عاشورا تجلی اسلام ناب(4)
اسلام عزت بخش
سید محمد سعید مدنی
اسلام عاشورا، اسلام عزت و کرامت انسانی است. «هیهات مناالذله»! این ندای رسا و فریاد عزتمدارانه امام حسین بن علی(ع) در نبرد بیمانند عاشوراست که برای همیشه در گوش تاریخ طنینانداز شده است. فریادی که به انسان و انسانیت تا وقتی حیات تداوم دارد و چرخ روزگار میچرخد، درس «چگونه باید زیست» میآموزد. «الموت اولی، من رکوب العار»، مرگ، بر زندگی توأم با ذلت و تسلیم برتری دارد. (بحارالانوار، ج 45،ص50) و چنین مرگی عین زندگی است و حتی بهتر و زیباتر و عالیتر:
اسلامی که امام حسین در سرزمین کربلا و پیکار نابرابر عاشورا تعریف و تفسیر کرد، عزت را فقط از خدا میداند و آزادگی و عزتمندی انسان را در گروی عبودیت و خشوع در برابر قدرت لایزال الهی میداند. هرکس به میزانی بنده خدا باشد، آزادتر است، هرکس به میزانی که در برابر خدا خضوع داشته و خاشع باشد، عزتمندتر است، هرکس به میزانی که خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد به هر آنچه در دنیا او را به خواری و مذلت میخواند (شهوت، قدرت، ثروت،...) کافرتر است! و... هرکس «خداترس»تر باشد، در برابر قدرتمندترین قلدرها و قدارهبندان، شجاعتر است. چرا علی مرتضی(ع) را شجاع شجاعان میخوانیم، آیا جز این است که او سخت از خدای بزرگ در بیم و ترس است؟! چرا حسین بن علی(ع) یک تنه با تعدادی اندک از یارانش به قلب بزرگترین امپراتوری زمان و جهان میزند که شرق و غرب عالم را با شمشیر فاتحان و افسران خود فتح کرده و زیر سلطه درآورده است؟ آری «تعز من تشاء و تذل من تشاء»! چنین دیدگاه و باوری است که علی مرتضی(ع) و حسین سر جدا تربیت میکند و پرورش میدهد و میسازد. حسین(ع) دانشآموز شایسته این مکتب است. او تربیت شده مکتب علی(ع) است که همیشه و حتی در آخرین ساعات حیات ظاهری و دنیوی به حسن(ع) و حسین(ع) چنین وصیت میکند. «ولاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا...»! بنده هیچ غیرخدایی مباش که خدا تو را آزاد آفریده است. (نهجالبلاغه- نامه 31) امام حسین(ع) فرزند چنین پدری و چنان مکتبی است که وقتی عمربن سعد پیام عبیدالله بن زیاد را به ایشان ابلاغ میکند و چنین اتمام حجت میکند که: «یا خود را تسلیم کند تا دربارهاش تصمیم بگیرم(!) یا آماده فرودآمدن شمشیرها و کشته شدن باشد»! چنین پاسخ کوبنده و تحقیرآمیزی را خطاب به آن آدمکهای ذلیل و آن قدرتهای پوشالی میدهد: «الدعی ابنالدعی، قدرکز بین اثنتین، بین السلهًْوالذلهًْ، هیهات مناالذله»! زنازاده، پسر زنازاده، مرا میان شمشیر و ذلتپذیری مخیر کرده است، هیهات منالذلهًْ! زنده باد مرگ...! و راستی چرا؟ خود امام حسین(ع) جواب میدهد: «کفی بک ذله ان تقیتش و ترغما» برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی کنی اما دماغت را به خاک بمالند(!) (بحارالانوار، ج 45، ص 238).
