kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۷۹۳۲
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۶

راز فریاد و ناسزاگویی!(یادداشت روز)

ادبیات مقامات ارشد دولتی در روزهای اخیر، به شدت مشوش و ناشی از اضطرابی درونی است، مانند شخص نگران و فاقد اعتماد به نفسی که برای غلبه بر مشکلات درونی، بلند و بلند‌تر فریاد می‌زند!
هرچند دولتمردان و به ویژه شخص رئیس‌جمهور همیشه با لحن نا‌مناسب و الفاظ ‌ناپسند سخن گفته بودند، اما شدت هیجان آنها در این روزها بیش از پیش شده و رگبار کلمات تقریبا به مرز کنترل نشدگی رسیده است!
آیا این موضوع علت خاصی دارد و باید راز مشخصی را جست‌وجو کنیم؟ پیش از بررسی چرایی این سخنان و رفتار‌ها، خوب است در ابتدا سه مصداق را مرور کنیم تا ریشه‌یابی آسان‌تر شود.
رئیس‌جمهور سه روز قبل در جمع مدیران بانک‌ها و مؤسسات مالی و اعتباری گفته است: «اگر در سال 92 می‌گفتیم در سال 95 تورم تک‌رقمی خواهیم داشت، شاید حتی باور آن برای بعضی از مدیران و مسئولان بانکی نیز سخت بود، این دستاورد بزرگ باید حفظ شود، البته بی‌خبر نیستم؛ برخی به بهانه مخالفت با دولت به امید و آینده ملت ضربه می‌زنند که البته این اقدامات بر مبنای کم‌عقلی و کمبود عقل است و گر‌نه مخالفت با دولت معنایی ندارد. مبارزه با دولت به معنای مبارزه با منافع ملی و ضربه زدن به امید و اعتماد مردم است.... امید و اعتماد مردم به بانک مرکزی به مراتب بیشتر از چند سال قبل شده است... رشد اقتصادی ایران در سال 95 در رتبه اول جهان قرار داشت»!
معاون اول رئیس‌جمهور هم دیروز در همایش استانداران و فرمانداران گفت: «الان رشد اقتصادی به شش درصد رسیده است(!) می‌گویند رکود است. برادر عزیز می‌دانید رکود یعنی چه؟ یکبار رکود را برای مردم تعریف کنید(!)... ما بیش از 800 هزار شغل ایجاد کرده‌ایم، ولی هنوز افراد بیکار زیاد داریم، کارهای بزرگی انجام شده که نباید ‌آنها را کوچک جلوه داد.‌ اشتباه می‌کنند که دولت را ناکارآمد جلوه می‌دهند و با آمریکا که می‌خواهد بگوید نظام ناکارآمد است هم‌صحبت می‌شوند(!) شاخص‌های اقدامات دولت که مشخص است.»
سخنگوی دولت هم دیروز در سخنان جالبی گفت:«یک رسانه که همیشه سیاه‌نمایی می‌کند و در آمارهای رسمی نظام تشکیک می‌کند، می‌شود گفت که شما به نظام تشکیک می‌کنید. ضمن اینکه زبان انقلابی بودن هم از دهان آنها بیرون است»!
این ادبیات عصبی و خاص چه پیامی دارد و چرا می‌توان با حذف نام گوینده، به سادگی حدس زد که اینها سخنان یک مقام ارشد دولت تدبیر و امید است!؟
در همه این سخنان (و موارد مشابه قبلی) یک نکته ثابت وجود دارد و آن تلاش ترحم‌برانگیز دولتمردان برای اثبات اینکه فلان دستاورد در عالم واقع وجود دارد‌، اما چون این ادعاها بهره‌ای از حقیقت ندارد و مردم در زندگی روزمره خود آنها را لمس نمی‌کنند، واکنش منفی‌ نشان می‌دهند. در پی این مخالفت، دولتمردان محترم عصبانی شده و به مردم و منتقدان فحاشی و توهین می‌کنند!
واقعا هم پذیرفتنی نیست که تورم 8 درصد باشد، اما دلار در حدود 5 هزار تومان!
پذیرفتنی نیست که تورم 8 درصد باشد اما دولت همه خدمات مربوط به خودش را در بودجه 97 گران کرده باشد!
وقتی جیب مردم تورم قریب 40 درصدی را گواهی می‌کند‌، اصرار رئیس‌جمهور بر اینکه توم 8 درصد است، مصداق همان تلاش پیش‌گفته است و چون مردم نمی‌توانند آن ادعا را در زندگی خود پیدا کنند‌، به کم‌عقلی و... متهم می‌شوند!
ادعا می‌شود فلان مقدار شغل ایجاد شده اما مردم با چشم مسلح و
غیر مسلح نمی‌توانند حتی ده درصد اعداد و ارقام ادعایی را ببینند!
ادعا می‌شود که نرخ بیکاری 11 درصد است! یعنی از صد جوینده شغل، 89 نفر کار پیدا کرده‌اند و تنها 11 نفر شغل پیدا نکرده‌اند!
خب مردم اساسا چنین چیزی را باور نمی‌کنند و با چشم خود می‌بینند که نه تنها بیکارها شاغل نشدند، که شاغل‌ها هم در اثر تعطیلی صنایع و کارگاه‌ها بیکار شده‌اند! اما گفتن همین دو کلمه حرف حساب همان و نواخته شدن با حرف‌های زشتی مثل بی‌سواد و لجن‌پراکن و...همان! گفتن همان و متهم شدن به ضدیت با نظام به دلیل انکار آمار همان!
