جمهوری اسلامی مقتدر، در منطقه غرب آسیا
شکست راهبرد جنگ نیابتی در برابر اقتدار معنوی ایران اسلامی
هدیه آقاپور
درطول تاریخ همواره قدرتها برای پیشبرد اهداف خود به دنبال پول و سلاح بودند تا به این طریق امنیت و خواستههای خود را تضمین کنند.
در قرن اخیر نیز با ورود تکنولوژیهای روزافزون عطش برای به دست آوردن سلاح نیز بیشتر شد به همین ترتیب برخی از کشورها در زیر نقاب تمدن و آزادی خواهیشان خوی وحشیگری خود را با این سلاحهای کشتارجمعی حفظ کرده و حتی آن را پرورش میدهند.
کلاهکهای هستهای رژیم صهیونیستی و قراردادهای تسلیحاتی عربستان، جنایتهای انگلیس و آمریکا به وسیله سلاحهای در اختیار و به راه انداختن جنگهای نیابتی امروزی همگی نشان میدهد که سلاح و پول در مبانی ایدئولوژیکی این کشورها که نام استکبار در کنارشان خوش مینشیند حرف اول را میزند.
از همه مهمتر هیچ کدام از این تحرکات تکراریشان تا کنون جوابگو نبوده و هر چقدر شیشه عینکشان را سیاهتر کنند تا ایران و خط مقاومت را نبینند تاثیری در آنچه باید اتفاق بیفتند ندارد، چرا که واقعیت منطقه بر اساس عینک توهمی دیپلماسی استکبار تنظیم نمیشود.
ظهور قدرتی قویتر
و بزرگتر از پول و سلاح!
با وجود این همپیمانیهای خونین و سلاحهای مرگباری که دست به دست میچرخد وهمچنین قراردادهای پنهانی و طرح نقشههای شوم و سازمان یافته مهر شکست بر پیشانی این نام بردههای خونخوار بیشتر جلوه میکند!
و اکنون این سؤال مطرح میشود که چه چیز با عث شکست استکبار و تغییر موازنه قدرت در جهان شده است؟
جواد منصوری کارشناس سیاست خارجی در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «آنچه که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای تمام مراکز مطالعاتی و رسانهای و سیاسی دنیا روشن شد، این است که عصر جدیدی در مطالعات و تحولات منطقه و حتی به نوعی جهانی در حال شکلگیری است، در این دوران جدید قدرت در سلاح، پول و حمایت خارجی نیست بلکه قدرت در وحدت ملی مردم آگاه و رهبری با درایت دینی است.»
این دیپلمات با سابقه کشورمان ادامه میدهد: «آنچه در جریان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد یک پدیده جدیدی است در سطح جهانی که دولتهای بزرگ یا نمیخواهند و یا نمیتوانند آن را به رسمیت شناخته و با آن کنار بیایند، آنچه که در 8 سال دفاع مقدس اتفاق افتاد یک تعریف جدیدی از قدرت را در صحنه دفاع جهانی نشان داد، به عبارت دیگر تعیینکننده اصلی ایدئولوژی اسلامی انقلابی با حضور مردمی متحد بود که از همه چیز امکانات خلق کردند و مبانی قدرت را برهم زدند.»
وی میافزاید: «البته تنها به دفاع مقدس این موضوع ختم نمیشود چرا که در جریان جنگ 33 روزه و آنچه در غزه اتفاق افتاد دیدیم که قدرت به اصطلاح بلامنازع اسرائیل درحالی در منطقه به چالش کشیده شد که فرهنگ مقاومت و ایثار در حال شکلگیری بود و نشان داد که سلاح و حمایت خارجی دیگر تعیینکننده نیست.»
منصوری تصریح میکند: «همچنین بعد از ماجرای لبنان، آنچه که در سوریه و یمن اتفاق افتاد نشان از یک شرایط جدید دارد که میتواند در تعریف قدرت در دنیا یک تغییر جدی را به وجود آورد.»
این کارشناس سیاست خارجی اضافه میکند: «ایران بر اساس مبانی اعتقادی خودش دفاع از اسلام و مسلمانان را جزئی از وظایفش میداند، به عبارت دیگر ما در مقابل سلطه ابرقدرتها و تهاجمات آنها وظیفه داریم که ایستادگی کنیم بنابراین در قضیه عراق، سوریه، یمن و هر نقطهای از دنیا به این مردم کمک و مشاوره خواهیم داد و قدرتهای بزرگ هم متوجه این موضوع هستند برای همین به هر شکل که بتوانند مقابل جمهوری اسلامی ایستادگی میکنند که موفق هم نبودند.»
