نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
جدیدترین تحریف گروهک نهضت آزادی؛امام مخالف تسخیر لانه جاسوسی بود!
سرویس سیاسی-
عضو گروهک منحله نهضت آزادی در گفت و گویی با یک نشریه دانشجویی که روزنامه شرق آن را بازنشر کرده است ضمن انتقاد از تسخیر لانه جاسوسی اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در این زمینه را مخالف با نظر امام خمینی (ره) خواند!
محمد توسلی گفت: بر اساس خاطرات زندهیاد دکتر یزدی، آیتالله خمینی، آقای دکتر یزدی را احضار میکنند و همان دستوری را به ایشان میدهند که در ٢٤ بهمن، ظاهرا چریکهای فدایی خلق سفارت آمریکا را اشغال کرده بودند؛ «که بروید و آنها را بیرون بریزید».
فارغ از اظهارات بعدی توسلی که به تحلیل رویداد 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی پرداخته و اکثر نکات مندرج در آن تکراری و پیش از این از سوی ضد انقلاب بارها تکرار شده است بایستی به این نکته تاکید کرد که اگر خاطرات ابراهیم یزدی دبیرکل سابق گروهک نهضت آزادی که اخیرا فوت کرد نیز همانند همانی باشد که توسلی گفته است بایستی این خاطرات را به عنوان طنز نوشته تلقی کرد.
ساعت 15 و 40 دقیقه روز 14 آبان ماه 1358، حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی، فرزند امام خمینی(ره) به دعوت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام وارد محوطه لانه جاسوسی میشود تا از ماهیت دانشجویان و کسانی که اقدام به تسخیر کردهاند مطلع شده و به امام گزارش دهد، حاج سیداحمد خمینی در یک کنفرانس مطبوعاتی در لانه جاسوسی ضمن حمایت از اقدام دانشجویان میگوید: تمام مردم ایران از این عمل پشتیبانی میکنند. به نظر من اقدام دانشجویان، اشغال سفارت امریکا محسوب نمیشود بلکه جوانان دلیر ما لانه جاسوسی را تصرف کردهاند تا اشغالگران را بیرون رانند.
امام خمینی (ره) نیز یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی در دیدار با کارکنان بیمه مرکزی ایران تاکید کردند: « باز ريشههاي فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم دخالتي بكنيم و جوانها را بگوييم كه شما بيرون بياييد از آنجايي كه رفتند... جوانهاي ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئهها را از بين ببرند.» ( رک صحیفه امام، جلد 10، صفحه 489)
این بیانات امام خمینی (ره) به صراحت جوابگوی جعل تاریخی عضو گروهک منحله نهضت آزادی است که گفته است امام به ابراهیم یزدی گفته بود که جوانان انقلابی را از درون سفارت بیرون بریزند، امام درخواستکنندگان این تقاضا را ریشههای فاسد خوانده و در یکی از سخنرانیهای دیگر خود از تسخیر لانه جاسوسی به نام انقلابی بزرگتر از انقلاب اول یاد میکنند.
چشم همچشمی؛ دلیل تسخیر سفارت آمریکا!
روزنامه اعتماد در مصاحبهای با فردی که او را مورخ و سندپژوه خوانده است مدعی شد تسخیر سفارت آمریکا یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ تحمیلی بوده است!
این فرد در گفت و گو با روزنامه اعتماد تسخیر لانه جاسوسی را به چشم همچشمی گروهها و احزاب سیاسی تقلیل میدهد و میگوید «اكثر قريب به اتفاق دانشجوياني كه به سفارت آمريكا حمله كردند ... در واقع ميخواستند به گروههاي چپ، مجاهدين خلق و گروههاي سكولار ضد آمريكايي نشان بدهند كه اگر شما در شعارها و اعتراضات خودتان به آمريكا حمله ميكنيد، ما هم سفارت آمريكا را ميگيريم و از شما در موضوع مبارزه با امپرياليسم جديتر و كوشاتر هستيم.»
وی حتی نپذیرفتن سفیر معرفی شده آمریکا به ایران در ابتدای پیروزی انقلاب را نیز به چشم همچشمی دولت موقت با افراد و گروههای ضد آمریکایی تقلیل داده و گفته است «علت اصلي رد كردن سفير جديد امريكا در تهران از سوي دولت ايران در واقع اين نبود كه دولت مهندس بازرگان و وزارت خارجه به طور جدي اين فرد را ميشناختند و ميخواستند به آمريكا و روابط ايران و آمريكا ضربه بزنند. علت اصلي حضور در مسابقه آمريكاييستيز و جو ضدامپرياليسم اول انقلاب بود كه ... بگويند كه ما نيز به اندازه شما با آمريكا در ستيز هستيم و فكر نكنيد كه ما طرفدار آمريكا هستيم.»!
