کجاندیشی و مغالطه این بار درباره نهضت آزادی(خبر ویژه)
علی مطهری مدعی جفا و بدرفتاری با رئیس گروهک نهضت آزادی شد.
وی به بهانه درگذشت ابراهیم یزدی مینویسد: رحلت دكتر ابراهيم يزدي از آن جهت جانسوز است كه در دوران حيات او بعد از دولت موقت با او و همفكرانش بدرفتاري شد... واقعيت اين است كه ما با دكتر ابراهيم يزدي و همفكرانش مانند مهندس عزتالله سحابي رفتار خوبي نداشتيم، يك گروه اصيل سابقهدار اسلامي به نام نهضت آزادي ايران را به صورت يك گروه معاند معرفي كرديم و آنها را از آزادي بيان و بسياري از حقوق اجتماعي محروم كرديم به اين بهانه كه اينها در بعضي از مسائل نظر ديگري غير از نظر رسمي نظام جمهوري اسلامي دارند.
مثلا اينها معتقد بودند كه تسخير سفارت آمريكا كار غلطي بود و آسيب جدي به كشور و انقلاب زد و زمينه حمله عراق به ايران را فراهم كرد، نظري كه امروز بسياري از انقلابيون و حتي تسخيركنندگان سفارت به آن رسيدهاند گرچه به صورت آشكار بيان نميكنند.
وی میافزاید: آسيبي كه انقلاب اسلامي ما دچار آن شده اين است كه برخي از افراد كه دم از انقلابيگري و ولايتمداري ميزنند خيال ميكنند هر كس كه نظري مخالف نظر رسمي نظام داشت بايد به شكلي - خواه حبس يا حصر - حذف شود و از حقوق اجتماعي خود مانند آزادي بيان محروم شود چون براي حفظ نظام هر كاري ميتوان كرد.
اين سرنوشت را ما براي خيلي از شخصيتها اعم از مذهبي و سياسي رقم زديم به اين خيال كه اگر اين كارها را نميكرديم انقلاب از دست ميرفت، در حالي كه هر نظام حكومتي به هر حال مخالفان و منتقداني دارد و مادام كه آنها دست به سلاح نبردهاند بايد در بيان نظرات خود آزاد باشند.
وی در پایان مینویسد: اميدوارم خداوند از جفاهايي كه ما به امثال دكتر ابراهيم يزدي كرديم بگذرد و اميدوارم كه به نادرستي اين راه پي ببريم و تغيير روش بدهيم تا قربانيان جديدي پيدا نشود.
درباره این سخنان مغالطهآمیز چند نکته قابل تامل است:
1- آقای محسن رضایی نقل میکند: چند روز به پیروزی انقلاب مانده بود و ما به خانه امام رفتیم تا با ایشان دیدار کنیم. از دور شهید مطهری را دیدم. با هم صحبت کردیم و در ادامه ایشان به من گفت: آقای رضایی من میخواهم بروم پیش امام و به ایشان بگویم مراقب «منهائیون» باشند. از ایشان سوال کردم «منهائیون» چه کسانی هستند؟ به سمت چپ من اشاره کرد. دیدم دکتر یزدی معاون آقای بازرگان در دولت موقت است. ادامه دادند؛ کسانی که میگویند «اسلام منهای روحانیت». اولین بار بود این اصطلاح را میشنیدم. از آن موقع تاکنون بارها و بارها به این نکته که آقای مطهری چه حرف حکیمانهای زده است، پی بردهام.
اسلام منهائیون، همان اسلام آمریکایی و انگلیسی و وهابی و سلفی است.
2- آقای علی مطهری جای جفاکار و مظلوم را عوض کرده است. ظلم و جفای بزرگ را قبیل نهضت آزادی با ملت ایران و انقلاب و امام(ره) کردند که ژست انقلابی داشتند اما در پستو، برخی از آنها اصرار بر حفظ سلطنتطلب پهلوی داشتند و گروهی دیگر، در ارتباط مستقیم با لانه جاسوسی آمریکا، میکوشیدند انقلاب را به بیراهه بکشانند و به سرنوشت ناکامی نهضتهای مشروطه و نهضت دچار کنند.
3- گروهکی که رد پای نقشآفرینی آن در آشوبهای 78 و 88 یا در جنگ روانی علیه دفاع مقدس به وضوح دیده میشود، معاند نیست؟ «گروه اصیل سابقهدار اسلامی» چگونه میتواند (بر اساس سند لو رفته لانه جاسوسی) با دشمنترین دشمنان اسلام(آمریکا) پیوند بخورد؟ مگر سند نظام با گروهکهایی نظیر نهضت آزادی، صرفا اظهارنظر آنها بود؟
4- این گروهک با تسخیر سفارت آمریکا، بعدها مخالفت کرد در حالی که امثال امیرانتظام، قبل از افشای اسناد، به شدت تظاهر به حمایت از این کار میکردند. آنها از زمانی مخالف تسخیر سفارت شدند که معلوم شد لانه جاسوسی برای کودتا و سربازگیری و خرابکاری بوده است. همین سفارت دنبال کودتاهای متعدد بود که اگر به ثمر رسیده بود، احتمالا اختیار یک کلاس مدرسه هم به علی مطهری سپرده نمیشد، چه رسد به نمایندگی و نایب رئیسی مجلس!
5- با منطق معوج علی مطهری، اصلا نباید انقلاب میکردیم! چون همین کار نیز به دشمنی آمریکا افزود. اما مطهری باید توضیح بدهد که چرا با وجود تصویب برجام در 20 دقیقه در مجلس توسط امثال وی و گفتن اینکه 20 دقیقه برای تصویب زیاد بود، دشمنیهای آمریکا کم نشد بلکه شدت هم گرفت؟!