نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران
پیمان تحمیلی
هرکس چراغی روشن کند، تیرباران میشود
سند:
گزارش پستی بندر شاهپور
شماره 500 مورخه 10/6/1320
تعقیب گزارش آخری 3/6/1320
بلافاصله در حین مخابره گزارش رابطه را قطع کردند و دست بسته اسیر و سه شبانه روز سخت زندانی شدم. برای اینکه رمز دست دشمن نیفتد فورا نابودش کردم. پس از اتمام باران گلولههای توپ و مسلسل، تاریخ نهم اداره تحویل، اوراق بهادار و اثاثیه شخصی و اداری قابل استفاده غارت شد. با فقدان وسیله، دستگاه تلگراف و قوه و سیم را تعمیر کردم، دو مرتبه سیم را قطع کردند. فعلا ارتباط تلگرافی به طور کل قطع و از روز اتفاق جنگ تا امروز ارتباط پستی هم قطع شده و پستی هم از اهواز نرسیده. اگر تلگراف یا مرسولاتی برای کشتیهای پناهنده به استان رسید، فورا به مبداء عودت دهید، چون دو کشتی غرق و سه کشتی آتش گرفته و دو تا دیگر هم به بصره بردند. از نیروی دریایی فقط سرهنگ ظلی، سروان کوروس و سروان فزونی باقی مانده، بقیه سربازان و افسران نیروی دریایی را به اسارت به بصره بردند. ساختمان تازه پست و تلگراف محل سربازان دشمن بود. تمام شهر خاموش، حتی اگر کسی سیگار آتش بزند، فورا تیرباران خواهد شد. چهار روز بود که خوار بار این بند منحصر به سربازان بود. از دیروز که قطار رسیده روسای مقیم آن استان در فکر کارمندان این بندر شدند و به اینها آب و نان رساندند و از آنهایی که پست خودشان را ترک نکردند، قدردانی کردند...
مدیر پست و تلگراف بندر شاهپور
منشی زاده سمیعی ۴۵
پیمان تحمیلی
در آن هنگام که هنوز ارتش هیتلری، نقش پیروزمندانه خود را در جبهههای جنگ به خصوص در قفقاز اجرا میکرد، از آنجا که دولت انگلیس برای عملیات نیروهای خود و همچنین رساندن مهمات و جنگ افزار از سوی انگلیس و آمریکا به روسیه، تضمین کافی برای در دست داشتن راهها و خطوط ارتباطی ایران لازم داشت، پیمان موسوم به «اتحاد سه گانه» را به ایران تحمیل کردند. پیمانی که شاید در طول تاریخ جنگها واشغال سرزمینها بیسابقه باشد. پیمانی تحمیلی به ملتی که در زیر یوغ اشغال قرار دارد و ناگزیر از پذیرش هر قرارداد تحمیلی است. ایران مانند اسیری دربند بود که به او معاهده یا قراردادی را تحمیل میکردند.