دولتی‌ها یادشان رفته که 4 سال است همه آمارهای رسمی دولت قبل را انکار می‌کنند و ‌اشتغال را سالی 14 هزار نفر عنوان می‌کنند! یعنی سخنگوی دولت معتقد است بعضی وقت‌ها ضدیت با نظام ‌اشکالی ندارد!؟
شاید تعجب کنید، اما واقعیت این است که حتی اگر کسی هیچ اعتراضی هم نکند، دولتمردان هر چند روز یکبار، رگبار فحش را به طرف مردم می‌گیرند و از خجالت همه در می‌آیند!
علت این است که اصلا موضوع و راز این رفتار، پاسخگویی (حتی پاسخگویی بی‌ادبانه) به منتقدان نیست. این رفتار بیش از هر چیز ناشی از درماندگی و از دست دادن اعتماد به نفس و کاهش محبوبیت اجتماعی است.
همینجا باید این نکته را یادآور شد که اغلب کسانی که نمی‌خواهند صدایی جز صدای خودشان در عالم منتشر و منعکس شود، دائما در توهم دشمن‌پنداری همه هستند و هر صدای مخالفی را به جریان رقیب و مخالف و... نسبت می‌دهند. این را حالا در حرفهای دولتمردان به خوبی می‌توانیم ببینیم. اینکه سخنگوی دولت ناگهان به یک رسانه حمله می‌کند و اتهام سیاه‌نمایی می‌زند، دقیقا در همین چارچوب است.
آنها مدام در این تصور باطلند که جریانی در حال دشمن‌تراشی برای دولت است، مردم را تحریک می‌کند و باعث می‌شود دستاوردهای(!) دولت دیده نشود! در حالی که هیچ دشمنی وجود ندارد جز عملکرد غلط و
پر ابهام و ‌اشکال خودشان!
آنها نمی‌خواهند بپذیرند که نارضایتی‌ها نه سیاسی که عمومی و اجتماعی است. یعنی دولت وظیفه اصلی خود یعنی برآوردن کف توقعات اقتصادی و اجتماعی مردم را هم رها کرده است.نمی‌خواهند بپذیرند که گلایه‌مندی مردم، نه از سر رقابت سیاسی که از سر تنگنای اقتصادی است، از سر عملی نشدن وعده‌ها و از سر فساد و رانت‌خواری منصوبین دولت.
اما آن فریادها و فحاشی‌ها، چیزی را تغییر نمی‌دهد، نه شغل ایجاد می‌کند و نه تورم را کاهش می‌دهد!
دولت ابر‌پروژه‌ای داشته به اسم برجام که همه چیز مملکت حدود 4 سال معطل آن بود و حالا دوست و دشمن، حتی عراقچی و ظریف و سیف اقرار می‌کنند که دستاوردی نداشته است!
دولت پروژه‌ای داشت به عنوان رفع تحریم‌ها که حتی آب خوردن مردم را هم به آن گره زده بود. حالا آنقدر تحریم‌ها تشدید شده که به هواپیمای وزیر خارجه هم بنزین نمی‌دهند!
دولت اروپایی‌ها را آقا اجازه می‌دانست و ادعا می‌کرد با کدخدا می‌بندد، حالا کدخدا دولت را دور زده و دولت به اروپایی‌ها راضی شده، اما آنها هم کاری جز پر کردن جیبشان ندارند!
دولت بودجه 95را با هشتاد درصد انحراف از سند قانونی اجرا کرد و رکورد قانون‌شکنی را شکست، اما بودجه میلی هم نتوانست گره فروبسته اقتصاد را باز کند.
خب‌! همه این اتفاقات در مقابل چشم مردم اتفاق می‌افتد و هرقدر دولت می‌خواهد پنهانی کارش را پیش ببرد، باز خبر از جایی درز می‌کند و دست‌ها رو می‌شود!
خروجی منطقی این کارنامه چیست!؟
قطعا مردم با این کارنامه‌، این دولت را فاقد توان مدیریتی و سیاسی برای تصدی مسئولیت اجرایی می‌دانند و این چیزی نیست که دولت از آن بی‌خبر باشد.
راز همه فریادها و فحاشی‌ها همین است! آنها می‌بینند که در اثر سیاست‌های غلطشان، رای دهندگان هم به صف منتقدین و مخالفین پیوسته و ادعاها و اعداد و ارقام ساختگی را زیر سؤال می‌برند.
عباس عبدی حامی سفت و سخت دولت است اما نمی‌تواند رفتار رئیس‌جمهور را نادیده بگیرد. او با کالبد شکافی اینگونه حرف زدن‌ها می‌نویسد: «‌زمانی که فردی از اعتماد به نفس مطلوبی برخوردار باشد بدین شکلی که در سخنان رئیس‌جمهور ما شاهد آن هستیم، با مخالفان خود برخورد نمی‌کند. هیچگاه قرار نیست که مخالفین و منتقدین ما، مطابق میل ما صحبت کرده یا موضوعاتی را مطرح کنند که با معیارهای ما عقلانی باشد. اینکه قرار باشد مخالف باب میل ما صحبت کند را چه کسی تعیین کرده است؟ می‌تواند آزادانه نظر خود را مطرح کند و صاحب قدرتی که قصد نشان دادن واکنش به آن موضوع را دارد، با توجه به میزان اعتماد به نفس خود در برابر آن موضوع متانت به خرج می‌دهد و منتقد یا مخالف را بی‌عقل خطاب نمی‌کند. طرح چنین موضوعاتی هیچ کمکی به دولت نخواهدکرد. مخالفان دولت فقط در جبهه سیاسی اصولگرا یا تندروها قرار ندارند بلکه دولت مخالفینی در عرصه عمومی نیز دارد. دولت نیازمند آن است که در ادبیات خود با منتقدان تجدیدنظر کند. این موضوع بارها ذکر شده اما متأسفانه تاکنون به آن توجهی نشده است.»

حسین شمسیان