این فرد از سوی دیگر در حالی تسخیر لانه جاسوسی را مقدمه آغاز جنگ می خواند و میگوید «به نظر من حادثه گروگانگيري يكي از مقدمات بديهي و اصلي حمله عراق به ايران شد.» که مستندات موجود نشان می دهد صدام از مدتها پیش و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقدمات یک حمله به ایران را چیده بود، صدام در دیدار با فرح پهلوی در آبان 1357 گفته بود مردم را در خیابانها سرکوب کنید تا نیازی به کشته شدن هزاران عراقی و ایرانی در سالهای بعد نباشد! همچنین خاطرات مسئولین وقت عراقی نشان می دهد که صدام پیش از تسخیر لانه جاسوسی از مناسب بودن موقعیت برای حمله به ایران و رسیدن به اهداف تاریخی سخن گفته بود.
عصر قراردادهای پشت پرده!
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت:«تجربه تلخ حسن روحانی در چهارسال گذشته که نشأت گرفته از رفتارهای بی محابای برخی به اصطلاح دلواپسان در قبال مسائل کلان نظام از جمله برجام بود، روحانی را به سیاست اقدام در پس پرده و انتشار نتیجه نهایی به صورت علنی واداشت... مانع تراشیها بر سر برجام روحانی را مجبور کرده تا تمام اقدامات کوچک و برزگ خودش را به پشت پرده منتقل کند. جایی که نه بتوان بر آن نظارت کرد و نه بتوان به آن دلگرم شد.»
از سوی دیگر در حالی که آفتاب یزد از اقدامات محرمانه و پشت پرده دولت روحانی حمایت کرده است اعتماد در یادداشتی خواستار شفافیت در نهادهای دیگر می شود و مینویسد: «مساله شفافيت در فعاليت سازمانهاي عمومي يك اصل است. در اين بين شهرداري كه بخش عمدهاي از منابع مالي خود را از طريق مردم تامين ميكند، بايد شفافيت بيشتري داشته باشد. در قانون شهرداريها هم تصويب شده است كه شهرداري هر ٦ ماه يكبار عملكرد و درآمد و هزينه خود را جهت اطلاع عموم مردم منتشر كند.»
در ادامه این نوشتار آمده است : «در دوره فعلي هم كه يكي از شعارهاي اعضاي شوراي شهر، شهرداري شيشهاي است... انتظار ميرود كه جزييات قراردادها و توافقات و هر موضوعي كه به مردم و شوراي شهر مربوط است، در اختيار آنها قرار گيرد.»
در این رابطه بایستی متذکر شد اگر مدعیان اصلاحات تا این اندازه نگران شفافیت قراردادها هستند چرا در مورد قراردادهایی که توسط دولتمردان مورد حمایت آنها منعقد شده این انتقاد را طرح نکردند؟ تقریبا تمامی قراردادهای مهم در دولت یازدهم محرمانه بود و جزئیات آن اعلام نشده است. قراردادهایی که تنها یکی از آنها از نظر ارزش مالی میتواند با قراردادهای داخلی دیگر نهادها نظیر شهرداری برابری کند.
ادعای روزنامه آفتاب یزد درباره ضرورت اقدامات پشت پرده دولت، افکار عمومی را به یاد مجموعه اقدامات دولت یازدهم تحت عنوان «محرمانهها» می اندازد. دولت یازدهم به دولت محرمانهها مشهور بود و از سال 1392 تاکنون بسیاری از اطلاعات در موضوعاتی چون مذاکرات هستهای، قراردادهای نفتی، میزان حقوق مدیران و اوضاع اقتصادی کشور برای مردم محرمانه بوده است.
دولت ابزار کافی برای پاسخ به تمامی مطالبات را ندارد!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«عدم تحقق برخی از انتظارات مردم از سوی دولت میتواند منجر به ناامیدی جامعه شود. اما تقریبا همه دولتها در گذشته موفق به تحقق تمامی مطالبات ناشی از وعدههای انتخاباتی و آرمانهای انقلابی نشدند. زیرا دولتها اساسا ابزار کافی برای پاسخ به تمامی مطالبات ندارند.»
آرمان افزوده است: «اما جهتگیری دولت صحیح است. به هر رو سرعت دولت برای پاسخ به مطالبات مردم کم است، اما برای اینکه در یک جاده سنگلاخی، باتلاق و تاریک به سلامت به مقصد برسیم باید با احتیاط برانیم، در غیر این صورت به مقصد نخواهیم رسید، بنابراین دولت ناگزیر به احتیاط است».