نسرین نگاهبان، کارشناس تاریخ معاصر در سازمان اسناد ملی ایران در این باره اظهار میدارد:
«... حاکمیت ایران و تمامیت ارضی ایران از بین رفته بود. آنها علاوه براشغال سرزمین ما، با تحمیل قرارداد اتحاد سهگانه در کنفرانس تهران، ایران را مجبور کردند که به جبهه متفقین بپیوندد و به آلمان و ژاپن اعلان جنگ بدهد و تعهد همکاری با کشورهای متفق را امضاء کند...»۴۶
سید محمود کاشانی ، استاد دانشگاه نیز درباره پیمان اتحاد سهگانه میگوید:
«... انگلستان، فکری را طراحی کرد و درصدد برآمد که در حقیقت ایناشغال را از وضعیت غیرقانونی و خلاف اصول بینالمللی خارج کرده و آن را به اتحاد با ایران تبدیل کند. ولی آیا ممکن بود یک کشوراشغال شده با یک کشور اشغال کننده متحد شود؟! این در حقیقت یک پدیده غیرقابل تصوری بود. در این راستا، اسناد مهمی وجود دارد که این اسناد بویژه از دیدگاه حقوقی، کمتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. من در اینجا به چند نکته مهم باید اشاره کنم؛ اول اینکه در 22 شهریور 1320 در کمیته روسای ستاد نیروهای مسلح انگلستان، پیشنویس یک پیمان سه جانبه به تصویب رسید. پیمان سه جانبهای که میخواستند در واقع به ایران تحمیل کنند. یعنی از یک طرف روسیه و انگلستان و از طرف دیگر ایران. این پیمان در 9 مهرماه 1320 مورد موافقت دولت شوروی قرار گرفت. اما به چه ترتیب این پیمان را به ایران ارائه کردند؟ سر ریدر بولارد، سفیر انگلستان در ایران، گفت ما بر ایران منت نهادیم! او گفت ما هرکاری که خواستیم در ایران کردیم و هرچه از ایران خواستیم، ایران به ما داد. خب، ایران چارهای نداشت. دولتی که در واقع استقلال خودش را از دست داده، حاکمت ملی را از دست داده، تحت کنترلاشغالگر است، باید تمکین کند. بنابراین با این منت گذاشتن در مقام این برآمدند که از ایران بخواهند تا پیمان سهجانبه را بپذیرد...»۴۷
پیمان اتحاد یا قرارداد اشغال؟!
سجاد راعی محقق و کارشناس اسناد تاریخی سیر تاریخی پیمان اتحاد سه گانه و شرایطی که منجر به انعقاد آن شد را قدم به قدم چنین شرح میدهد:
«... اینها از اواخر شهریور، مسئله پیمان اتحاد را به صورت رسمی در مکاتبات و صحبتها مطرح میکنند. در 5 مهرماه دوباره اسناد و مدارکی مبادله میشود که مسئله پیمان سه گانه را مطرح میکنند. این ادامه پیدا میکند، بین وزارت خارجه ایران و وزرای مختار روسیه و انگلیس در ایران مبادله اطلاعات میشود، با هم مذاکره میکنند و نهایتا در آبان ماه به نتیجه میرسند که این پیمان لازم هست. هر دو طرف تقبل کرده و در آذرماه هم به مجلس پیشنهاد میکنند...
دلائلی وجود دارد و اسناد و مدارکی هست که نشان میدهد این پیمان اصلا پیمان اتحاد نبوده. در پیمانهای اتحادی که داریم در مورد ایران یا کشورهای دیگر با همدیگر، در کل تاریخ کمتر پیمانی با این ویژگی وجود دارد که پیمان اتحاد نام گرفته باشد. اولین ویژگی این است که این پیمان در شرایط اشغال نظامی و در حالی که ایران از شمال و جنوب اشغال شده و هم از مردم ایران و هم از نظامیان ، تعداد بسیاری کشته و مجروح شده اند، تمام تاسیسات حیاتی ایران دراشغال متفقین است، بسیاری از آنها تخریب شده و مثلا نیروی دریایی ایران را کاملا هم در دریای خزر و هم در خلیجفارس، کاملا از بین برده اند، تاسیسات حیاتی و اقتصادی را در اختیار خودشان گرفته اند، بنادر ایران که بنادر تجاری بود را به بنادر نظامی تبدیل کردهاند از جمله بندر شاهپور که بندر امام خمینی کنونی است. مناطقی از اهواز و جنوب ایران را منطقه ممنوعه نظامی اعلام کرده اند، مردم را به اجبار از آنجا کوچ داده اند، در شمال هم روسها فجایعی به مراتب شدیدتر از انگلیسیها بوجود آورده اند، یعنی در دو منطقهایران در چنین شرایطی قرار داشتیم و از طرف دیگر شاه دلخواه خودشان را و نخست وزیر دلخواه خودشان را سرکار آورده اند، در چنین شرایطی و با تمام این تجاوزات و جنایات و غارتها، حالا پیمان اتحاد را مطرح میکنند! این اولین دلیل است که اتحاد به دلخواه و براساس استراتژی ایران نبود...