دست و پا زدنهای یک پادشاه
زیر پرچم اقتدار ایران
نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران و اصل صدور انقلاب که امام خمینی (ره) بر آن تاکید داشتند باعث شده تا اقتدار کشورمان در منطقه تبدیل به خاری در چشم دشمنان شود.
کارشناسان سیاسی معتقدند عربستان سعودی با مادرانگیهای علنی و غیرعلنی که در حق تروریستهای منطقه کرد انتظار داشت که به قدرت بیچون و چرای منطقه تبدیل شده و بتواند اختیار تمام کشورهای عربی را به دست گیرد و از طرفی با ایجاد نظام دیکتاتوری بتواند هارمونیای میان وضعیت داخلی کشور خود و منطقهایجاد کند.
اما این معادلهچینیهای کورکورانه بدون در نظر گرفتن واقعیات منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران و خط مقاومت باعث شد تا هر آتشی که سوزاندند دودش به چشم خودشان برود.
با وجود پیروزیهای مکرر محور مقاومت و شکست پی در پی تروریستها و روحیه جهادی مردم بیگناه کشورهای مستضعف و قدرتی که ایران در تصمیمگیریهای منطقهای دارد باز هم یک سناریوی تکراری از سوی سران استکبار نوشته شد که به ظاهر ترکیبی است از موضوعات راهبردی و دیپلماسی صلح درحالی که مُهر جنایت و خون در این سناریو خودنمایی میکند و این سناریوی تکراری چیزی نیست جز قرارداد تسلیحاتی عربستان با آمریکا و سفری که اما و اگرهای زیادی داشت.
حسن عابدینی کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «سفر ترامپ به منطقه غرب آسیا که اولین سفرخارجی اوست دو هدف عمده داشت؛ ترامپ به دلیل اینکه در جریان رقابتهای انتخاباتی یک دیدگاه ضد مذهبی از خود بروز داد در این دوره تلاش کرد با سلسله سفرهایی چون سفر به عربستان به عنوان کشور مسلمان و سرزمین هایاشغالی به عنوان یک رژیم یهودی و واتیکان به عنوان یک رژیم مسیحی تا وجه ضد مذهبی خود را ترمیم کند.»
وی ادامه میدهد: «سفر رئیسجمهور آمریکا بیش از اینکه راهبردی باشد مبتنی بر بحثهای دلالی است و گفته شد که ترامپ آمده است تا با تروریسم مبارزه کند، این درحالی است که همگان میدانند منشأ تروریسم مذهب وهابیت است و وهابیت مذهب رسمی سعودیها است و عربستان خود منشأ ناامنی در منطقه غرب آسیاست.»
عابدینی با تاکید بر اینکه کسی نمیتواند بحث نا امنی و تروریسم در منطقه را بدون در نظر گرفتن نقش مخرب عربستان در منطقه دنبال کند، میگوید: «رژیم آلسعود از دید نهادهایهای بینالمللی یک کشوری است که نه حقوق بشر را رعایت میکند و نه چیزی به اسم دموکراسی انتخابات درک میکند و قانون اساسی مدونی هم ندارد و فرامین ملکی است که این کشور را اداره میکند بنابراین نمیتوان گفت آمریکاییها با دید راهبردی به منطقه آمدهاند.»
این کارشناس مسائل بینالملل میافزاید: «آن چیزی که در تحولات منطقه وجود دارد و باید به آن توجه داشت این است که سلاحهای بیشتر سعودیها مانع از اقتدار ایران نخواهد بود، چرا که ایران دارای یک اقتدار معنوی است و با سلاح نمیتوان از آن چیزی کاست.»
وی تا کید میکند: «عربستان سعودی با فروش قابل توجه نفت خود اگر میتوانست با دلارهای کلان خود حزبی مانند حزبالله بسازد، بدانید که حتما این کار را میکرد، این درحالی است که حزبی مانند حزبالله لبنان با پول ساخته نشده و اقتدار آن هم از دلار گرفته نمیشود.»
عابدینی خاطرنشان میکند: «در دوران دفاع مقدس تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس، آمریکا، اتحادیه اروپا و.. نتوانستند ایران را مضمحل کنند، بنابراین اقتدار ایران با خرید و فروش سلاح در منطقه به خطر نخواهد افتاد گرچه عربستان توان بهرهگیری از این سلاحها را ندارد و حتی نیروی متخصصی هم در این کشور وجود ندارد تا از آنها استفاده کند.»
