوعات چون تفسیر قرآن، معارف، تاریخ، اخلاق، فلسفه، عرفان، سیاست، خانواده، ادبیات و ده‌ها عنوان دیگر مطالب بکر و دست اولی را ارائه نموده است.
   اما اینک بنیان جمهوری اسلامی براساس تفکر شهید مطهری و مکتبی که او بنا نهاد قرار گرفته است. امروز  اگرچه جای استاد خالی ست ولی اولا آثار گرانسنگ او همواره چون خورشیدی تابناک محفل بشریت را پر فروغ و گرم ساخته و ثانیا شخصیت وزینی چون علامه آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی به سخن رهبر فرزانه انقلاب، خلأ آن شهید عزیز را پر می‌کند. معظم‌له در تجلیل از آیت‌الله مصباح می‌فرمایند:«همین شخصیت عزیز و عظیم آقای مصباح، من ایشان را نزدیک به چهل سال است می‌شناسم(این سخنان مربوط به سال ۱۳۷۶ است) و به ایشان ارادت قلبی دارم فقیه فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسایل سیاسی اسلام. اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت‌هایی مثل مرحوم علامه طباطبایی یا شهید مطهری، متفکر شهید استفاده کنند، بحمدالله این شخصیت عزیز و عظیم خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می‌کند.»
   در پایان ذکر چند نکته ضروری است:
۱. شهید مطهری به آنچه می‌گفت و می‌نوشت ایمان داشت. رؤیای صادقه او قبل از شهادتش که رسول اکرم(ص) بر لبان او بوسه زدند، حکایت از آن دارد که این بزرگوار عمری در راه دین، مجاهدت کرد و جز حق نگفت و جز راه حق نپیمود و سرانجام سخن خود را با امضای سرخ خون خویش تأیید کرد.
۲. دولتمردانی که نه اراده‌ای در معاش ملت و نه دغدغه‌ای در معاد آنان دارند چقدر از تفکر شهید مطهری به دورند. اما چنانچه کسی بخواهد نسبتی با آن شهید بزرگوار داشته باشد اولین قدم، سوز درون و انگیزه الهی برای سامان دادن به وضعیت اسف بار کشور است. لجام‌گسیختگی در همه شؤون جامعه از فرهنگ و اقتصاد و سیاست، حاصل بی‌تدبیری دولتی است که به بیماری بیگانگی مبتلا گردیده است. بیگانه با ملت، فرهنگ، ارزش‌ها و انقلاب باشکوه او.
۳. تفکر اصلاح‌طلبی شاید در روزهای آغازین پیدایش خود فکر نمی‌کرد تا این اندازه هم بتوان از اصول مسلم دین و انقلاب فاصله گرفت اما امروز می‌بینیم این جریان، گاه ضروریات را انکار می‌کند و از کژروی چه در زمینه تفکر و چه در عرصه مدیریت ابایی ندارد. امروز برای آنکه جریان اصلاح‌طلبی بخواهد با ارزش‌ها مهربان‌تر باشد ضروری ست که تن به اصلاحات ساختاری دهد و در این زمینه آثار شهید مطهری که در نقش انحراف سنج عمل می‌کند، می‌تواند میزان خوبی برای این کار باشد.
۴. آنچه از استاد بزرگوار آیت‌الله مطهری می‌دانیم، مجاهدت خستگی ناپذیر او در تبلیغ دین است.امروزه با کمال تأسف می‌بینیم نزدیک‌ترین منسوبان آن بزرگوار، آرمان‌های وی را زیر پا نهاده و آشکارا بر خلاف باورهای وی حرکت می‌کنند. آنچه که یک مسلمان می‌تواند بر آن ببالد فرزند معنوی بودن علامه شهید است اینکه در جهت احیای اندیشه او حرکت کند و رنجی را که در معرفی اسلام ناب محمدی(ص) برده، پاس دارد.