دلیل دیگری که تحمیلی بودن این پیمان را برای ما مشخص میکند، این است که بخشهای زیادی از این پیمان قبل از تصویب اجرا شده بود، فقط اینها میخواستند به تجاوز شان واشغال سرزمین ما، لباس قانونی بپوشانند و مسئلهاشغال را به اتحاد دولتها بدل کرده تا بتوانند در جبهه شوروی از امکاناتی که دارند، استفاده کنند و میبینیم بلافاصله در 9 بهمن، همه ابراز شادمانی کرده، واکنشهای مثبت نشان میدهند و از همان لحظه موضوعاتی را که در پیمان پیشبینی شده بود واشغالگران هنوز انجام نداده بودند، را انجام دادند!!...»۴۸
سرانجام متن قراردادی مشتمل بر 9 ماده و 4 نامه ضمیمه در 24 آذر سال 1320 بین نمایندگان سه دولت یعنی «سهیلی» وزیر امور خارجه ایران، «اسمیرونوف» سفیر کبیر روسیه و «بولارد» وزیر مختار انگلیس در محل وزارت امور خارجه با حضور نخست وزیر ایران یعنی «محمد علی فروغی»، امضاء و برای حفظ ظاهر در اختیار نمایندگان فرمایشی مجلس شاهی قرار گرفت. در واقع بار دیگر امضاء فراماسونر خود فروختهای به نام «محمد علی فروغی» برپای یک سند بردگی ملت ایران نشست و برگ سیاه دیگری بر کارنامه شبه روشنفکران این دیار افزوده گشت.
سند:
تاریخ 10 بهمن سال 1320 هجری شمسی مطابق با 30 ژانویه سال 1942 میلادی تلگراف رمز وارده از وزارت خارجه ایران، موضوع نامه بین انگلیس و ایران و شوروی امروز نهم بهمن پیمان اتحاد بین ایران و دولتین انگلیس و شوروی در کاخ وزارت
امور خارجه امضاء شد
2131 سهیلی۴۹
سند:
گزارش پستی بندر شاهپور
شماره 500 مورخه 10/6/1320
تعقیب گزارش آخری 3/6/1320
بلافاصله در حین مخابره گزارش رابطه را قطع کردند و دست بسته اسیر و سه شبانه روز سخت زندانی شدم. برای اینکه رمز دست دشمن نیفتد فورا نابودش کردم. پس از اتمام باران گلولههای توپ و مسلسل، تاریخ نهم اداره تحویل، اوراق بهادار و اثاثیه شخصی و اداری قابل استفاده غارت شد. با فقدان وسیله، دستگاه تلگراف و قوه و سیم را تعمیر کردم، دو مرتبه سیم را قطع کردند. فعلا ارتباط تلگرافی به طور کل قطع و از روز اتفاق جنگ تا امروز ارتباط پستی هم قطع شده و پستی هم از اهواز نرسیده. اگر تلگراف یا مرسولاتی برای کشتیهای پناهنده به استان رسید، فورا به مبداء عودت دهید، چون دو کشتی غرق و سه کشتی آتش گرفته و دو تا دیگر هم به بصره بردند. از نیروی دریایی فقط سرهنگ ظلی، سروان کوروس و سروان فزونی باقی مانده، بقیه سربازان و افسران نیروی دریایی را به اسارت به بصره بردند. ساختمان تازه پست و تلگراف محل سربازان دشمن بود. تمام شهر خاموش، حتی اگر کسی سیگار آتش بزند، فورا تیرباران خواهد شد. چهار روز بود که خوار بار این بند منحصر به سربازان بود. از دیروز که قطار رسیده روسای مقیم آن استان در فکر کارمندان این بندر شدند و به اینها آب و نان رساندند و از آنهایی که پست خودشان را ترک نکردند، قدردانی کردند...