ضعف سپاه استکبار
سپاه استکبار امروز حال و روز خوبی ندارد و با استراژیهای بزرگنمایی سعی دارند تا همچنان بههم ریختگی و یا وحشت درونی خود را حفظ کنند، حضور پر شور مردم پای صندوقهای رای و هم زمانی آن با انعقاد قراردادهای تسلیحاتی عربستان و آمریکا و همچنین تمرکز رسانههای غربی روی این قرارداد، خود نشان از دلشوره آنان از موازنه قدرت در منطقه غرب آسیا دارد.
حسین شیخالاسلام سفیر سابق کشورمان در سوریه در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «اگر اینگونه در نظر بگیریم که بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی ایران آمریکاست، اکنون در یکی از ضعیفترین موقعیتهای خودش قرار دارد.»
وی ادامه میدهد: «اولین سفری که ترامپ باید صورت میداد سفر به یک کشور اروپایی دارای دموکراسی میبود که البته شایان ذکر است که سفر وی به دلیل اعتراضات، به انگلیس لغو شد در نتیجه ترامپ با اولین دعوت عربستان سعودی به منطقه آمد.»
مشاور وزیر امورخارجه میافزاید: «عربستان سعودی امروز همه چیز را در منطقه باخته و با سلاحهایی هم که میخرد حتی نتوانسته است اراده مردم یمن را بشکند، یمنی که شاید بتوان گفت ضعیفترین کشور عربی است.»
سفیر سابق کشورمان در سوریه تصریح میکند: «در طرف دیگر هم میبینیم سعودیها با نفوذی که در بحرین دارند همچنان نتوانستهاند اراده خود را بر مردم این کشور تحمیل کنند، همچنین آنها با موضع علنی در کنار تروریستها خواستار تغییر در حکومت سوریه شدند اما توفیقی نیافتند.»
شیخالاسلام اضافه میکند: «شاید یک زمانی عربستان کشوری بود که کشورهای عربی دیگر از آن به عنوان یک پایگاه برای حل مشکلات خود استفاده میکردند اما دیگر حتی این حالت را هم از دست داده، آنها حتی نتوانستند حرمت میزبانی حرمین شریفین را حفظ کنند.»
وی تاکید میکند: «تکاپوهای اخیر در منطقه و زد و بندهای دیپلماتیکی که شاهد هستیم تنها به منظور مقابله با قدرت جمهوری اسلامی ایران و تامین امنیت رژیم غاصب صهیونیسم است.»
سفیر سابق کشورمان ادامه میدهد: «انتخابات اخیر ایران و به رخ کشیدن مشارکت مردم و به طور کل مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی تمام رژیمهای پادشاهی منطقه را زیر سؤال برده و به وحشت انداخته و از انقلاب اسلامی تاکنون قدرت ایران به واسطه همین مردم بیشتر شده است.»
شیخالاسلام خاطرنشان میکند: «6 سال است که مستقیم و غیرمستقیم در سوریه جنگ میکنند و تمام نیروی استکبار با یکدیگر متحد شدند تا حکومت سوریه را براندازند و مدام طی موضع علنی اعلام کردند که بشار اسد باید برود اما در مقابل جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که حکومت سوریه و سرنوشت آن را فقط مردم سوریه تعیین خواهند کرد و حال ببینید که حرف کدام جبهه تعیینکننده بود!»
چشم امید مستضعفان جهان
به محور مقاومت و ایران
دشمنان ایران بسیار تلاش کردند از ایران چهرهای جنگطلب و خود سر به نمایش گذارند اما جمهوری اسلامی نشان داد که اگر توان نظامی خود را بالا میبرد تنها برای دفاع از خود است و اگر مراودهای هم با کشورهای دیگر دارد تنها مشاوره معنوی است و یا درخواست رسمی آن کشور که بتواند در برابر ظلم بایستد.
در منطقه غرب آسیا شاید نقطهای را دیگر نتوان یافت که استکبار با جنایتهایش خون و خاکش درهم نیامیخته باشد و همواره این جمهوری اسلامی ایران بوده که در کنار مظلومان ایستاده و سعی کرده تا صدای حنجرههای از گلوله و موشک پر شده را به جوامع حقوق بشری برساند.
افسوس که با وقاحت تمام، وقت جنایت کور و کر میشوند و انگشت بیقواره خود را سمت انقلاب و مقاومت میگیرند تا از این رهگذر حیات قدرت خویش را حفظ کنند در حالی که روز به روز حقیقت محض قدرت منطقهای ایران به همراه خط مقاومت همچون سیلی بر صورتشان کوفته میشود تا شاید از خواب بیدار شده و واقعیات را دیده و مظلومکُشی را پایان دهند.