آری، عاشورا باید زنده بماند و هر روز عاشورا باشد و هر زمین کربلا. آری، این است دلیل آن همه توصیه و سفارش از سوی ائمه اطهار(ع) که عاشورا را زنده نگاه دارید، تا اسلام حقیقی، اسلام ناب محمدی(ص) زنده بماند و به شما عزت و سرافرازی ارزانی دارد و همچنین دلیل این همه تلاش از سوی دشمنان آگاه و منافقان دوستنما و دوستان کم شعور و بیبصیرت، برای زدودن نام و مسخ کردن یاد و خاطره امام حسین(ع) و عاشورا همین است بنابر این تا اصول و ارزشها و تعالیم الهی و آموزههای اسلام ناب، اسلام عاشورا، باقی و در کالبد زمان و زمین جاری باشد و هر روز عاشورا و هر زمین کربلا باشد، دیگر هیچ مسلمانی ذلت نمیپذیرد و در برابر مسلحترین ارتشها و قدرتمندترین حکومتها، سر تسلیم و بندگی فرود نمیآورد. این اعلام و نظر صریح قرآن است که فرموده «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» خداوند هرگز راهی برای سلطه کافران به مسلمانان قرار نداده است(نساء- 141) این سنت الهی است که مسلمان اگر فراتر از «شناسنامه»، عملاً به آموزههای اسلام عمل کند و مؤمن و پایبند به تعالیم قرآن باشد، هرگز (لن) و هرگز زیردست و ذلیل و خوار کافران نمیشود. امام حسین(ع) در کربلا میخواهد، این اسلام و تعالیم را زنده و احیاء کند. خوشبختانه این ملک و ملت در این باره تجربیات گرانبهایی دارد. و این معنی را با همه وجود در قلب زمان و غیبت امام زمان(عج) لمس کرده و دریافته است. ملتی که در طول 8 سال دفاع غریبانه، با تکیه بر فرهنگ اسلام، آموزههای عاشورایی و شعار «یا حسین، فرماندهی»! در برابر دشمن غدار و متجاوز که عزت و استقلال او را هدف قرار داده بود، شجاعانه و شهادتطلبانه ایستاد و تا سنت الهی «لن یجعل الله للکافرین علیالمومنین سبیلا» را در دفتر تاریخ ثبت کند، دشمنان را خوار و زبون و رسوا سازد و دنیا را به شگفتی وا دارد. ملتی که هنوز هم که هنوز است به جرم عزتمداری و حسینی بودن، تاوان و هزینه میدهد، و از بیرون و درون با انواع و اقسام دشمنیها و تضییقات و توطئهها در حال دست و پنجه نرم کردن است.
اسلام عاشورا، اسلام عزت و سربلندی است،در عین حال که اسلام مظلومیت و غربت و ظلم ستیزی هم هست،این اسلام است که باید زنده بماند و به وسیله آن پیرایهها خرافات و انحرافات و بدعتها از دامن اسلام زدوده شود. همان اسلامی که امام حسین(ع)، سمبل و نماد آن است و عاشورا ضمن عینیت یافتن و به نمایش درآمدن آن، اسلام عزتبخش،
«... تا آخرین لحظهها عملش، حرکاتش، سکناتش، سخنانش، تمام حقخواهی، حقپرستی و موجی از حماسه است. شب تاسوعا که برای آخرین بار به او عرضه میدارند، یا کشته شدن یا تسلیم! اظهار میدارد... به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما میدهم و نه مثل بردگان فرار میکنم، مردانه مقاومت میکنم تا کشته بشوم. آن ساعتهای آخر ابا عبدالله باز همان است. باور نکنید که اباعبدالله این جمله را گفته باشد، اسقونی شربهًْ من الماء، من که این جمله را در جایی ندیدهام، حسین،اهل این جور درخواستها نبود بلکه او در مقابل لشکر دشمن میایستد و فریاد میکند: ... مردم کوفه! آن ناکس پسر ناکس، آن زنازاده، پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده کل شما، آن کسی که به فرمان او آمدهاید به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب بکن، یا شمشیر، یا تن به ذلت دادن! آیا من تن به ذلت بدهم؟ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم! ما تن خودمان را در جلوی شمشیرها قرار میدهیم ولی روح خودمان را در جلوی شمشیر ذلت هرگز فرود نمیآوریم، خدای من که در راه رضای او قدم برمیدارم راضی نیست و میگوید نکن، پیغمبر که وابسته به مکتب او هستم، میگوید نکن، آن دامنهایی که من در آنها بزرگ شدهام، دامن علی که روی زانوی او نشستهام به من میگوید تن به ذلت نده» (حماسه حسینی، جلد اول، ص 136 و 137)