مدیر پست و تلگراف بندر شاهپور
منشی زاده سمیعی ۴۵
پیمان تحمیلی
در آن هنگام که هنوز ارتش هیتلری، نقش پیروزمندانه خود را در جبهههای جنگ به خصوص در قفقاز اجرا میکرد، از آنجا که دولت انگلیس برای عملیات نیروهای خود و همچنین رساندن مهمات و جنگ افزار از سوی انگلیس و آمریکا به روسیه، تضمین کافی برای در دست داشتن راهها و خطوط ارتباطی ایران لازم داشت، پیمان موسوم به «اتحاد سه گانه» را به ایران تحمیل کردند. پیمانی که شاید در طول تاریخ جنگها واشغال سرزمینها بیسابقه باشد. پیمانی تحمیلی به ملتی که در زیر یوغ اشغال قرار دارد و ناگزیر از پذیرش هر قرارداد تحمیلی است. ایران مانند اسیری دربند بود که به او معاهده یا قراردادی را تحمیل میکردند.
نسرین نگاهبان، کارشناس تاریخ معاصر در سازمان اسناد ملی ایران در این باره اظهار میدارد:
«... حاکمیت ایران و تمامیت ارضی ایران از بین رفته بود. آنها علاوه براشغال سرزمین ما، با تحمیل قرارداد اتحاد سهگانه در کنفرانس تهران، ایران را مجبور کردند که به جبهه متفقین بپیوندد و به آلمان و ژاپن اعلان جنگ بدهد و تعهد همکاری با کشورهای متفق را امضاء کند...»۴۶
سید محمود کاشانی ، استاد دانشگاه نیز درباره پیمان اتحاد سهگانه میگوید:
«... انگلستان، فکری را طراحی کرد و درصدد برآمد که در حقیقت ایناشغال را از وضعیت غیرقانونی و خلاف اصول بینالمللی خارج کرده و آن را به اتحاد با ایران تبدیل کند. ولی آیا ممکن بود یک کشوراشغال شده با یک کشور اشغال کننده متحد شود؟! این در حقیقت یک پدیده غیرقابل تصوری بود. در این راستا، اسناد مهمی وجود دارد که این اسناد بویژه از دیدگاه حقوقی، کمتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. من در اینجا به چند نکته مهم باید اشاره کنم؛ اول اینکه در 22 شهریور 1320 در کمیته روسای ستاد نیروهای مسلح انگلستان، پیشنویس یک پیمان سه جانبه به تصویب رسید. پیمان سه جانبهای که میخواستند در واقع به ایران تحمیل کنند. یعنی از یک طرف روسیه و انگلستان و از طرف دیگر ایران. این پیمان در 9 مهرماه 1320 مورد موافقت دولت شوروی قرار گرفت. اما به چه ترتیب این پیمان را به ایران ارائه کردند؟ سر ریدر بولارد، سفیر انگلستان در ایران، گفت ما بر ایران منت نهادیم! او گفت ما هرکاری که خواستیم در ایران کردیم و هرچه از ایران خواستیم، ایران به ما داد. خب، ایران چارهای نداشت. دولتی که در واقع استقلال خودش را از دست داده، حاکمت ملی را از دست داده، تحت کنترلاشغالگر است، باید تمکین کند. بنابراین با این منت گذاشتن در مقام این برآمدند که از ایران بخواهند تا پیمان سهجانبه را بپذیرد...»۴۷
پیمان اتحاد یا قرارداد اشغال؟!
سجاد راعی محقق و کارشناس اسناد تاریخی سیر تاریخی پیمان اتحاد سه گانه و شرایطی که منجر به انعقاد آن شد را قدم به قدم چنین شرح میدهد:
«... اینها از اواخر شهریور، مسئله پیمان اتحاد را به صورت رسمی در مکاتبات و صحبتها مطرح میکنند. در 5 مهرماه دوباره اسناد و مدارکی مبادله میشود که مسئله پیمان سه گانه را مطرح میکنند. این ادامه پیدا میکند، بین وزارت خارجه ایران و وزرای مختار روسیه و انگلیس در ایران مبادله اطلاعات میشود، با هم مذاکره میکنند و نهایتا در آبان ماه به نتیجه میرسند که این پیمان لازم هست. هر دو طرف تقبل کرده و در آذرماه هم به مجلس پیشنهاد میکنند...