گفتنی است ادعاهایی نظیر «اختیارات محدود دولت»! و «جاده سنگلاخی، باتلاق و تاریک»! و...تنها و تنها بهانهای برای شانه خالی کردن از اجرای وعدهها و ترفندی برای سرپوش گذاشتن بر سوء مدیریتها و ناکارآمدیهای دولت است.نگاهی به نتایج نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد مردم علیرغم رای دادن به روحانی، همچنان مطالبه اصلیشان حل مشکلات اقتصادی است و از این منظر به رئیس جمهور و دولت قبلی وی نمره قبولی نمیدهند. حال باید پرسید آیا دولت دوازدهم برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم، میخواهد همان راه پیشین را طی کند؟
سخن گفتن از عدالت اجتماعی سوسیالیستی است!
روزنامه زنجیره ای شرق در گزارشی به تغییر جهت چپهای خط امامی دهه شصت از تسخیر لانه جاسوسی تا پشیمانی از انقلابی بودن و تلاش آنها برای رابطه با آمریکا پرداخت.
در بخشی از این گزارش آمده است : دانشجویانی که سفارت آمریکا را تسخیر کردند و در اول انقلاب به «چپ خطامامي» مشهور شده بودند، یکی، دو دهه بعد «چرخش» کردند و بهجای مبارزه با امپریالیسم، دم از رابطه با جهان زدند. حتی یکی از دانشجویان محوری در ماجرای تسخیر، در روزهای «دوم خردادی» کار خود را اشتباه خواند.
شرق در ادامه این گزارش اظهارات محمدرضا تاجیک فعال سیاسی اصلاح طلب را در این زمینه پوشش داد. تاجیک در این گفت و گو اظهار داشت : چپِ آن زمان، گرایش ضدآمریکایی و ضدغرب داشت؛ نوعی گرایش به ولایت مطلقه فقیه، نوعی برابری اقتصادی و ازبینبردن فاصله طبقات اقتصادی و ملیکردن صنایع و اراضی. همه اینها به شکلی چپِ اصولگرای ما را شکل میدادند که در زمینههای متفاوت به اعتقاد من، ریشه در تفکرات سوسیاليستی داشت.
تاجیک در ادامه جریان به اصطلاح چپ را یک گفتمان واحد نمیداند و میگوید : اگر از دولت میرحسین به عنوان چپ سنتی و اصولگرا نام میبریم، به مجمع روحانیون مبارز که جناح چپ روحانیت هستند نیز چپ میگوییم؛ اما آیا گفتمان این دو چپ یکی بود یا جایی زاویه داشتند؟ طبیعتا جایی زاویه داشتند. تا میرسد به چپ مدرن که این چپ مدرن خیلی از دقایق گفتمانی چپ سنتگرا و چپ اصولگرا را به حاشیه میبرد و حذف میکند و نگاه دموکراتیکی اتخاذ میکند و توزیع قدرت دولتی را در دستور کار خودش قرار میدهد و حتی در عرصه اقتصادی بهنوعی خصوصیسازی روی میآورد.
درباره با اظهارات تاجیک و گزارش شرق گفتنیهای فراوانی است که به اختصار به آن ها می پردازیم، نخست آن که این جریان طیف گوناگونی از گوگوش تا سروش را در بر میگیرد، اگر روزگاری گفتن این جمله طنز مانند هزینه داشت و برخی آن را توهین و هتاکی می دیدند فتنه 88 و اقدامات بعدی جریان اصلاحات این را نشان داد ، در این فتنه جریان رنگارنگ مدعی اصلاحات با افکار متفاوت ولی زیر یک پرچم برای براندازی جمهوری اسلامی جمع شدند و بی شک جریان هزار رنگ نمی تواند یک جامعه واحد را مدیریت و راهبری کند. دوم آن که اتهام سوسیالیستی بودن تفکرات عدالت محور و معتقد به ولایتفقیه که این روزها از سوی امثال تاجیک مطرح می شود پیش از انقلاب از سوی پهلوی مطرح شد، شاه مبارزین را مارکسیستهای اسلامی می دانست و میخواند و با این اتهام مضحک برای سرکوبی انقلابی ها بهانهتراشی می کرد.
و نکته پایانی آن که انقلاب در نزدیک به چهار دهه گذشته ریزش ها و رویش های فراوانی داشته است، دهها برابر آنان که خود را به زور از قطار انقلاب پیاده کردند همانند شهید حججیها که پس از انقلاب و حتی دهه هفتاد و بعد از آن به دنیا آمدهاند به این قطار سوار شده و در صف پاسداران انقلاب قرار گرفته اند.