دلائلی وجود دارد و اسناد و مدارکی هست که نشان میدهد این پیمان اصلا پیمان اتحاد نبوده. در پیمانهای اتحادی که داریم در مورد ایران یا کشورهای دیگر با همدیگر، در کل تاریخ کمتر پیمانی با این ویژگی وجود دارد که پیمان اتحاد نام گرفته باشد. اولین ویژگی این است که این پیمان در شرایط اشغال نظامی و در حالی که ایران از شمال و جنوب اشغال شده و هم از مردم ایران و هم از نظامیان ، تعداد بسیاری کشته و مجروح شده اند، تمام تاسیسات حیاتی ایران دراشغال متفقین است، بسیاری از آنها تخریب شده و مثلا نیروی دریایی ایران را کاملا هم در دریای خزر و هم در خلیجفارس، کاملا از بین برده اند، تاسیسات حیاتی و اقتصادی را در اختیار خودشان گرفته اند، بنادر ایران که بنادر تجاری بود را به بنادر نظامی تبدیل کردهاند از جمله بندر شاهپور که بندر امام خمینی کنونی است. مناطقی از اهواز و جنوب ایران را منطقه ممنوعه نظامی اعلام کرده اند، مردم را به اجبار از آنجا کوچ داده اند، در شمال هم روسها فجایعی به مراتب شدیدتر از انگلیسیها بوجود آورده اند، یعنی در دو منطقهایران در چنین شرایطی قرار داشتیم و از طرف دیگر شاه دلخواه خودشان را و نخست وزیر دلخواه خودشان را سرکار آورده اند، در چنین شرایطی و با تمام این تجاوزات و جنایات و غارتها، حالا پیمان اتحاد را مطرح میکنند! این اولین دلیل است که اتحاد به دلخواه و براساس استراتژی ایران نبود...
دلیل دیگری که تحمیلی بودن این پیمان را برای ما مشخص میکند، این است که بخشهای زیادی از این پیمان قبل از تصویب اجرا شده بود، فقط اینها میخواستند به تجاوز شان واشغال سرزمین ما، لباس قانونی بپوشانند و مسئلهاشغال را به اتحاد دولتها بدل کرده تا بتوانند در جبهه شوروی از امکاناتی که دارند، استفاده کنند و میبینیم بلافاصله در 9 بهمن، همه ابراز شادمانی کرده، واکنشهای مثبت نشان میدهند و از همان لحظه موضوعاتی را که در پیمان پیشبینی شده بود واشغالگران هنوز انجام نداده بودند، را انجام دادند!!...»۴۸
سرانجام متن قراردادی مشتمل بر 9 ماده و 4 نامه ضمیمه در 24 آذر سال 1320 بین نمایندگان سه دولت یعنی «سهیلی» وزیر امور خارجه ایران، «اسمیرونوف» سفیر کبیر روسیه و «بولارد» وزیر مختار انگلیس در محل وزارت امور خارجه با حضور نخست وزیر ایران یعنی «محمد علی فروغی»، امضاء و برای حفظ ظاهر در اختیار نمایندگان فرمایشی مجلس شاهی قرار گرفت. در واقع بار دیگر امضاء فراماسونر خود فروختهای به نام «محمد علی فروغی» برپای یک سند بردگی ملت ایران نشست و برگ سیاه دیگری بر کارنامه شبه روشنفکران این دیار افزوده گشت.
سند:
تاریخ 10 بهمن سال 1320 هجری شمسی مطابق با 30 ژانویه سال 1942 میلادی تلگراف رمز وارده از وزارت خارجه ایران، موضوع نامه بین انگلیس و ایران و شوروی امروز نهم بهمن پیمان اتحاد بین ایران و دولتین انگلیس و شوروی در کاخ وزارت
امور خارجه امضاء شد
2131 سهیلی۴۹